سه کتاب معاصر ایرانی که اگر نخوانید، ضرر میکنید.
کتاب آبنبات هلدار / مهرداد صدقی
«بیبی قشقرقی به راه انداخت که بیا و ببین. با این حرفها که «شما منِ آدم حساب نِمکنین.» و «من آرزوی دیدن عروسی نوهمِ باید به گور ببرم.» و «منِ بگو که یک بسته روشورِ امروز تو حموم تموم کردم.» و ... خلاصه، از آنجا که ماندنِ من هم بهتنهایی صلاح نبود، همه به سمت خانۀ عروس راه افتادیم. البته همه که نه. عمو جواد و زنعمو هاجر نیامدند؛ چون توی مشهد زندگی میکردند و عمویم نتوانسته بود مرخصی بگیرد. عمه بتول هم برای دلیل نیامدنش گلایه کرده بود چرا فرد دیگری را که او میپسندد برای محمد نمیگیریم؛ اما مسئله این بود که او اصلاً هیچکس را نمیپسندید و فقط دنبال بهانه بود تا بهانه بگیرد! مامان میگفت عمه بتول، وقتی جوان و مهربان بوده، یک نفر را میخواسته و او هم عمه بتول را؛ ولی یکدفعه، با اینکه عمه بتول هنوز هم او را میخواسته، او دیگر عمهام را نخواسته و از آنموقع اخلاق عمه بتول سگ شده! طفلکی، با اینکه چهل سالش شده بود، هنوز عروسی نکرده بود و میگفت: «مردا آدم نیستن.» یک بار از او پرسیدم: «یعنی منم عمه؟» و عمه جواب داد: «تا بچهای خوبی؛ ولی بزرگ که بشی تو یَم یک خری مِشی مثل بقیه!»
کتاب «آبنبات هلدار»، نوشتهی «مهرداد صدقی», داستانی است طنز که امکان ندارد بخوانید و قهقهه نزنید. «آبنبات هلدار» روایتی طنز است از حالو هوای پشت جبهه در دوران دفاع مقدس. داستان از زبان محسن، کودکی بجنوردی، روایت میشود که برادرش راهی جبهه شده است. محسن، و خانوادهاش همراه مادربزرگشان در یکی از محلههای قدیم بجنورد زندگی میکنند.
یکی از نقاط عطف کتاب، به تصویر کشیدن چهرهای دیگر از جنگ و جبهه است که شاید کمتر به آن پرداخته شده باشد. روایت زندگی عادی و حتی گاهی شاد مردم در روزهای جنگ. روزهایی که زیر توپ و تانک دشمن، زندگی همچنان جریان داشت. «آبنبات هلدار» برای طرفداران نوستالژیهای دههی شصت هم میتواند بسیار شیرین و خواندنی باشد.
اما شاید جذابترین نکته در مورد «آبنبات هلدار» این باشد که با خواندن این کتاب، محسن و ماجراهای شیرین و خندهدارش شما را رها نمیکنند. بلکه در مجموعههای دیگری به نام «آبنبات پستهای», «آبنبات دارچینی» و «آبنبات نارگیلی»، ادامه پیدا میکنند. محسن روز به روز بزرگتر میشود و ماجراهای جذاب و خواندنیاش به این زودیها به پایان نمیرسند.
کتاب بعد از ابر / بابک زمانی
«آدم از یک جایی به بعد، دیگر خودش را به در و دیوار نمیکوبد
از هر چه هست و نیست شاکی نمیشود
از آدم ها فاصله نمیگیرد
از هیچکس، دیگر متنفر نمیشود
دیگر گریه نمیکند
غصه نمیخورد
از حرف کسی نمیرنجد
دیگر شعر نمیخواند
موسیقی گوش نمیدهد
به کسی زنگ نمیزند
کسی هم به او زنگ نمیزند
دیگر صدایی، اتفاقی، بوی عطری، اسمی، زنگ تلفنی، نامهای، خاطرهای، حرفی، یا رنگ پیراهنی، حواسش را پرت نمیکند
آدم از یک جایی به بعد، دیگر منتظر نمیماند دیگر عجله نمیکند
دیگر حوصلهاش سر نمیرود
دیگر بیقرار نمیشود
میدانی...
آدم از یک جایی به بعد
فقط تماشا میکند...»
کتاب «بعد از ابر» اولین رمان بابک زمانی به عنوان نویسنده است. زمانی پیش از این کتاب، به عنوان شاعر و مترجم شناخته شده بود. «بعد از ابر»، از چنان استقبالی برخوردار شد که ظرف مدت ده روز به چاپ پنجم رسید.
«بعد از ابر» در سبک رئالیسم اجتماعی و بر اساس واقعیت زندگی سخت و مشقت بار مردم در نقطهای دور افتاده نوشته شده است.
متن تاثیرگذار، دیالوگهای جذاب، نثر روان و ادبیات منحصر به فرد نویسنده، کتاب را به اثری خاص و تحسینبرانگیز، حتی در میان منتقدان تبدیل کرده است.
کتاب چای نعنا / منصور ضابطیان
نویسندهی این کتاب برای شما توصیهای دارد: «قبل از شروع مطالعهی کتاب توصیه میکنم، دستهای نعنای تازه بخرید، آن را با کمی چای سبز یا سیاه توی قوری دم کنید، پنج دقیقه صبر کنید و… حالا کتاب آماده خواندن است.»
«چای نعنا», سفرنامهای به قلم منصور ضابطیان است. ضابطیان در این کتاب از تجربیات سفرش به کشور مراکش میگوید. کشوری که ایرانیها کمتر به آن سفر میکنند و شاید کمتر با آن آشنا باشند.
کتاب شامل عکسها و خاطرات سفر به پنج شهر کازابلانکا، طنجه، شفشاون، فاس و مراکش است.
مراکش چهارمین شهر بزرگ کشور Morocco است. ایرانیها در چند دههی قبل به این کشور «مغرب» میگفتند.
مراکش، کشور نعنا است. مردم این کشور علاقهی زیادی به چای نعنا دارند و در هر مغازهای یک لیوان چای نعنا پیدا میشود. با خواندن «چای نعنا», عطر دلانگیز نعنا را از کوچه به کوچهی مراکش، استشمام کنید.
دیدگاه تان را بنویسید