ارسال به دیگران پرینت

مستند سیاوش در آتش

ناگفته هایی از استاد شجریان | بررسی مستند سیاوش در آتش

استاد شجریان نقطه تطابق حقیقت و واقعیت است،

ناگفته هایی از استاد شجریان | بررسی مستند سیاوش در آتش

کیوان مهرگان در گفتگو با عصر ایران:  مستند "سیاوش در آتش" آینه ای است که این سوال و جواب را کنار هم می نشاند که واقعا چرا شجریان محبوب ترین هنرمند ایران معاصر است! من همه تلاشم را کردم تا تکه ای از این آینه جا نیفتد.

«سیاوش در آتش» به دلیل موضوع، حواشی و ماجراهایی که در یک سال گذشته پشت سر گذاشت، یکی از مهمترین مستندهای ایرانی بوده است.

این فیلم، در اولین حضور بین‌المللی امروز شنبه هفتم خردادماه در جشنواره بین‌المللی فیلم‌های ایرانی زوریخ روی پرده می‌رود. فرصتی تازه برای دوستداران محمدرضا شجریان تا این مستند را تماشا کنند.

کیوان مهرگان، روزنامه‌نگار، شاعر و مستندساز در این گفتگو علاوه بر توضیح روند ساخت این فیلم، درباره نگاهش به شجریان و تاثیرش بر فرهنگ ایرانی صحبت کرده است.

وقتی با کیوان مهرگان سخن می گوییم با چه کسی حرف می زنیم؟

همیشه دیر رسیده ام. هم در مطبوعات هم در شعر هم در سینما. وقتی به روزنامه نگاری رسیدم که بهارش گذشته بود. خزانش بود. سرد بود. باید برای زنده ماندن دوچندان تلاش می کردم. از روزنامه نابینایان شروع کردم. به روزنامه های سیاسی رسیدم از روزنامه های سیاسی به شعر رسیدم از شعر به سینما. کار در10 روزنامه شش دفتر شعر و ساخت بیش از 200 فیلم مستند کوتاه و نیمه بلند مرا به سیاوش در آتش رساند. الان هم متمرکز روی هنر های تجسمی هستم. چه پیش می آید خدا داند.

سیاوش در آتش از کجا پیدایش شد؟

یک سوال بود. یک سوال مهم که جوابش روشن بود. اما مسیر سوال به جواب را هیچ کس نمی دانست.یا اگر هم می دانست آن را مستند و فیلم نکرده بود. مثل آینه ایی که شکسته بود و هر تکه اش نزد یک نفر بود.گشتم و تکه های این آینه را جمع کردم.

سیاوش در آتش آینه ای است که این سوال و جواب را کنار هم می نشاند که واقعا چرا شجریان محبوب ترین هنرمند ایران معاصر است! من همه تلاشم را کردم تا تکه ای از این آینه جا نیفتد. شاید برخی تکه ها را درست نچیده باشم کنار هم، اما به گواه کسانی که فیلم را دیده اند، آینه ایی درست کرده ام که همه راز محبوبیت شجریان را در آن می توانند ببیند.

در این آینه حقیقت را می بینیم یا واقعیت را؟

هر دو را .هنر، انطباق حقیقت با واقعیت است وجایی که حقیقت مماس با واقعیت است رستگاری شکل می گیرد. شجریان رستگار شد چون نقطه انطباق حقیقت و واقعیت است. شجریان هنرمند است چون حقیقت را به واقعیت نفروخت. من هم تلاش کردم همین مسیر را بروم. از دالان واقعیت به گوهر حقیقت برسم.سیاوش در آتش حقیقت و واقعیت را درباره شجریان به نمایش می گذارد. این ادعای من است و روی این ادعا پافشاری می کنم.

بیشتر بخوانید:

 

در این آینه راز محبوبیت شجریان در چیست؟

فیلم را باید ببینید. پاسخ این راز در سخن نیست. در تصویر است. من ممکن است استدلالی بکنم شما بشنوید و بپسندید یا نپسندید اما دیدن فیلم صریحترین و بی لکنت ترین جواب من به این پرسش است. پس فیلم را ببینید.

چگونه این فیلم را ببینیم وقتی اکران ندارد. همه که به جشنواره فیلم های ایرانی زوریخ دسترسی ندارند؟

باور کنید صبح را با این پرسش شروع می کنم و شب را با این پرسش به خواب می روم. من نمی توانم فیلمم را سانسور کنم.سانسور این فیلم یعنی ذبح حقیقت یعنی کتمان واقعیت. چه کنم کسانی اختیار اکران را به دست گرفته اند که نه دلباخته حقیقتند نه توانی برای دیدن واقعیت دارند. آنها کوتاهند. دیوار بزرگی هم به نام سانسور جلوی خود بلند کرده اندپس برای دیدن هر چیزی باید هم قد آنهاشد. نمی شود و من نمی کنم. من فیلمم را. من سخنم را.

من گوهری که به آن دست یافته ام را با هیچ مجوزی معامله نمی کنم. حتی برخی جشنواره ها خواستار کوتاه شدن فیلم برای نمایش بودند نپذیرفتم. آن هم شکلی از سانسور است. سانسور کن تا جایزه بگیری.نپذیرفتم. نمی پذیرم و نخواهم پذیرفت.

