۵۵آنلاین :
مهسا علیبیگی پژوهشگر و فعال مسئولیت اجتماعی بنگاههای اقتصادی
مسئولیت اجتماعی شرکتها و بنگاههای اقتصادی (CSR) از مفاهیم وارداتی است که کاربرد بسیار گستردهای در ادبیات سیاستمداران، فعالان اقتصادی، کنشگران اجتماعی و حتی سلبریتیهای دنیای مجازی پیدا کرده است. CSR به این موضوع اشاره دارد که کسبوکارها ملاحظات زیستمحیطی و اجتماعی را در سیاستگذاریها و اقدامات خود دخیل کنند. اما این مفهوم مانند تمامی مفاهیم وارداتی دیگر با بدفهمیهایی مواجه است. حدود دوسال پیش در پروژه مسئولیت اجتماعی یکی از معادن کشور درگیر بودم که مثالی تمامعیار از کجفهمی مفهوم CSR و تبعات بعدی آن است. این پروژه شامل مطالعات اسنادی و میدانی، جلسات تسهیلگری و راهبری و یک فاز عملیاتی بود. پس از مطالعات اولیه که شامل گردآوری و جمعبندی همه اطلاعات اسنادی همچنین مصاحبه با ذینفعان محلی معدن بود، بازدید از سایت معدن و مصاحبه با سایر ذینفعان پیشنهاد شد. نامهنگاریهای لازم را انجام دادیم و تدارکات سفر را چیدیم. شب قبل از سفر درحالیکه تمام گروه آماده حرکت بود، با تماسهای پیدرپی از ورود ما به معدن ممانعت به عمل آمد و اندکی بعد سهامدار اصلی معدن پروژه را متوقف کرد. با این حال، ما اخبار معدن مذکور را رصد میکردیم؛ یک هفته بعد از توقف پروژه ما، مدیرعامل این معدن عوض شد و اندکی بعد مستنداتی به بیرون درز کرد که نشان از ردوبدلشدن پولهای کلان بین تعدادی از ذینفعان قدرتمند معدن داشت. به این شکل از حلوفصل مناقشات یک کسبوکار با ذینفعانش که متاسفانه بسیار شایع است، «مدیریت باج» گفته میشود و بسیاری از شرکتها CSR را مترادف با همین مدیریت باج میدانند! درواقع آنچه را در این معدن اتفاق افتاد، میتوان به این شکل خلاصه کرد: یک مدیریت به دنبال حل معضلات معدن به شکل مسئولانه است و میخواهد با اجرای یک پروژه، CSR این کار را انجام دهد، اما گروههای بانفوذ جلوی این مدیریت را میگیرند، پروژه CSR را متوقف و بودجه آن را البته با همان نام CSR بین خود و سایر ذینفعان متنفذ تقسیم میکنند. به همین دلیل CSR در بسیاری از شرکتها و سازمانها چیزی بیش از خیریه، مدیریت باج، فعالیتهای روابط عمومی و در بدترین حالت سبزشویی یا «Greenwash» نیست. بنابراین این روزها بیش از آنکه نیاز داشته باشیم بگوییم مسئولیت اجتماعی شرکتها، سازمانها و بنگاههای اقتصادی ایرانی چه چیزی است؟ باید از این حرف بزنیم که CSR چه چیزی نیست؟ ما نیازمند کمپینی اجتماعی برای نجات واژه «مسئولیت اجتماعی» از شر آفتی به اسم تبلیغات هستیم! خاصه در این موسِم انتخابات! غیر از این باشد، شکست هر نوع فعالیتی در این زمینه قابل پیشبینی و ناگزیر است.
