وفاداری؛ واژهای که بیشتر از هر چیز در نقل و انتقالات امسال بر سر زبانها افتاده است. یک طرف هوادارانی وجود دارند که در جایگاه خود، به تیم و بازیکن مورد علاقهشان عشق میورزند و در سمت دیگر بازیکنانی که در مواجهه با این عشق و علاقه و همچنین پیشنهادهای مالی و فرصت شغلی بهتر، مجبورند یکی را انتخاب کنند.
موضوع به پنجره نقل و انتقالات فوتبال ایران و حواشی مربوط به آن بر میگردد که خیلی از فوتبالیستهای درجه یک تصمیم گرفتند برای پیشرفت شغلی و افزایش درآمدشان، راهی تیمهای جدید شوند اما با سد محکمی به نام هواداران مواجه شدند که تاکنون فکر میکردند فوتبالیستها به خاطر عشق و علاقه خود در مسابقات به میدان میروند و بحث مالی در این اتفاقات دخیل نیست.
در واقع برخی از فوتبالیستها با جملات تماشاگرپسند و نقل قول از فوتبالیستهای بزرگ مانند فرانچسکو توتی که در برابر پیشنهاد مالی هنگفت رئال مادرید گفته بود «کسی خانواده فقیرش را به خاطر پول رها نمیکند»، دوست داشتند بیش از پیش بر سر زبانها بیفتند و جایی در دل هواداران باز کنند ولی به اینکه در زمان جدایی این حرفها مانند بومرنگ به خودشان بر میگردد، فکر نکرده بودند.
در عوض اگر این فوتبالیستها در سالهای گذشته مرز بین وفاداری و موقعیت شغلی خود را در تیمشان حفظ میکردند، در موقع جدایی با سیل هواداران معترض مواجه نمیشدند که میزان وفاداری آنها را به چالش میکشند که آیا نهایت عشق و علاقه آنها به همین اندازه بود که در روز سخت تیمشان را رها کنند؟
موضوع ساده است اما برخی معتقدند واقعیتهای زندگی جایی در دنیای فوتبال ندارد. این موضوع مصداق بارز هواداران و فوتبالیستهایی است که فوتبال را به صورت یک محیط آرمانی دنبال میکنند که حرف اول را عشق و علاقه میزند. اگر چه در گذشته این قبیل مسائل کم بود اما در عصر حاضر باید با این واقعیت رو به رو شد که کمتر کسی میتواند قید پول بیشتر را بزند و با پول کمتر کار کند.
*پرتگاه وفاداری، خیانت است
همه فوتبالیستها موافق این هستند که دوران بازیگری خیلی کوتاه است و یک فوتبالیست باید به فکر آینده خود باشد و انتخابهایی را انجام دهد که بیشترین سودآوری مالی را برای آنها به دنبال داشته باشد. حال شاید برخی از هواداران بگویند که فوتبالیست مدنظرشان در ایران هم پول کمی نمیگرفت اما کیست که از پول بیشتر بگذرد و به خاطر عشق و علاقه خود از آن صرف نظر کند.
اگر نمونههای خارجی را هم در نظر بگیرید، میتوان به مانوئل نویر اشاره کرد که برای تمدید قرارداد، دستمزد بالاتری را پیشنهاد داد که در ابتدا با مخالفت سران بایرن مواجه شد یا سرخیو راموس که هنوز به علت پذیرفته نشدن دستمزد مالی هنگفتش توسط رئال مادرید، قراردادش تمدید نشده است.
اگر این واقعیت توسط بخشی از هواداران پذیرفته شود و از این پس فوتبالیستها برای افزایش محبوبیت خود و جا باز کردن در دل هوادار، حرفهای "صد من یک غاز" نزند، در روز جدایی هم این اتفاق رخ نمی دهد و مجبور نمیشود بعد از جدایی به طور مرتب مصاحبه کند و حرف بزند که دلش به رفتن نبوده است.
در نتیجه در حال حاضر یک اتفاق نظر میان برخی از بازیکنان تازه لژیونر شده به لیگ قطر وجود دارد که همگی میخواستند در ایران بمانند و باز هم در تلاشند تا مسائل غیرواقعی خودشان را وفادار جلوه دهند؛ از رامین رضاییان که روزگاری قراردادش را فسخ کرد و شبانه از ایران راهی ترکیه شد تا مهدی ترابی که به خاطر 5 درصد دریافتی کمتر قراردادش را فسخ کرده و همچین شجاع خلیلزاده و سایر فوتبالیستهای نوعی، همه دنبال وفاداری هستند.
اینطور به نظر میرسد که فوتبالیستها باید مرز بین شغل خود و هواداری را حفظ کنند و طوری دلباخته محبوبیت میان هواداران نشوند که حرف یا وعدهای را برخلاف عملکردشان بدهند و در نهایت به خیانت متهم شوند و از پرتگاه وفاداری بیفتند.
دیدگاه تان را بنویسید