تکلیف چیست؟

پهلوان بزرگ تاریخ حضرت امیر (که درود خدا بر او باد )می فرماید صبر و ظفر دوستان قدیمند.صبر می کنیم تا حقیقت پیروز شود. تنها راه همین است. چون سانسورچی ها عمرشان کوتاه است. صبر می کنم تا عمرشان تمام شود.

شجریان سخنگوی مردم بود؟

شجریان سخنگوی گذشته،حال و آینده مردم ایران بود. او نقطه ای که ایستاده نقطه تلاقی چهار راه فرهنگی ماست. همان فرهنگی که به ما اعتبار می دهد قدرت می دهد که شکسپیر انگلیسی را به هماورد سخن سازی بطلبیم. همان فرهنگی به ما این نیرو را می دهد که گوته آلمانی را تحت تاثیر قرار بدهیم. همان فرهنگی که به ما این وسعت ذهنی را می دهد که مونتسکیو را به گفت و گو دعوت کنیم. شجریان نقطه تلاقی این فرهنگ است.او جایی ایستاده که فردوسی ایستاده که سعدی ایستاده که حافظ ایستاده.بنابراین سخنگوی مردم نه برای بیان دردهای اجتماعی شان نه در چالش مردم و حکومت که شجریان زبان مردم در چالش با خودشان با معشوقشان هم هست. این است که شجریان وسعت پیدا می کند.

شجریان هیچ شعری را از فردوسی نخواند.اما نام فیلم برگرفته از داستان فردوسی است؟

من اینگونه می بینم که شجریان یک کار ناتمام باقی گذاشت که موسیقی ما با فردوسی به نقطه ای پرش کند. شجریان با نخواندن شعر از فردوسی یک پیام تاریخی باقی گذاشت که این فرهنگ و این موسیقی یک کار ناتمام دارد. به همه موسیقیدانان آینده به همه آهنگسازان به همه خوانندگان پیام داد من بعد عاشقانه و عارفانه و اجتماعی فرهنگ منظوم ایران را نشان دادم شما فردوسی را نشان بدهید.

اسم فیلم حتما مسمایی دارد.مسمای اسم فیلم چیست؟

سیاوش اگر از آتش به سلامت عبور نمی کرد. شاید ایران باقی نمی ماند. منظور ایران فرهنگی است. حکمت ایرانی. خرد ایرانی. پاکدامنی و معصومیت ایرانی. اگر شجریان هم از آتش عبور نمی کرد.به نظرتان چه می شد؟

شما بگویید چه می شد؟

اگر از سلسله جبال زاگرس بیستون را بگیریم چه می ماند.اگر سلسله جبال البرز دماند را بگیریم چه می ماند؟ اگر شجریان از آتش حوادث ایران نمی گذشت به نظرم فرهنگ ایرانی بی دماوند می شد. بی ستون می شد.

شجریان خود خواسته شجریان شد.یا روند حوادث،شجریان را سیاوش کرد؟

هر دو. شاید در هنر شجریان بشود سهم ویژه ای به استعداد خدادادی او داد. اما در گفتار وکردار و رفتار کاملا تربیت شده بود.او تعیلم دید. می دانست چه مسولیت تاریخی بر دوش اوست. می دانست تاریخ چه پرسشهایی در برابر او قرار میدهد. جا خالی نداد. رفت و خودش را برای پاسخ ها ساخت.شما راز مانا را که می خوانید مصاحبه یک هنرمند با دو روزنامه نگار نیست. مکاشفه سه روشنفکرآگاه(شجریان،گودرزی،کاشی) درباره گذشته،حال و آینده یک فرهنگ نامیراست.آنچه شجریان را از دیگران متمایز می کند همین تعلیمی است که از فلاسفه و ادبای دوران گرفته.

سیاوش در آتش کار را درباره شجریان تمام کرده است. یا هنوز جا دارد درباره شجریان کاری انجام بشود؟

ما از اقیانوس شجریان یک گوهر صید کرده ایم. در این اقیانوس آنقدر گوهر کشف نشده هست که به نظرم تا سالها می شود درباره ظرایف زندگی و کار شجریان کار انجام داد. من به خاندان محترم شجریان به سرور ارجمندم استاد همایون شجریان. به خواهران به برادران، به دوستان و دوستداران استاد عرض می کنم. درخواست دارم به روش مشاهیر غربی بنیادی به نام بنیاد شجریان تاسیس شود. این بنیاد می تواند خودگردان باشد و نیازی به کمک دولت برای راه اندازی آن نباشد.

شجریان در زوریخ، آنجا چه خبر است؟

پس از اینکه فیلم به شکل ناجوانمردانه ایی از جشنواره سینما حقیقت کنار گذاشته شد. دوست خوبم کوروش عطایی مسولیت پخش فیلم را به عهده گرفت و جشنواره فیلم های ایرانی زوریخ فیلم را برای اکران پذیرفت. فیلم امروز شنبه و دوشنبه در جشنواره نمایش داده خواهد شد و این آغاز یک مسیر است.

 

منبع : عصر ایران
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۱ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه