میدل ایست آی نوشت: در تاریخ 17 سپتامبر در دوشنبه پایتخت تاجیکستان، طی آخرین اجلاس سازمان همکاری شانگهای، ایران پس از 13 سال انتظار سرانجام به عضویت کامل این سازمان پذیرفته شد. ایران 13 سال منتظر بود و باید مدتی دیگر، دو یا سه سال یا احتمالاً بیشتر منتظر بماند تا عضویتش در سازمان همکاری شانگهای تکمیل شود.
در ادامه این مطلب آمده است: مدت زمان این روند تا حد زیادی به نگرش روسیه و چین بستگی دارد. اما حتی اعضای کوچکتر آسیای مرکزی نیز می توانند تکمیل عضویت ایران را به تأخیر بیندازند. به عنوان مثال، در گذشته، دوشنبه به دلیل حمایت تهران از حزب اسلام گرای تاجیکستان، عضویت ایران را در این سازمان با مشکل مواجه کرده بود. به طور خلاصه، زمان زیادی طول می کشد تا مزایایی که عضویت در سازمان همکاری شانگهای برای ایران به همراه دارد، به مرحله اجرا برسند.
علیرغم فاصله زمانی بین پذیرش در سازمان و بروز پیامدهای واقعی این امر، تهران تصمیم سازمان همکاری شانگهای را یک پیروزی بزرگ برای ایران و اثبات کارآمدی دیپلماسی رئیس جمهور جدید خود، ابراهیم رئیسی اعلام کرده است.
ایران همچنین پذیرش خود را در این سازمان به عنوان اثبات شکست سیاست غرب در زمینه ی انزوای تهران می داند. برخی از تندروها استدلال می کنند که ایران برای احیای اقتصاد خود، دیگر نیازی به نگاه به غرب ندارد و مجبور نیست امتیازات بیشتری برای احیای توافق هسته ای بدهد.
سرمایه گذاری چینی
اظهارنظرهای مقامات دولتی و نمایندگان مجلس ایران نشان می دهد که تهران امیدوار است عضویت در سازمان همکاری شانگهای به گسترش روابط اقتصادی و تجاری با کشورهای آسیای مرکزی و سایر اعضای سازمان کمک کرده و شانس ایران را برای تبدیل شدن به قطب ترانزیت بین اعضای سازمان همکاری شانگهای و اروپا افزایش دهد.
تهران همچنین امیدوار است که پیوستن به سازمان مورد بحث، چین را تشویق به سرمایه گذاری بیشتر در ایران کند. سرمایه گذاری چین در ایران، از جمله در زمینه انرژی تا کنون کم بوده است. پکن تا کنون بارها از توافقنامه های مختلف برای توسعه میدان های نفتی در ایران خارج شده است. امضای موافقتنامه همکاری 25 ساله ایران و چین نیز که در مارس 2021 منعقد شد، باعث سرمایه گذاری جدید چین در ایران نشده است.
علاوه بر این، ایران می خواهد به اتحادیه اقتصادی اوراسیا بپیوندد که اعضای آن شامل روسیه، بلاروس، قزاقستان، ارمنستان و کوبا است. این اتحادیه وسیله ای برای حفظ نفوذ مسکو در کشورهایی است که از شوروی سابق منتزع شده اند. از این نظر، اتحادیه ی مورد بحث رقیب سازمان همکاری شانگهای به شمار می رود.
سازمان همکاری شانگهای در ابتدا تنها پنج عضو داشت. پس از پیوستن کشورهای جدید، این سازمان به یک سازمان همکاری های امنیتی و اقتصادی تبدیل شد. در ادامه به ابزاری برای سیاست خارجی چین تغییر شکل داد، به ویژه به عنوان ابزاری برای محدود کردن نفوذ روسیه در آسیای مرکزی بدون درگیری با مسکو.
افزودن اعضای جدید با برنامه ها و علایق بسیار متفاوت به سازمان، اثربخشی آن را کاهش داده است. اعضای اصلی سازمان همکاری شانگهای شامل چین، هند و پاکستان با یکدیگر دشمن هستند. روسیه و چین رقیب یکدیگر به شمار می روند. روابط بین کشورهای آسیای مرکزی اغلب متشنج است. این امر همکاری امنیتی موثر درون سازمان همکاری شانگهای را مشکل ساز می کند.
منافع اقتصادی متفاوت
اعضای سازمان همکاری شانگهای منافع اقتصادی متفاوتی دارند. چین و روسیه نگرشی نیمه مستعمره نسبت به منطقه دارند.. چین، آسیای میانه و آسیای جنوبی را مرکزی برای منابع مواد اولیه و بازارهای صادراتی می داند. هند نیز می خواهد صادرات خود را در این مناطق افزایش داده و نفوذ سیاسی به دست آورد.
روسیه رقیب ایران در بخش انرژی است و از همکاری های بین ایران و کشورهای آسیای مرکزی در این زمینه استقبال نمی کند. کشورهای آسیای مرکزی مانند ازبکستان و قزاقستان تولیدکنندگان و صادرکنندگان انرژی و در نتیجه رقبای ایران هستند.
