موافقان او را یک مربی برنامه محور میشناسند و مهمترین فاکتور مثبت او را شناختش از فوتبال ایران میدانند. اما در مقابل مخالفان تاکید دارند اسکوچیچ انتخاب ضعیفی برای هدایت تیم ملی بوده؛ چراکه کارنامه او نشان میدهد موفقیتی با تیمهای خود نداشته است. در حقیقت استدلال هر دو طرف درست و منطقی است. اما باید در نظر داشت که فدراسیون کشورمان در شرایطی به اسکوچیچ رسید که پیش از این بحث حضور هموطن او یعنی برانکو ایوانکوویچ مطرح بود، اما به چند دلیل این اتفاق رخ نداد. از جمله اینکه قیمت برانکو بالاتر بود یا اینکه او شرط کرد در صورتی به تیم ملی ملحق خواهد شد که مطالباتش از پرسپولیس پرداخت شود. برانکو قرارداد کوتاهمدت هم نمیبست و سرآخر مجموع این عوامل باعث عدم تفاهم شد. البته فدراسیون در این بین گزینههای دیگری مثل دایی و قلعهنویی هم داشت و گفته میشد قلعهنویی به عقد قرارداد بسیار نزدیک شد، اما باشگاه سپاهان رضایت نداد. هرچند افکار عمومی هم نسبت به بازگشت مجدد قلعهنویی خوشبین نبودند و عدمتمایل خود را بارها نشان دادند. در چنین فضایی فدراسیون که زمان را از دست رفته میدید ترجیح داد گزینهای مثل اسکوچیچ را استخدام کند که هم ارزانتر بود و هم به فوتبال ایران اشراف داشت. درخصوص مبلغ دستمزد اسکوچیچ گفته میشود او با قراردادی سه ساله و دریافتی ۵میلیارد تومان در هر سال سرمربی تیم ملی شده است.قرارداد این مربی به صورت«ریالی» بسته شده است. اسکوچیچ بعد از انتخاب خود عنوان کرده که نشستن روی نیمکت تیم ملی ایران مطمئنا افتخار بزرگی برای او خواهد بود. او که به خوبی میداند در بازی با بحرین و عراق در استادیوم آزادی کار بسیار سختی خواهد داشت از همین حالا سعی کرده تماشاگران را تشویق و تهییج کند تا استادیوم را پر کنند. قبول هدایت تیم ملی توسط اسکوچیچ البته بازتاب گستردهای هم در میان رسانههای مختلف دنیا داشته است. مثلا نشریه معتبر فرانس فوتبال نوشته ماموریت بزرگ اسکوچیچ، بازگرداندن تیم ملی ایران به نوار برد خواهد بود یا یک رسانه ایتالیایی از اینکه فدراسیون فوتبال ایران اسکوچیچ را به دیبیاسی ترجیح داده ابراز تعجب کرده است. به هر شکل بهنظر میرسد فدراسیون برای انتخاب اسکوچیچ دو فاکتور نهایی داشته است؛ قیمت پایین و گزینه دم دست بودن.
دیدگاه تان را بنویسید