اهل فضای مجازی نیستم
من هم چون اهل جواب دادن در فضای مجازی نیستم از او شکایت کردهام. به همین سادگی. اگر دادگاه تشخیص داد که ایشان به ما اهانت است محکوم میشود، و اگر نشد که پرونده بسته میشود و خلاص. یک شکایت حقوقی ساده است و نه هیچچیز دیگری.
میدانم که روش درستش این است که اینجور آدمها را ندیده بگیریم و بگذاریم در صفحات متروکشان با رفقایشان خوش باشند، و میدانم که تا دو روز دیگر همه این ماجرا را فراموش کردهاند، ولی فکر میکنم همین ندیده گرفتنها و فراموش کردنهاست که باعث جریتر شدن کسانی شده که شبکههای مجازی را تبدیل به ابزاری برای عقدهگشایی و نفرتپراکنی کردهاند و به هر بهانهای دیگران و بخصوص افراد شناختهشده را آماج حمله و توهین قرار میدهند.
طرف شکایتم هتاک ها هستند
اینطرف شکایت ما، فتوره چی، یکی از آنهاست. اگر از او شکایت میکنم، طرفم را همه فتوره چیهای هتاک و بیاخلاق فضای مجازی ایران میدانم.
اگر او بهاره را به هر دلیل نماد انحطاط فرهنگی جامعه میداند، من هم او و امثال او را از عوامل انحطاط اخلاقی جامعه میدانم، و به نظرم این جرم کوچکی نیست.
اما مورد این آدم کمی متفاوت است. او صرفاً یک آدم بددهن ساده نیست. او دوست دارد قهرمان باشد.
شکایت ما از خودش را در صفحهاش تبدیل به یک پرونده امنیتی کرده که در آن خودش آدم خوبههاست و من و بهاره مزدوران حکومتی، که قرار است با توسل به نفوذمان و دوستان گردنکلفتی که در دستگاه داریم او را به خاطر عقیدهاش و مواضع سیاسیاش به زندان بیندازیم، و شهید نمایی راه انداخته که بیا و ببین.
سیاسی نیستم
راستش اصلاً متوجه نمیشوم که چطور میشود این ماجرا را به سیاست چسباند. من برخلاف این آدم، مردم را بر اساس عقایدشان قضاوت نمیکنم. شکایتم از او فقط معطوف به اهانتهای مستقیم و شخصی او به خودمان است.
اگر دوست دارد تبدیل به قهرمان دنیای مجازی بشود من کمکی به او نخواهم کرد. ازنظر من کسی که در قالب یک متن روشنفکرانه به مشمئزکنندهترین روش یعنی تحقیر ظاهر و فیزیک آدمها متوسل شود به این نیت که آزارشان دهد، آدم حقیری است، چه چپ باشد و چه راست.
اما خبر خوب برای این دوستمان اینکه برخلاف تصورش من آدم «کلفتی» نیستم. ارتباطاتم خیلی محدود است و دوستان گردنکلفت هم ندارم، که شاید اگر داشتم الان بهاره، سه ماه بعد از پایان نمایشش، زنان شکسپیر، همچنان بین دادگاههای مختلف «جهت ارائه توضیحات» سرگردان نبود.
در مورد بهاره دوست دارم بگویم که شاید بهترین همسر دنیا نباشد، شاید زیاد شلوغکاری کند و به حاشیه برود، ولی من هرگز در نیت خیر او و در مهربانی غیرعادیاش شک نکردهام و تعبیرهای این آدم در خصوص چاپلوسی و نان به نرخ روزخوری بهاره واقعاً آخرین صفاتی است که میشود به او چسباند.
باید اتهامش را اثبات کند
در پایان میماند اینکه این آقا در کنار اهانتهایش، حرفهایی زده که باید اثباتشان کند. همینجا قول میدهم اگر او حتی یک مورد، فقط یک مورد از کارچاقکنیهایی را که به من نسبت داده، یا فقط یک سفر از سفرهایی را که به هزینه بیتالمال یا به همراه هر مدیری اعم از دولتی یا غیردولتی رفتهام بتواند اثبات کند شکایتم را پس میگیرم؛
اما من یک دلیل شخصی هم برای کشاندن این آدم به دادگاه دارم. دوست دارم عمل کردن این قهرمان شجاعمان به قولش را ببینم: اینکه به دادگاه بیاید، در سکوت به حرفهای ما گوش کند، و بعد بلند شود و برود و لپ قاضی را بگیرد و بکشد و به او بگوید اینها ارزش دفاع کردن ندارند و من آماده رفتن به زندان هستم.
در این صورت من که در جا شکایتم را پس میگیرم، میماند فتوره چی و قاضی که لپش توی دست اوست که باید یکجوری باهم کنار بیایند. انصافاً دیدن چنین منظرهای هرروز گیر آدم نمیآید!
احسنت
چقدر فهمیده چقدر با شعور بقیه زوجها هم باید یاد بگیرند توهین به بهار توهین به دخترش توهین به زندگیه گذشتشه