در زمینه های صنعتی و کشاورزی نیز اقتصاد ایران و آسیای میانه بیشتر رقابتی است تا مکمل. ایران کالاهایی را که کشورهای آسیای مرکزی به آن نیاز دارند، تولید نمی کند. این کشورها به کالاهای صنعتی، فناوری و سرمایه گذاری نیاز دارند که ایران نمی تواند آنها را تأمین کند. اگر ایران می توانست این نیازها را تأمین کند، نیازی به عضویت در سازمان همکاری شانگهای برای توسعه تجارت با آسیای مرکزی نداشت.
کیفیت کالاهای ایرانی نیز نسبت به رقبای خود از جمله ترکیه پایین تر است. ایران برای بهبود کیفیت کالاهای خود به پول، فناوری و کارشناسان متخصص نیاز دارد. عضویت در سازمان همکاری شانگهای این موارد را در اختیار ایران نخواهد گذاشت.
موانع سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیکی نیز در روابط ایران با آسیای میانه وجود دارد. جمهوری های ترک و سنی منطقه به علاوه آذربایجان، با ایران احساس صمیمیت نمی کنند. آنها همچنان به ایران بی اعتماد هستند، به طوری که در مسائل اقتصادی بیشتر با ترکیه همکاری دارند. عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای این شرایط را تغییر نمی دهد.
اعضای سازمان همکاری شانگهای باید تمام قوانین بین المللی تعامل مالی را رعایت کنند. بنابراین، تا زمانی که ایران از پیوستن به گروه ویژه اقدام مالی خودداری کند، از مزایای عضویت در سازمان همکاری شانگهای سود نخواهد برد.
روابط پرتنش
ایران در موقعیت ایده آل برای اتصال آسیا به اروپا و دسترسی کشورهای آسیای میانه به دریای آزاد قرار دارد. از طریق ترکمنستان به آسیای میانه متصل شده و با افغانستان و پاکستان هم مرز است. این کشور از طریق روسیه با قفقاز مرز دارد. ایران دارای بنادر بسیار توسعه یافته در خلیج فارس و دریای عمان از جمله بندر چابهار است.
با این حال، همانطور که تجربه سه دهه گذشته نشان داده است، تصمیم گیری در مورد مسیرهای ترانزیت و خطوط انتقال انرژی بر اساس محاسبات سیاسی و نه مسائل جغرافیایی انجام می شود. به همین دلیل است که در دهه 1990، ایران در زمینه ی خط لوله صادرات نفت و گاز آسیای مرکزی نادیده گرفته شد، اگرچه از نظر اقتصادی و جغرافیایی شرایط لازم را داشت و استفاده از آن نسبت به دیگر گزینه ها راحت تر بود. آمریکا و عربستان سعودی همچنین از ایجاد خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان و سرانجام به هند جلوگیری کردند.
عضویت در سازمان همکاری شانگهای ممکن است باعث تقویت روانی تهران شود، اما مشکلات اقتصادی و سیاسی آن را حل نمی کند. برخی از همسایگان ترک ایران در آسیای میانه و قفقاز تمایلی به استفاده از این کشور به عنوان یک مسیر ترانزیت ندارند. به طور مثال، آذربایجان ایجاد راه آهنی را که آستارای ایران را به آستارای آذربایجان متصل می کند، در دستور کار خود قرار نداده است. اخیراً باکو برای کامیون های ایرانی مشکل ایجاد کرده و از عبور آنها از مرز ایران و ارمنستان جلوگیری به عمل آورده است.
روابط ایران و ترکمنستان نیز اغلب متشنج بوده و منجر به بسته شدن مرزها شده است. با قدرت گرفتن طالبان در کابل، بعید است که افغانستان روابط ترانزیتی با ایران ایجاد کند و احتمالاً چابهار را به نفع بندر گوادر پاکستان کنار می گذارد.
ایران فاقد شبکه های گسترده و مدرن جاده ای، ریلی و بندری است. این امر جذابیت آن را به عنوان یک مسیر ترانزیت کاهش می دهد. این کشور برای ارتقای زیرساخت های خود به پول احتیاج دارد، چیزی که عضویت در سازمان همکاری شانگهای آن را تأمین نمی کند. دسترسی تهران به نقدینگی تنها در صورتی امکان پذیر است که آمریکا تحریم های اقتصادی خود را لغو کند.
پس از بیش از یک دهه که ایران سیاست "نگاه به شرق" را به اجرا گذاشته است، این رویکرد مزایای زیادی برای تهران به دنبال نداشته است. چین سرمایه گذاری قابل توجهی در ایران انجام نداده است. هند وعده سرمایه گذاری در چابهار را نقض کرد. هیچ کدام به خاطر تهران روابط خود با واشنگتن را به خطر نینداختند. سازمان همکاری شانگهای این شرایط را تغییر نخواهد داد. از قضا، ایران برای بهره مندی از استراتژی شرقی خود به روابط بهتر با غرب نیاز دارد.
دیدگاه تان را بنویسید