پاسخ این است که آنان برای انجام این وظیفه انتخاب نشدهاند، و اصولا با ایده درد مردم بیگانه هستند، چون از دل رقابتی آزاد و نمایندگی واقعی بیرون نمیآیند. تا هنگامی که مردم نتوانند نمایندگان واقعی خود را در ساختار حقوقی و سیاسی داشته باشند؛ صدای اعتراض آنان از تریبونهای سیاسی و حقوقی بازتاب پیدا نمیکند، و کسی نخواهد بود که حقوق مردم را پیگیری و به نتیجه برساند، در نتیجه مردم بیدفاع شده و اقدام موثر و ملموس حقوقی و سیاسی نمیتوانند انجام دهند.
این وضع ادامه پیدا میکند تا هنگامی که زخم مشکلات، عفونت میکند و سراسر بدن را فرا میگیرد و هیچ آنتیبیوتیکی درد آن را آرام نمیبخشد و عفونت را خشک نمیکند. اگر خوزستان نمایندگان واقعی داشت اجازه نمیدادند که ۳۰ سال پس از جنگ چنین وضعی در آنجا حکمفرما باشد. پرسشی که حکومت باید از خود بپرسد این است که اکنون در خوزستان با چه کسی طرف است؟ با مردمی که فاقد نمایندگی حقوقی هستند؟ یا سران عشایر و طوایف، یا نهادهای مدنی مثل شوراها، یا احزاب، یا سندیکاها و ...؟
بله، هنگامی که هیچ گونه نمایندگی کردن را برای مردم به رسمیت نشناسیم، نتیجه همین خواهد شد که هر گونه اعتراض به درگیری و تقابل منجر شود. نمایندگیهای موجود نماینده و حلّال مسائل مردم نیستند و قادر به نمایندگی مطالبات مردم نمیباشند، زیرا آنان از خلال فیلتر نظارت استصوابی بیرون آمدهاند و نه از رقابت واقعی مردم. به همین دلیل آنان بخشی از مساله هستند و نه بخشی از راهحل. در نتیجه آنان در این ماجرا غایب هستند و جرات حضور در میان مردم را ندارند. باید در تهران و در مجلس دنبال مسدود کردن فضای مجازی باشند و نه تامین آب و برق و شغل برای مردم. آنان باید مطالبات ولینعمتان خودشان را پیگیری کنند، این ولینعمتان هر که هستند مردم خوزستان نیستند.
مگر نمایندگان مجلس هم قراره برای مملکت کاری کنند !!!!!!!!!!!!!!!
این مجلس بوغ هایی بیش نیستند(بوغ در زبان کردی یعنی بوقلمون 🦃)