مراقب باش رنگی نشی شاید کلمه «Whitewashing» یا سفیدشویی را شنیده باشید. سفیدشویی در ادبیات سیاسی کشورها معمول است و در شرایطی به کار برده میشود که از دادهها و اطلاعات برای سرپوش گذاشتن روی تخلفات سیاسی یا اقتصادی یک سیاستمدار استفاده شود. بعضیها این کلمه را مترادف با «سانسور» میدانند، اما سفیدشویی معنایی فراتر از «حذفکردن» صِرف دارد و معنای این کلمه سرهمکردن اطلاعات بهنحوی است که واقعیت کاملا قلب شود. جالبتر این است که سفیدشویی در دنیای واقعی استفاده از یک رنگ سفید «ارزانقیمت» است که هُلهُلی روی یک گندکاری میکشند تا حفظ ظاهر کنند. سبزشویی از همین واژه سفیدشویی گرفته شده است. سبزشویی کلمهای است که یک فعال محیطزیست به اسم «جی وسترولت» (Jay Westervelt) برای نخستین بار از آن استفاده کرد. وسترولت این کلمه را وقتی به کار برد که دید در صنعت هتلداری حرکتی در هتلها مرسوم شده است که با قرار دادن نوشتهای روی تختها از مسافران خواسته میشود در صورت نیاز نداشتن ملحفهها به شستوشو، این نوشته روی ملحفه قرار گیرد تا خانهداری هتل مجبور به تعویض و شستوشوی ملحفههای تمیز نباشد و درنتیجه در مصرف آب و انرژي صرفهجویی شود. این درحالی بود که بررسیهای وسترولت نشان داد گذاشتن این نوشتهها روی تختها در هتلها و کاهش میزان شستوشوی ملحفهها هیچ تغییری در مصرف آب و انرژی صنعت هتلداری نداده است، چون شستن ملحفهها تنها بخش کوچکی از مصرف آب و انرژی را در صنعت هتلداری به خود اختصاص میدهد و هدررفت اصلی آب و انرژی این صنعت در این بخش نیست، بلکه در جاهای دیگر است که این صنعت کاملا به آن بیتوجه است. به عبارت دیگر سبزشویی راهحلی «سریع»، «ارزانقیمت» و «ظاهری» است که قرار است حواسها را از سایر تخلفات و تخریبها پرت کند. سبزشویی از این نظر خطرناک است که تلاشهای تبلیغاتی برای معرفیکردن یک شرکت یا سازمان بهعنوان شرکت یا سازمانی سبز و دوستدار محیطزیست و جامعه معمولا بر عملکرد مخرب آن سرپوشمیگذارد، بنابراین معدنی که باطلههای معدنیاش را که حاوی مقادیر بسیار زیاد سرب است، در نزدیکی ذخایر آب یک روستا دپو میکند، وقتی به کمپین تهیه لوازمالتحریر برای کودکان نیازمند در ابتدای مهرماه میپیوندد، به مسئولیت اجتماعیاش عمل نکرده، بلکه حرکتی انساندوستانه انجام داده است. حالا اگر این حرکت انساندوستانه با نیت و هدفی مثل سرپوش گذاشتن روی اعتراضات مردم محلی به عملکرد این معدن صورت گرفته باشد، دیگر کاملا شرایط برای سبزشویی نامیدن عملکرد این معدن مهیاست. مسئولیت اجتماعی این معدن این است که محل دپوی باطلههای معدنیاش را تغییر دهد یا به دنبال راهحلهایی برای استحصال سرب یا دفن اصولی آن باشد. مسئولیت اجتماعی معمولا راه سختتر است و افراد کمتری حاضرند به این راه بروند. اما راهحلی ساده برای اینکه بفهمید دارید به مسئولیت اجتماعیتان عمل میکنید یا خدای ناکرده سبزشویی میکنید این است که از خودتان بپرسید: «چطور پول درمیآورم؟» زیرا CSR درباره این است که سازمان شما چطور پول درمیآورد، نه اینکه چطور این پول را خرج میکند و چون کارویژه بنگاههای اقتصادی کسب سود است، بنگاههای اقتصادی باید از خود سوال کنند آیا من این سود را از مسیری شفاف، عادلانه و قانونی کسب میکنم یا نه؟ چقدر برای کسب این سود محیطزیست و زندگی آیندگان را به مخاطره میاندازم؟ و آیا برای کسب سود از کار کودکان استفاده میکنم، تنشها یا تبعیضهای قومیتی یا جنسیتی را دامن میزنم؟ و... .
