طبیعت بیماری کووید۱۹ ناشی از ویروس جدید کرونا، چنان است که هر گونه گردهمایی بیپروایانه را برای گسترش قلمرو حکومتی خودش میپسندد. از این رو شد که از اوایل سال میلادی جدید که شیوع بیماری جدی شد، تا اکنون گردهماییهای فرهنگی هنری، بهشدت تحت تاثیر این ناهنجاری جهانی قرار گرفتند و درواقع آسیب جدی دیدند.
حال که نظم اقتصادی، فرهنگی و عادتی وابسته به اینگونه رویدادها سخت به هم ریخته است، حالا پس از حدود هفت ماه پس از همهگیری، کشورها، ملتها و نهادها، در یک سهراهی بزرگ برای ادامهی حیات فرهنگی – هنری – اقتصادی خود قرار دارند.
برخی از کشورها و نهادهای برگزارکننده، مخصوصا در اوایل همهگیری، تصمیم به تعطیلی و تعویق برنامههای امسالشان گرفتند. این در عین حال که سادهترین تصمیم بود، درستترین هم محسوب میشد.
درواقع میتوان گفت، پس از جشنوارهی فیلم برلین که در بهمنماه سال گذشته، در لبهی همهگیری و جدی شدن بیماری مسری برگزار شد، مابقی جشنوارهها، همایشها و نمایشگاهها، همچون جشنوارهی فیلم کن، نمایشگاه کتاب فرانکفورت و... دست تسلیم بالا بردند و اعلام کردند که امسال نمیتوانند مانند گذشته پذیرای یک رویداد بزرگ و موثر باشند، پس عطایش را به لقایش، برای این دوره میبخشند. المپیک توکیو و اکسپو دُبی هم که رویدادهای بهفاصلهی چهار و پنج سال هستند، اعلام کردند که دستکم برای یک سال به تعویق میافتند.
مدتی که گذشت، میزان تاثیرگذرای منفی این تعطیلیها چهرهی خود را بیشتر نمایان ساخت. از اینرو، برخی بنا به خودخواهی یا منافع خود و یا بهعنوان ایثارگری برای الگوسازی، شروع کردند به برگزاری رویدادهایشان به صورت فیزیکی اما با تاکید بر رعایت پروتکلها. قطعا خیلیها نگاهشان به ایتالیا بود که ببینند جشنوارهی فیلم ونیز (ایتالیا) که جزو معدود و اولین جشنوارههای مهم بود که تصمیم به تعطیلیاش را در شهریورماه، اعلام نکرد، آنهم در کشوری که از قرباینان اولیهی بیماری بوده است، یک فاجعهی عبرتآموز را رقم میزند یا مسیری باز میشود برای الگوگیری دیگران؟
جشنوارهی فیلم ونیز سرانجام نخستین رویداد فرهنگی، هنری، سینمایی جدی بود که به قول خودشان، بهصورت فیزیکال برگزار شد؛ البته با چند نکته: یکی اینکه میزان ابتلاءها و تاثیرهای منفی چنین گردهماییهایی، بهصورت قاطعانه و مطلق قابل اندازهگیری نیست، پس نمیتوان گفت که جشنوارهای بدون آسیب برگزار شد، بلکه تنها چیزی که با قطعیت میتوان گفت، این است که جشنواره بهصورت حضوری برگزار شد. دیگر اینکه همانطور که برخی از کشورها در پذیرش مخاطبان و میهمانان جشنواره از کشورهای دیگر، جدیت و اکراهی بیشتر دارند، بسیاری از مخاطبان و شرکتکنندگان در جشنوارهها هم ازسویی اکراه به حضور در مکانهای پرخطر را دارند و ازسوی دیگر، با چالش گرانی سرسامآور هزینههای سفر باید مواجه شوند. برای نمونه، بلیت هواپیما گاه تا دو هزار یورو آب میخورد. درنتیجه، این جشنوارههای هیچوقت با شکوه همیشگی برگزار نمیشوند. ضمن آنکه هر جشنوارهای، یک بستهی اقتصادی - هنری - اجتماعی است که مخصوصا در شهرهای گردشگرپذیر مثل ونیز و کارلوی واری (جمهوری چک)، به کنش و واکنشهای سودآفرین خیلی اتکاء دارد؛ از این رو، برگزاری جشنوارهای با حداقلها، با اصل بنیادین آنها چندان تطابقی ندارد.
