شرق: تصور بسیاری بر این است که ماجرای سفارت آمریکا و قطع رابطه دیپلماتیک تهران و واشنگتن در سال ۵۸ شمسی، کمتر از یک سال بعد از پایان کار حکومت پهلوی، اولین تصمیم دیپلماتیکی بود که پس از انقلاب در ایران گرفته شد؛ اما درواقع اولین تغییر مهم در رویکرد ایران به دنیای بیرون پس از انقلاب، در رابطه با سرزمینی نزدیکتر اتخاذ شد. در همان بهمن ۵۷، وقتی انقلاب هنوز چندروزه بود سفارت اسرائیل در ایران به سفارت فلسطین در ایران تبدیل شد. این اتفاق در خط زمانی، پیش از همهپرسی فروردین ۵۸ رخ داد و به این ترتیب عملا میتوان اینطور تعبیر کرد که حکومت جمهوری اسلامی در ایران، قطع رابطه با اسرائیل و کلیدزدن حمایت از فلسطین اشغالی را بر شکلگیری خود مقدم داشت. انقلابیون ۵۷ که موفق شده بودند حکومت پهلوی را سرنگون کنند و آخرین «شاه» ایران را از کشور فراری دهند، قبل از آنکه تکلیف خود را روشن کنند، تکلیف حکومت تازه را با اشغال فلسطین و قدس، قبله اول مسلمانان مشخص کردند.
سفارتی که تحویل نمایندگان فلسطین اشغالی شد
روابط حسنه ایران با اسرائیل، از کمدوامترین ارثیههای پهلوی برای ایران پس از انقلاب شد. سفارت اسرائیل در تهران حتی یک روز هم دوام نیاورد و در همان ۲۲ بهمن بلافاصله تسخیر شد و کارکنان آن چند روز بعد و با تلاشهای ایالات متحده از ایران خارج شدند. تابلوی «سفارت فلسطین» خیلی زود بالا رفت. سیام بهمن ۱۳۵۷، تنها یک هفته پس از پیروزی انقلاب، ساختمان تحویل نمایندگان جبهه آزادیبخش فلسطین شد.
دولت موقت با نخستوزیری مهدی بازرگان، همان روز با انتشار اطلاعیهای دستور اخراج کارمندان اسرائیلی هواپیمایی العال از ایران را نیز اعلام کرد و قطع کامل رابطه را رقم زد. ابراهیم یزدی، معاون نخستوزیر در امور انقلاب که از همان زمان در حوزه روابط خارجی حکومت جدید ایران فعال بود، در مراسم سفارت جدید گفت: «امروز برای ما مسلمانان روزی بسیار حساس و تاریخی است. از زمانی که تجاوزگران و اشغالگران انگلیسی و صهیونیستها سرزمین مقدس ما مسلمانان را اشغال کردند و برادران فلسطینی ما را از سرزمینشان اخراج کردند، قلب میلیونها میلیون مسلمان جهان در دلهایشان لرزید. در سالهای ۱۳۲۵ و ۱۳۲۶ پس از آغاز جنگ، رهبران ما درخواست داوطلب برای اعزام به فلسطین کردند. از آن روز زمانی طولانی گذشته، زمانی که میگفتند استعمارگران خارجی امپریالیسم و صهیونیسم هرگز شکست نخواهند خورد. شما مردم با فداکاریها و نثار خونهای پاک خودتان، نهتنها بزرگترین قدرت جهانی را به زانو درآوردید، بلکه بزرگترین پایگاههای آنها را در هم شکستید. امروز شاهد ثمره این مجاهدتها هستید، بهطوریکه برادران فلسطینی ما در کنار شما قرار گرفتهاند».شخص یاسر عرفات، رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین در همان ۳۰ بهمن، اولین میهمان رسمی حکومتی شد که دو ماه بعد رسما جمهوری اسلامی نام میگرفت و در مراسم گشایش سفارت فلسطین حضور پیدا کرد. عرفات که پیش از پیروزی انقلاب روابط خود را با انقلابیون ایران برقرار و از انقلاب اسلامی حمایت کرده بود، با هواپیما به فرودگاه مهرآبادی که تعطیل بود، رفت. هانی الحسن، از بنیانگذاران و عضو شورای مرکزی جنبش فتح که از همراهان عرفات در این سفر بود، به عنوان اولین سفیر فلسطین در ایران تعیین شد.