مسئولیت اجتماعی چه چیزی است؟ حالا که از این حرف زدیم که CSR چه چیزی نیست، وقت آن رسیده است که بگوییم CSR چه چیزی هست. یونیدو (سازمان توسعه صنعتی ملل متحد) مسئولیت اجتماعی شرکتی را اینگونه تعریف میکند: «مسئولیت اجتماعی شرکتی مفهومی مدیریتی است به این معنا که شرکتها در فعالیتهای تجاری و تعامل با ذینفعان خود دغدغههای اجتماعی و زیستمحیطی را در نظر بگیرند. CSR بهطورکلی یک راه است؛ راهی که از طریق آن یک شرکت میان الزامات اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی توازن ایجاد کند و در عین حال انتظارات سهامداران و ذینفعان را فروگذار نکند. از همین رو باید بین CSR که یک مفهوم مدیریت استراتژیک در حوزه کسبوکار است با خیریه، اسپانسرشیپ یا فعالیتهای بشردوستانه، تمایز قایل شد. اگرچه پرداختن به فعالیتهای خیریه و بشردوستانه میتواند سهم ارزشمندی در ازبینبردن مسائل اجتماعی نظیر فقر داشته باشد و در عین حال باعث حسن شهرت یک شرکت و تقویت برند آن شود، اما مفهوم CSR به وضوح فراتر از اینهاست.» یونیدو همچنین دست به تقسیمبندی درباره موضوعات اساسی که باید در CSR به آنها پرداخت، زده است؛ براساس این تقسیمبندی مدیریت زیستمحیطی، افزایش بهرهوری اقتصادی، تأمین مسئولانه منابع، درگیر کردن ذینفعان، رعایت استانداردهای کاری، تنظیم روابط کارکنان، برقراری عدالت اجتماعی و برابری جنسیتی در محیط کار، توجه به حقوق بشر، حکومتداری خوب و اقدامات ضدفساد موضوعاتی است که برنامههای مسئولیت اجتماعی یک شرکت باید بر آنها متمرکز باشد. از سوی دیگر کمیسیون اروپا (European Commission) تعریف دیگری از مسئولیت اجتماعی شرکتی به دست میدهد. از نظر این کمیسیون «مسئولیت اجتماعی شرکتی به شرکتهایی که مسئولیت تأثیرشان بر جامعه را برعهده میگیرند، اشاره دارد». کمیسیون اروپا معتقد است CSR برای پایداری، رقابت و نوآوری شرکتهای اتحادیه اروپا و اقتصاد اتحادیه اروپا مهم است. همچنین CSR منافع بسیاری برای مدیریت ریسک، صرفهجویی هزینهها، دسترسی به سرمایه، تنظیم روابط با مشتری و مدیریت منابع انسانی به ارمغان میآورد. آنچه از نظر کمیسیون اروپا اهمیت دارد این است که CSR در رهبری شرکتها اعمال شود. این کمیسیون میگوید شرکتها میتوانند مسئولیتپذیر باشند، اگر از قانون پیروی کنند و دغدغههای مربوط به جامعه، محیطزیست، اخلاق، مصرفکننده و حقوق بشر را با استراتژی و عملکردشان یکپارچه کنند. ایزو ٢٦٠٠٠ که استاندارد جهانی مسئولیت اجتماعی است، مسئولیت اجتماعی را خواست سازمانها برای دخیلکردن ملاحظات زیستمحیطی و اجتماعی در تصمیمگیریهای خود و مسئولیتپذیربودن در برابر آثار زیستمحیطی و اجتماعی تصمیمات و اعمالشان تعریف کرده است. در ایران تلاشهایی برای مفهومسازی CSR صورت گرفته است. CSR در سالهای آغازین دهه ٩٠ شمسی بود که در ایران رواج پیدا کرد. در همین زمان بود که نخستین کنفرانس مسئولیت اجتماعی شرکتها را برخی تشکلهای صنعتی چون اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران، کنفدراسیون صنعت ایران، برخی از شرکتهای خصوصی و سازمانهای غیردولتی برگزار کردند. در همین سالها تلاشهایی برای بومیکردن برخی استانداردها و مدلهای مسئولیت اجتماعی شرکتی انجام گرفت. برای مثال جایزه ملی بهرهوری و تعالی سازمانی EFQM از سوی سازمان مدیریت صنعتی کشور طراحی شد تا حرکت شرکتها به سمت تعالی را ارزیابی کند. از سوی دیگر موسسه استاندارد تلاش کرد نسخه ملی استاندارد پاسخگویی اجتماعی (Social Accountability) را تدوین کند. از سوی دولت هم کمیتهای به نام کمیته ملی توسعه پایدار شکل گرفت. در زمینه محیطزیست اقداماتی نظیر تأسیس صندوق ملی حفاظت از محیطزیست برای حمایت از سازمانها در زمینه رعایت الزامات زیستمحیطی یا انجام اقداماتی ترویجی نظیر جشنواره فیلم سبز یا همایش صنایع سبز در همین سالها و با رویکرد مسئولیتپذیری صورت گرفت. با این حال به نظر میرسد هنوز هم این مفهوم در کشور نیاز به تبیین دارد، تبیینی همهجانبه برای آنکه بتوانیم شرکتهای پایدار و مسئول داشته باشیم.