پس از ونیز، جشنوارهی فیلم تورنتو (کانادا) هم این مسیر را در پیش گرفت و برخی جشنوارههای آتی هم جسارت پیدا کردهاند که اعلام کنند در ماههای آتی، به همین شیوههای نیمه فیزیکال - نیمه آنلاین برگزار خواهند شد. در ادامه، جشنوارهی فیلم زوریخ در کشور سوییس که پیشتر، جشنوارهی لوکارنوی آن لغو شده بود، مدعی شد که پا را از جشنوارهی فلیم ونیز هم میخواهد فراتر بگذارد و بهشکلی پرشمارتر و جدیتر برگزار شود. ادعایی که البته در عمل چندان محقق نشد و فیلمسازانی هم که در این جشنواره حضور یافتند، با پیگیریهای جدی وزارت امور خارجهی سوییس و با شرط رعایت جدی محدودیتها و نیز حضور کوتاهمدت و خروج مستقیم از این کشور به مبداء خود، امکان حضور در آن را یافتند.
البته در جریان این جشنواره، مدیران جشنوارههای مختلفی ازجمله جشنوارهی فیلم کن (فرانسه) و جشنوارهی فیلم برلین (آلمان) فرصت همفکری دربارهی وضعیتی را یافتند که بهگفتهی آنان، دستکم تا نیمهی سال آتی میلادی، یعنی حدود یک سال دیگر ادامه خواهد داشت که این تداوم، حیات سینما را با تهدید جدیتری مواجه خواهد کرد.
در همین روزها اما خبر رسید که دیگر جشنوارهی فیلم ایتالیاییها هم که در فلورانس برگزار میشد، بهرغم تهیهی بلیت پرواز، مرزهای کشور را برای حضور فیلمسازانی از کشورهایی که درگیر بیماری هستند، بسته دیده است و بدون آنها مجبور شدند جشنوارهشان را برگزار کنند.
ازسوی دیگر، برخی رویدادهای فرهنگی جهان، در همین دوران، تجربهی کاملا آنلاین اما با جدیت تمام و نه ازسربازکنی را تجربه کردند. نمونهی بارز اینگونه از رویدادها، اجلاس سالیانهی روزنامهنگاران جهان بود که در سئول (کره جنوبی) برگزار شد. در ابتدا قرار بود اجلاس امسال نیز مانند دورههای پیشین، در ماه مارچ (اسفند و فروردین) در پایتخت کره جنوبی برگزار شود اما با شیوع همهگیری بیماری، ابتدا اعلام شد که برگزاری آن برای حدود دو ماه به تعویق افتاده است و درنهایت نیز اعلام شد که امسال بهصورت آنلاین برگزار خواهد شد. این اجلاس سرانجام با حضور یا سخنرانی دهها روزنامهنگار از بیش از 50 کشور قارههای مختلف جهان، در مدت سه روز برگزار شد.
از چند هفته پیش، فراخوان سخنرانیها داده شد، سخنرانان از میان داوطلبان با سه سرفصل سخنرانی انتخاب شدند، متن سخنرانیها که حجم آنها مشخص شده بود، تا تاریخ معینی تحویل گرفته شد، بسترهای آموزشی و مشارکت در اجلاس، بهطور مرتب و از طریق ایمیل مبادله شد، از یک هفته قبل از اجلاس، همکاران و دستاندرکاران آن از کشور کره جنوبی با سخنرانان و شرکتکنندگان تماس گرفتند، وقت تعیین کردند و در زمان مقرر نسبت به هماهنگی و تنظیم سیستم کامپیوتری و امکانات سخنرانان اقدام کردند و در روزهای برگزاری اجلاس نیز این تماسهای تلفنی را همچنان حفظ کردند.
