رضا زندی، خبرنگار، با این مقدمه نوشت: «در ایران ضربالمثل مهمی داریم: «در همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد.» شاهدی برای توجه به عقلانیت و دوراندیشی. ایرانیها گاهی این ضربالمثل را در پاسخ به کسی که آزاری متوجهشان کرده باشد نیز به کار میبرند.
یعنی جواب این نامهربانی خودتان را خواهید دید
۱- میانگین صادرات نفت خام و میعانات گازی ایران به کره جنوبی، پیش از آغاز تحریمهای آمریکا، حدود ۳۵۰ هزار بشکه در روز بود. از این میزان حدود ۱۰۰ هزار بشکه، نفت خام و ۲۵۰ هزار بشکه میعانات گازی بوده است. هر چند صادرات میعانات گازی ایران به کره جنوبی در ماههایی به روزانه ۳۰۰ و حتی ۴۰۰ هزار بشکه هم رسیده بود. کره جنوبی به میعانات گازی ایران نیاز مبرم داشت اما پس از آغاز تحریمها، بخشی از نیازشان به میعانات گازی را از طریق قطر و استرالیا تامین کردند و بخشی دیگری را هم با واردات نفت خام سبک آمریکا پوشش دادند. مقداری هم از مصرف میعانات گازیشان کم کردند.
۲- «ما علاوه بر معافیت واردات نفت از ایران، معافیت استفاده از «وون» برای مبادلات مالی با ایران را هم گرفتهایم تا بتوانیم با استفاده از سیستم پرداخت با واحد پول کشورمان (وون) تجارت بین دو کشور را ادامه دهیم.» این را «یو جانگ هیان»، سفیر کره جنوبی در ایران، آبانماه ۱۳۹۷ در مصاحبهای به من گفت. آن روزها، کره جنوبی در دوره معافیت ۱۸۰ دوره آمریکا قرار داشت. کرهایها اما شرایطی را فراهم کرده بودند که گرفتن پول برای ایرانیها ساده نبود. چطور؟ آنها میخواستند حدود ۲۰ درصد پول مانده نفت ایران را به یورو تسویه کنند و مابقی را با «وون». ایرانیها هم ناچار بودند با ارز «وون» کالای کرهای بخرند. اما مشکل این بود که ایران باید کالاهای کرهای را از انبارهای منطقهای شرکتهای کرهای تهیه میکرد. عمدتا هم در امارات. هزینه تبدیل «وون» به درهم، نیز بسیار زیاد بود. چنان که هیچ مقام مسئولی نمیتوانست زیر بار تصمیم آن برود. تهیه کالا از بازار کره جنوبی هم ۱۷ درصد مالیات برای ایران ثبت میکرد! ایرانیها حاضر بودند که ۵۰ درصد پول نفت فروخته شده با یورو تسویه شود و ۵۰ درصد دیگر با پول کره جنوبی. کرهایها اما تنها ۳۰ درصد تسویه با یورو را پذیرفتند. مذاکرات آن قدر طول کشید که دوره معافیت از تحریم تمام شد و پول ایران در کره جنوبی ماند؛ پولی که تخمینهای مختلفی برای مقدار آن زده میشود. از بیش از ۳ و ۴ میلیارد دلار گرفته تا حدود ۶ میلیارد دلار!
۳- بازار گسترده و جذاب ایران، زمانی میتوانست اهرمی برای اعمال فشار بر شرکتهای کرهای و دولت کره جنوبی برای تسویه بدهیشان باشد. اما این اهرم امروز کارایی چندانی ندارد. شرکتهای کرهای تحت فشار آمریکا خودشان کرکرهها را پایین کشیده و از ایران رفتهاند؛ برای نفت و میعانات گازی ایران هم که جایگزین یافتهاند. پس امروز، چه باید گفت که کرهایها، به پرداخت بدهیشان مجاب شوند؟
۴- دولت کره جنوبی، رابطه بسیار نزدیکی با ایالات متحده دارد. مقامات سئول میتوانند با رایزنیهای موثر با واشنگتن، بدهیشان به ایران را حداقل با ارسال کالاهای غیر تحریمی مورد نیاز ایران تسویه کنند. آن هم نه به شکل قبل که مستلزم هزینههای تبدیل ارز زیاد باشد. امروز دوره سختی ایران است. مردم ایران در شرایط دشوار اقتصادی قرار دارند و انسانیت حکم میکند که کرهایها در این شرایط، حداقل راهی برای پرداخت بدهیشان پیدا کنند. چرا؟ چون «در همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد.» اوضاع، ثابت و بدون تغییر نخواهد بود و شرایط ممکن است به شکل خوبی تغییر کند. ایران و کره جنوبی لازم دارند روابطشان را خوب نگاه دارند. حفظ این روابط شاید مهمترین وظیفه سفیر کره جنوبی در ایران باشد. او اگر به حفظ روابط حسنه با ایران علاقهمند است، میتواند کمک کند تا پرداخت بدهی کشورش به ایران تسهیل شود. آقای سفیر باید این کار را بکند چون دوستدار روابط تهران - سئول است. به خاطر «آینده».»
تا زمانی که دولت و تفکر جهادی پای کار نباشه وضعیت همینه به وقتش به حساب کره ای ها هم میرسیم
وقتی یکی دو کشتی کره در خلیج آسیب دید اونوقت می فهمند یه من ماست چقد کره داره