مسئولیت اجتماعی همان نمایش دادن نیست
[امین شول سیرجانی ] مسئولیت اجتماعی شرکتی یکی از مفاهیم تازه وارد به ادبیات سیاستگذاران و فعالان اقتصادی در کشور ما است. با وجود اینکه هنوز مدت زمان زیادی از جدی شدن این موضوع در ایران نمیگذرد؛ درباره آن حرف و حاشیه زیاد است و شرکتها و موسساتی داعیهدار عمل به مسئولیت اجتماعی شدهاند. برای نمونه موسساتی را می توان یافت که برخی برنامههای فرهنگی - ورزشی برای کارکنان شان را در چارچوب عمل به مسئولیت اجتماعی تبلیغ می کنند یا موسساتی پویشهای تبلیغاتی واحدهای روابط عمومیشان را به عنوان برنامه مسئولیت اجتماعی شرکت به جامعه معرفی می کنند. شرکتی معدنی را میشناسم که زیر عنوان زیبای کمک به عدالت آموزشی با یک موسسه کلاس های کنکور قرارداد بسته است تا در یکی از مناطق فقیر ایران کلاس آمادگی کنکور برگزار کند. در نگاه اول ممکن است عده ای بگویند که به به چه کار خوبی. اما باید یادآوری کرد که یکی از شروط لازم برای موفقیت و ارزشمند بودن برنامه های مسئولیت اجتماعی در توجه به مفاهیم توسعه پایدار است. توسعه آموزشی و کاستن از بی عدالتی آموزشی زمان میسر است که برایش برنامه ای بلندمدت و موثر تعریف شود. برنامه های کوتاه مدت و گلخانه ای که بیشتر با هدف راه اندازی فضای تبلیغاتی حول آن شکل می گیرند مسلما در تضاد با مفهوم پایداری قرار دارند. از سوی دیگر سوال بنیادین دیگری هم پیش میآید اینکه واقعا یک شرکت معدنی چه مسئولیت اجتماعیای بر عهده دارد؟ مثلا آیا آن شرکت مجاز است محیط زیست محل فعالیتاش را به روشهای مختلف تخریب کند و در جایی دیگری به نام برنامه مسئولیت اجتماعی پروژههای پر سر و صدا تعریف کند؟ مسلما باید پاسخ داد که مسئولیت اجتماعی شرکتی به معنای «نمایش دادن» نیست و اگر شرکتهایی در کشور از این راه برای خودشان اعتبار اجتماعی میخرند باید بدانند که این اعتبار و محبوبیت احتمالی، آنی و گذرا خواهد بود. میان عمل به مسئولیت اجتماعی و بهبود وضعیت موجود جامعه در حوزه های نابرابری، آموزش، محیطزیست و... رابطه معناداری وجود دارد. برای نمونه محیط زیست ایران اکنون بسیار پریشان احوال است. تخریب خاک، وضعیت منفی ذخایر آبهای زیرزمینی ، از بین رفتن پوشش گیاهی و جنگلی، آلودگی هوا و... نشان میدهد که ما هم در سطح فردی و هم در سطح سازمانی و سیاستگذاری به مسئولیتهایمان بی توجه بودهایم. بخشی از این بحران به عملکرد غیرمسئولانه شرکتها مربوط است. همه جنبه های توسعه پایدار به کنار، فقط کافی است شرکتهای مدعی عمل به مسئولیت اجتماعی فهرست برنامههایشان را در زمینه عمل به مسئولیت حفظ محیط زیست اعلام کنند و درباره پیشرفت طرح هایشان به طور شفاف گزارش دهند. در این صورت است که می توان اطمینان یافت آنها به این عقلانیت رسیدهاند که پایداریشان در گرو حفظ سرزمین است.
دیدگاه تان را بنویسید