درنهایت هم تعدادی از استادان دانشگاه و مقامات کرهای - ازجمله نخستوزیر - در محل برگزاری هر سالهی همایش، با همان کیفیت همیشگی و با رعایت جدی پروتکلهای بهداشتی - برای سخنرانی یا شرکت در پنلهای تخصصی - حضور یافتند، هر سخنران مجازی در ساعت مقرر و برای مدت زمان مشخص، سخنرانی خود را ارایه کرد، جلسههای پرسش و پاسخ انجام شد و درنهایت هم همهی اجزای اجلاس با کیفیت مدیریتی و هنری - گرافیکی مطلوب به انجام رسیدند. کتاب سخنرانیها نیز قرار است به روال هر ساله اما اینبار بهصورت دیجیتال منتشر شود و در اختیار شرکتکنندگان قرار گیرد.
درواقع اجلاس روزنامهنگاران، نمونهای از برگزاری پاکیزه و حرفهای یک گردهمایی بهصورت مجازی برای دوران کرونایی بود. الگویی که در کشوری ارایه شد که اگرچه بهدلیل مجاورت با چین، جزو اولین قربانیان آن بود، اما با یک مدیریت درست در مواجهه، از اولین کشورهایی هم بود که پیک ابتلاء را شکست و گرفتار پیکهای بعدی هم نشد؛ برخلاف کشورهای اروپایی چون ایتالیا که جشنوارهی فیلم حضوری برگزار کردند.
در کشور خودمان نیز در شرایطی که رویدادهایی چون جشنواره جهانی فیلم فجر و نمایشگاه کتاب تهران لغو شدند، جشنوارهی فیلم مقاومت درواقع تنها رویدادی بود که از همان ابتدا اصرار بر برگزاری داشت و درنهایت هم ظاهرا اجتماعی چندصدنفره را نیز تجربه کرد. با این حال، متولیان جشنوارههای زیرمجموعهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با تاسی به جشنوارهی «ونیز» است که از مدتی پیش، تاکید بر برگزاری به شکل حضوری دارند. هرچند که در برخی اظهار نظر های مسؤولان جشنوارههای ما آمده که ما به "دنیا" نشان خواهیم داد که کار فرهنگ تعطیلبردار نیست، اما معلوم نیست که چرا چراغ راه مدیران فرهنگی ما که میخواهیم به دنیا درس بدهیم، شده است تجربهی جشنوارهی فیلم ونیز که در حد یک پیامبر در این حوزه برایشان اهمیت یافته است.
به هر حال، همانگونه که در دنیا اقتصاد شاخههایی چون سینما با بروز هیولای کرونا بهشدت تحت تاثیر و تهدید قرار گرفته است، این وضعیت در کشور ما نیز با توجه به فشارهای تحمیلی و شرایط اقتصادی این سالها، دوچندان بوده است و خواهد بود. از سویی، این پرسش هم مانند همیشه مطرح است که آیا آنان که بر برگزاری حضوری جشنوارهها، برخلاف تاکیدهای ستاد ملی کرونا اصرار دارند، بیشتر دغدغهی اقتصاد هنر را دارند یا منافع شخصی خود را؛ چرا که همواره در رویدادهای گوناگون، حرف و حدیثهایی براساس قراردادهای برونسپاری حاصل از برگزاری جشنوارهها مطرح بوده است.
حال باید دید که متولیان مدیریت فرهنگی ایران، از سه راه موجود، کدام را انتخاب میکنند؛ تعطیلی مطلق برنامهها، برگزاری حضوری با ریسک بهداشتی بالا یا برگزاری منظم و مهندسیشدهی آنلاین تا اطلاع ثانوی را؟
دیگر اینکه آیا تنها نسخهی آرامشبخش یا شفابخش برای حوزههایی چون سینما، تئاتر، موسیقی، نشر و هنرهای تجسمی، نزد مدیریت فرهنگی کشور، تنها برگزاری حضوری رویدادهای سالیانه است؟
و آیا وقتی برگزاری رویدادهایی چون جشنوارهی فیلم فجر و نمایشگاه کتاب تهران که هر کدام از آنها مشغولیت حدود دو سوم از سال معاونتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به خود اختصاص میدهند، منتفی شود، هیچ ایدهی دیگری در مدیریت فرهنگی کشور، با وجود یک لشگر مشاور، مدیر و پرسنل، برای حوزهی فرهنگ و هنر وجود ندارد؟
دیدگاه تان را بنویسید