اگر از شما در مورد مکانهایی بپرسند که در برابر تغییرات اقلیمی آسیبپذیرند احتمالاً به شالیزارهای بنگلادش یا جزیرههای کمارتفاع در اقیانوس آرام فکر میکنید. اما پاسخ غافلگیرکننده دیگر منزل مسکونی شماست. حدود یکدهم از ارزش کل املاک مسکونی جهان هماکنون در معرض تهدید گرمایش جهانی قرار دارد و بسیاری از آن املاک حتی نزدیک به مناطق ساحلی هم نیستند. طوفان تورنادو به شهرکهای میانه غربی آمریکا آسیب میزند و تگرگهایی به درشتی توپ تنیس سقف ویلاهای ایتالیا را خرد میکند. شرایط مخرب آبوهوایی که محصول تصاعد گازهای گلخانهای است بنیانهای مهمترین طبقه دارایی در جهان را میلرزاند. هزینههای بالقوه هم به سیاستهای کاهش تصاعد گازهای گلخانهای از منازل و هم به خسارتهای مستقیم ناشی از تغییرات اقلیمی مربوط میشوند. طبق برآوردها، تغییرات اقلیمی و فرآیندهای مقابله با آنها تا سال 2050 حدود 9 درصد از ارزش خانههای مسکونی جهان را میبلعد که معادل 25 تریلیون دلار و اندکی کمتر از تولید ناخالص داخلی سالانه آمریکا خواهد بود. این صورتحساب کلان بر دوش زندگی مردم و نظام مالی جهانی سنگینی میکند. مسلم است که چنین صورتحسابی این بحث بزرگ را پیش میکشاند که چه کسی باید آن را بپردازد. صاحبان منازل یکی از گزینههای پرداخت هستند، اما اگر این روزها نگاهی به بازار مسکن بیندازید متوجه میشوید که آنها هزینهها را متقبل نمیشوند. هیچ نشانهای دال بر تعدیل بهای مسکن با خطرات اقلیمی دیده نمیشود. در میامی که بالاترین خطر افزایش سطح دریا آن را تهدید میکند بهای مسکن در این دهه چهار برابر شد که از میانگین آمریکا بسیار بالاتر است. علاوه بر این، از آنجا که هنوز تاثیرات اقلیمی نامشخص هستند بسیاری از مالکان در زمان خرید خانه نمیدانستند که تا چه اندازه ریسک میپذیرند. اما اگر قرار باشد مالیاتدهندگان هزینهها را بپذیرند در واقع مالکان را نجات دادهاند و آنها انگیزهای برای سازگاری با تهدیدهای پیشرو نخواهند داشت. تقسیم کردن هزینهها برای دولتها بسیار سخت است، چون میدانند رایدهندگان به ارزش خانههایشان اهمیت میدهند. این هزینهها سه بخش دارند: هزینه تعمیرات، سرمایهگذاری در محافظت و مقاومسازی خانهها برای کاهش تاثیر تغییرات اقلیمی. بیمهگران معمولاً پس از آنکه طوفان سقف خانهای را ویران میکند یا آتش خانهای را میسوزاند هزینه تعمیرات را میپردازند. هر چه شرایط اقلیمی بدتر و تعداد فجایع طبیعی بیشتر شود حق بیمه منازل مسکونی بالاتر میرود و در برخی مناطق آنقدر زیاد میشود که بهای مسکن را پایین میآورد. برخی متخصصان هشدار میدهند که ممکن است «حباب بیمه آبوهوایی» بر یکسوم منازل آمریکا تاثیر گذارد. دولتها یا باید خسارات را نادیده بگیرند، یا همانند بخشهایی از کالیفرنیا و فلوریدا خود هزینه خطرات را بپذیرند. در این دو ایالت هزینه بیمه دولتی از 160 میلیارد دلار در سال 2017 به 633 میلیارد دلار در حال حاضر جهش پیدا کرده است. سیاستمداران محلی قصد دارند این هزینه را به دولت فدرال انتقال دهند که هماکنون بیمه سیل را متقبل شده است. سرمایهگذاری در اقدامات محافظتی املاک یا زیرساختارها میتواند از آسیبهای فیزیکی جلوگیری کند. به عنوان مثال، برخی منازل به سامانه تهویه هوا نیاز دارند تا قابل سکونت باشند، اما در هند اکثر منازل چنین سامانهای ندارند با وجود اینکه کشور از بدترین موجهای گرما رنج میبرد. سامانه آببند، سد و پمپها در هلند و توکیو جلوی سیلابها را میگیرند. تامین منابع مالی این سرمایهگذاریها خود چالشی بزرگ است. آیا مالکانی که اصلاً از خطر فرونشست زمین اطلاعی نداشتند، اکنون باید هزینه تزریق بتن را بپردازند؟ یا آیا درست است که از آنها در برابر این هزینههای غیرمنتظره و پراکنده حمایت شود؟ شهرهای ساحلی دارای جمعیت متراکم بیشترین آسیبپذیری را در برابر سیلاب دارند، اما همین شهرها مراکز اصلی اقتصادی و اجتماعی کشور به شما میرود. به عنوان مثال میتوان از لندن، نیویورک و شانگهای نام برد. پرسش آخر آن است که چگونه میتوان هزینه مقاومسازی منازل در برابر تغییرات اقلیمی را پرداخت. هماکنون 18 درصد از تصاعد مرتبط با انرژی در منازل مسکونی صورت میگیرد. بسیاری از این منازل به پمپهای گرمایی، رادیاتورهای بزرگ و عایقکاری ضخیم نیاز دارند، اما متاسفانه این کارها پرهزینهاند. درخواست پرداخت هزینهها از سوی مالکان واکنش منفی آنها را به دنبال دارد. سال گذشته ائتلاف حاکم آلمان تلاش کرد استفاده از آبگرمکنهای گازی را ممنوع کند، اما وقتی رایدهندگان به هزینهها اعتراض کردند از تصمیم خود عقبنشینی کرد. ایتالیا رویکردی جایگزین در پیش گرفت و کمکهای مالی بسیار سخاوتمندانه -اما با برنامهریزی بد- را به خانوارها داد تا منازل را مقاومسازی کنند. این طرح 219 میلیارد یورو معادل 10 درصد GDP برای دولت هزینه به بار آورد. هنوز تاثیر کامل تغییرات اقلیمی آشکار نشده اما بهتر است سیاستگذاران هرچه سریعتر این مسائل را حل کنند. شواهد نشان میدهند که بهای مسکن فقط پس از بروز فاجعه به آن واکنش نشان میدهد و دیگر برای سرمایهگذاریهای محافظتی بسیار دیر شده است. بنابراین تاخیر در اقدامات فجایعی غافلگیرکننده را به همراه میآورد. مسکن دارایی مهمی است و نباید قیمتگذاری آن در اقتصاد غلط باشد؛ حداقل به این دلیل که برای نظام مالی حیاتی است. دولتها باید سهم خود را بپردازند. تا قرن 18 در اکثر نقاط هلند جوامع محلی باید هزینه نگهداری از آببندها را میپرداختند. در نتیجه سرمایهگذاریها کافی نبود و اغلب سیلاب به راه میافتاد. دولتها میتوانند این مشکلات جمعی را از طریق ساخت زیرساختارها حل کنند و به ویژه آنها را در اطراف شهرهای دارای بهرهوری بالا بسازند. لازم است مالکان مسکن تشویق شوند تا خانههایشان را با هدف کاهش آلایندگی متناسب کنند. این هدف به نفع همگان خواهد بود. همزمان سیاستگذاران باید مراقب باشند تا با تضمینهای پنهان و طرحهای آشکار بیمه دولتی در اعطای یارانه زیادهروی نکنند. چنین کاری نهتنها باری بر دوش مالیاتدهندگان است، بلکه انگیزه مالکان مسکن برای مقاومسازی را تضعیف میکند. همچنین کاهش شدید حق بیمه حوادث موجب میشود مردم به مکانهایی بروند که پرخطر هستند. با وجود خطرات زیاد، دهههاست که دولتها نتوانستهاند جلوی ساختوساز در دشتهای سیلابخیز را بگیرند. صورتحساب 25 تریلیوندلاری مشکلاتی را در سرتاسر جهان پدید میآورد. اما اگر امروز کاری انجام ندهیم فردا روزی دردناکتر خواهد بود. بدترین واکنش دولتها و مالکان خانهها به تهدیدهای بخش مسکن آن است که نسبت به آنها بیتوجه باشند.
دیدگاه تان را بنویسید