«مقدمالسفرا» آمد
هانی الحسن اما مدت طولانی در سفارت فلسطین در ایران نماند و عرفات او را به امان فرستاد تا در اردن سفیر باشد. با رفتن هانی الحسن در سال ۶۱ شمسی، قدیمیترین سفیر مستقر در ایران جانشین او شد. صلاح الزواوی که تا امروز سفیر فلسطین در ایران است، به واسطه سابقه نزدیک به چهاردههای خود، لقب «مقدمالسفرا» را دریافت کرده است. الزواوی از سال ۶۵ میلادی و زمان آغاز مبارزات مسلحانه فلسطینیان در تلاش برای آزادی فلسطین اشغالی حضور جدی داشته است و در طول سالهای پیش از سفارت در ایران، همانند سلفش هانی الحسن، سمتهای مختلفی بر عهده داشته است. او به نمایندگی از این مبارزان به سوریه نیز رفته است و عضو دفتر بسیج مردمی جنبش الفتح در این کشور بوده است. در سال ۶۸ میلادی او سفیر فلسطین در الجزایر میشود، در سال ۷۵ در برزیل و در سال ۷۷ تا ۷۹ در کنیا سفارت را بر عهده میگیرد. الزواوی همانند الحسن از اعضای مؤسس جنبش فتح بود و قبل از آمدن به تهران، در الجزایر، برزیل و کنیا سفیر بود. او در سال ۹۲ شمسی، یعنی ۹ ماه پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری آن سال، در گفتوگویی مفصل با خبرگزاری ایسنا میگوید هانی الحسن بوده که او را «به عنوان سفیر برای سفارت جدید سفارتی که امام (ره) آن را از سفارت دشمن صهیونیستی به سفارت فلسطین تبدیل کرد». او در همین گفتوگو درباره مدت طولانی سفارتش که معمول نیست، توضیح میدهد که هفت سال پیش در میان 50 سفیر دیگر حکم بازنشستگی گرفته اما رهبران فلسطین از او و محمود خالدی، سفیر فلسطین در سوریه خواستهاند در این سمتها بمانند. به روایت الزواوی او پیش از اعزام به ایران به عنوان سفیر فلسطین در چین، ژاپن، ترکیه، اوگاندا و یمن نیز منصوب میشود اما شرایط اجازه نمیدهد در این سمتها مشغول به کار شود. الزواوی در چند نشست بینالمللی شامل نشستهای سازمان ملل نیز به عنوان رئیس هیئت فلسطینی حاضر بوده است.
نشانه روابط خوب انقلابیون ایران پیش از پیروزی انقلاب با مبارزان فلسطین اشغالی در روایت او از واکنش عرفات به پیروزی انقلاب و اقدامات متعاقب آن در قبال فلسطین هویداست. او با اشاره به «راهپیماییهایی که تمامی خیابانهای فلسطین و اردوگاههای فلسطینی را در برگرفت» میگوید: «شهید ابو عمار از بالکن دفترش به نشانه خوشحالی چند تیر شلیک کرد که حرکتی در پاسخ به پیمان شوم کمپ دیوید بود و گفت: اکنون جبهه من از صور تا خراسان امتداد پیدا کرده است و ریاست اولین هیئت جهت تبریک به حضرت امام (ره) و ملت ایران به مناسبت این پیروزی عظیم انقلاب اسلامی را به عهده گرفت».
حمایتهایی که فراموش نمیشوند
الزواوی در این گفتوگو با ذکر نام چهرههای بزرگ انقلاب ایران از آنان با قدردانی یاد میکند: «هرگز الطاف امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، فرزند مرحوم ایشان سیداحمد خمینی و لطف بینظیر و استثنائی که از سوی رهبر معظم انقلاب آیتالله خامنهای از همان روزی که نماینده امام(ره) در شورای عالی دفاع بودند و روزی که رئیسجمهور شدند و بعد هم به عنوان رهبر معظم انقلاب منصوب شدند را از یاد نخواهم برد، همیشه لطفشان شامل حال اینجانب بوده و هست». الزواوی توضیح میدهد که روابطش با آیتالله خامنهای در آن زمان به شکلی بوده که پس از آغاز ریاستجمهوری، «بدون رعایت پروتکلهای متعارف از من استقبال میکردند و پس از آنکه رهبر معظم انقلاب شدند [هم] ایشان را چندین بار زیارت کردم». او میافزاید: «همچنین هرگز لطفی را که از سوی حضرت آیتالله هاشمیرفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام شامل حالم شد، از یاد نمیبرم. من ایشان را در بیروت به مدت ۹ ساعت همراه با شهید ابوعمار ملاقات کردم. در آن جلسه شهیدان ابوجهاد و سعد صائل نیز حضور داشتند و این رابطه تا به امروز نیز ادامه یافته است». الزواوی از محمدعلی رجایی، رئیسجمهور، محمدجواد باهنر نخستوزیر، علیاکبر ولایتی، مشاور مقام معظم رهبری و وزیر خارجه سابق، کمال خرازی، منوچهر متکی و علیاکبر صالحی نیز به نیکی یاد میکند. او با ذکر نام اکبر هاشمیرفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و محمود احمدینژاد، تأکید میکند که کمکهای این سه رئیسجمهور را هم فراموش نمیکند: همچنین برادر و دوست عزیزم آیتالله کروبی را فراموش نمیکنم که خدمات زیادی را به فلسطین ارائه کرده بود. از همین جا یک درخواست از رهبر انقلاب دارم و آن این است که مشکل ایشان را حل کنند، چراکه «لکل جوادٍ کبوه [بخشی از ضربالمثلی عربی، «لکل عالم هفوه، لکل جواد کبوه، لکل سیف نبوه». که معادل فارسی آن به صورت «انسان جایزالخطاست» یا «گل بیخار کجاست» ذکر شده.»
دیدگاه تان را بنویسید