امروز، اول آبانماه به عنوان «روز ملی بزرگداشتِ ابوالفضل بیهقی، پدر نثر پارسی» نام گذاری شده و به همین مناسبت، همایشی در دانشگاه حکیم سبزواری (تالار بینالمللی بیهقی) برپاست.
از اتفاقات قابل توجه این برنامه، بخش مردمی همایش در روستای حارثآباد- زادگاه ابوالفضل بیهقی- است زیرا زبان، به مردم تعلق دارد و مِلکِ طِلق ادبیان نیست و پیام دکتر عبدالغفور آرزو پژوهشگر برجستۀ افغانستان در اوضاع و احوال کنونی نیز درخور تأمل است چراکه زبان فارسی در سرزمین او مورد تهدید طالبان است و کمر به حذف آن در افغانستان هم بستهاند.
هر چند که عنوان «پدر نثر پارسی» قدری اغراقآمیز به نظر میرسد زیرا ابوالفضل بیهقی اگرچه نثر را در هزار سال پیش به درجهای از زیبایی و شیوایی رساند که بعدتر سعدی و حافظ ، شعر را اما سعدی و حافظ نیز اوجدهندگان غزل بودند نه پدر آن. اعتلا بخشیدند و پدر نبودند.
ابوالفضل بیهقی از سه منظر اهمیت دارد: نخست، چنانکه همه میدانند نثر اوست که به رغم گذار هزار سال همچنان تازه و درخشان است.
دوم: شیوۀ تاریخنگاری او که اگرچه دبیر و نزدیک حاکمان بوده اما به مردم گرایش داشته و نکتۀ سوم هم این که پارهای نوشتههای او با اسلوبهای روزنامهنگاری مدرن هم سازگار است در حالی که در آن دوران نه رسانه به مفهوم امروزین بوده نه روزنامهنگار و به همین خاطر استادِ روزنامهنگاری - علیاکبر قاضی زاده- در ترجمۀ کتاب بسیار خواندنی و دوست داشتنیِ « تجربههای ماندگار در گزارشنویسی» - جان کری- نوشتۀ مشهور بیهقی را به آن افزوده و در آغاز کتاب و به عنوان نخستین «گزارش» آورده و به عبارت دیگر او را «روزنامهنگار» دانسته است.
این یادداشت یک مقالۀ علمی و تحقیقی نیست و تنها به قصد یادآوری همین سه نکته است و توصیه به آشتی با متون کلاسیک و اگر احساس میکنید متون کلاسیک سنگین و دشوارند، ذکر این که نویسندۀ زبردست ایرانی که با داستانهایش شهرۀ خاص و عام است – جعفر مدرس صادقی- دست به کار سترگی زده و اقدام به بازخوانی متون کرده تا خواننده حس نکند با کتابی پر از ارجاع و توضیح رو به روست و بتواند لذت ببرد و یکی از بازخوانیهای او هم«تاریخ بیهقی» است و رنج فراوان کشیده تا ما موقع خواندن، آسوده باشیم و رنج نبریم.
دیدگاه تان را بنویسید