صبحی حدیدی در القدس العربی نوشت: آیا وزیر خارجه آمریکا از سفر به خاورمیانه دست خالی بازگشت؟ نه کاملا، چرا که میتوان صِرف پرواز پومپئو از دولت رژیم اشغالگر به خرطوم را در نوع خود بی سابقه دانست و حتی میتوان گفت: کسانی که برای این پرواز برنامه ریزی کردند، احتمال بازگشت دست خالی وزیر خارجه آمریکا را در نظر داشتند و تنها مساله مهم برای آنها، انجام این پرواز بود.
در ادامه این مطلب آمده است: به احتمال زیاد، کسانی که برای این پرواز برنامه ریزی کردند، گمان نمیکردند که رهبری سیاسی امارات در آخرین لحظه خشمگین شده و نشست سه جانبه بین آمریکا، امارات و اسرائیل را لغو کند، نشستی که قرار بود با نظارت کیلی کرافت سفیر آمریکا در سازمان ملل انجام شود.
خشم ابوظبی ناشی از اعتراض به اظهارات بنیامین نتانیاهو در مورد معامله جنگندههای اف ۳۵ بود، که در مورد واگذاری این جنگندهها از سوی واشنگتن، تردید کرد. در این میان، ابوظبی شیوه بیان این مطلب از سوی نتانیاهو را برای دو دولتی که برای صلح توافق کرده اند، ناشایست دانست.
علاوه بر این، میتوان گفت: پومپئو در تمام ایستگاههای سفرش به خاورمیانه شکست خورد، حتی در قدس اشغالی، زمانی که مشخص شد سخنرانی او که متوجه نشست حزب جمهوری خواه شد، تنها برای تشویق از راه دور ترامپ بود.
مساله عجیبی نیست که پومپئو در سودان با موانعی مواجه شود، چرا که حکومت انتقالی در این کشور مسئول عقد قراردادهایی برای عادی سازی با رژیم اشغالگر نیست و در این زمینه پومپئو نمیتوانست دستاوردی داشته باشد.
همانطور که در مسقط، با وجود استقبال وزارت خارجه عمان از عادی سازی امارات-اسرائیل و علیرغم سابقهای که در این زمینه داشتند و نمود آن، سفر علنی نتانیاهو به مسقط و استقبال سلطان قابوس از اوست نیز وزیر خارجه آمریکا عایدی نخواهد داشت و دلیل این مساله، بی طرفی عمان در سطح درگیریهای خلیج فارس و موضع گیری آن در مورد ایران است، که باعث میشود عمان به دنبال توافق عادی سازی با اسرائیل نباشد. در این میان، بحرین نیز در مسیر عادی سازی روابط حرکت نمیکند.
اما شکست تلاشهای پومپئو در جریان سفر به خاورمیانه، به معنای شکست تلاشهای آمریکا برای رهبری برخی دولتهای عربی و سوق دادن انها به سمت عادی سازی و یا قطع مسیر دولت ترامپ در ماههای باقی مانده تا انتخابات، در این زمینه نیست. همانطور که این شکست، به معنای پرواز نکردن هیئت آمریکایی اسرائیلی بر فراز اسمان عراق و عربستان نیست.
در این «دیپلماسی پرواز»، نکتهای وجود دارد که ما را به یاد پرنده فاخته میاندازد، که تخمش را در لانه دیگر پرندهها میگذارد تا در نبود خود فاخته، دیگر پرندگان از تخمش، تا زمان سر باز کردن و به دنیا آمدن جوجهها مراقبت کنند و این جوجهها پس از به دنیا آمدن، خود مسئول رهایی از لانه پرندگان دیگر هستند، تا به تنهایی به دنبال لانه و غذا باشند.
همانطور که در این مثال فاخته لانهای از خود ندارد، مساله عادی سازی نیز در حال حاضر چنین شرایطی را تجربه میکند، چرا که در سطح ملتهای عرب، از هیچ مشروعیتی برخوردار نیست و تنها بر فراز آسمان کشورهای عربی پرواز میکند!
دیدگاه تان را بنویسید