دیگر تمام شد آن زمانی که ۱۸۰ هزار نیروی آمریکایی در عراق میجنگیدند یا زمانی که قیمت صعودی نفت، به اقتصاد آمریکا کمک میکرد. همهگیری جهانی ویروس کرونا این مهم را یادآور شد که آمریکا باید روی اولویتهای خود درخصوص چالشهای فعلی و پیش رو تمرکز داشته باشد.
بیش از هر چیز کاهش حضور آمریکا در غرب آسیا نیازمند رسیدن به تعادل است و رد پای آمریکا در منطقه باید کم رنگ شود که ناامنی جدیدی به دنبال آن پدیدار نشود و بهطور همزمان بازدارندگی و تأثیرگذاری مورد نیاز برای حفظ منافع کلیدی آمریکا در منطقه حفظ شود.
راهبرد بهتر برای مواجهه با چالشهای منطقه این است که آمریکا به طور همزمان از جاهطلبیهای نظامی کاسته و از اهرم دیپلماسی برای تنشزدایی و ایجاد همزیستی مسالمتآمیز میان بازیگران کلیدی منطقه استفاده کند.
اکنون زمان آن رسیده که از دیپماسی فعال برای رسیدن به نتایجی پایدار بهره بگیرد.
تاکنون گفتوگوها در راستای دیپلماسی منطقهای بر این نکته تمرکز داشته است که چگونه ایران و یک دولت جدید دموکرات میتوانند به توافق هستهای بازگردند. خروج از مسیر رویارویی در زمینه مسائل هستهای یک ضرورت است اما این تنها زمینه دیپلماتیکی نیست که آمریکا باید در آن فعال باشد. آمریکا باید برای آغاز مذاکرات منطقهای نظاممند با حمایت اعضای شورای امنیت سازمان ملل تلاش کند تا راهی برای کاهش تنش و خروج از آن و رفع بیاعتمادی در منطقه ایجاد شود.
ایران و عربستان سعودی به عنوان دو تصمیمگیر اصلی و مهم منطقه به احتمال زیاد در اوایل سال آینده در حال بهبود زخمهای ناشی از کاهش قیمت نفت و تأثیرات شیوع ویروس کرونا بر نظام سلامت و اقتصاد خود خواهند بود. بنابراین هردو خواستار احترام به حق حاکمیت یکدیگر خواهند بود و به چالشهای داخلی خود خواهند پرداخت که میتواند پیشرفتی چشمگیر در روابط منطقهای تلقی شود. اگر این شرایط با همراهی طرفهای خارجی ترکیب شود، میتواند فضایی قابل توجه برای مذاکره درباره یمن، سوریه و کشورهای حاشیه خلیج فارس نظیر بحرین و همچنین مسائل مهمی همچون امنیت ناوبری ایجاد کند، خطرات ناشی از احتمال بروز تنشهای بیشتر در غرب آسیا دلیلی مهم برای حضور آمریکا در غرب آسیا است و ابعادی منطقی از حضور آمریکاییها در منطقه میتواند به کاهش تنشهایی که زمینهای برای بحرانهای بزرگتر هستند، کمک کند
دیدگاه تان را بنویسید