زبالههای خود را در کنار رودخانه، ساحل، جنگل و... رها میکنند، آتشی که روشن میکنند را خاموش نمیکنند و همین موضوع گاهی منجر به آتش سوزی در جنگل و از بین رفتن گیاهان و حیوانات آن منطقه میشود و همچنین با اقدام به شکار غیرمجاز سبب انقراض گونههای مختلفی از موجودات میشوند، بنابراین محیطزیست در سطح جهانی و ملی در معرض تهدیدهای جدی است. حفظ و نگهداری از محیطزیست به سعی و تلاش و توجه اکثریت جامعه وابسته است. در این زمینه الگوبرداری و تأثیرپذیری مردم از رسانهها و شبکههای اجتماعی بر نوع رفتار آنها با محیطزیست بسیار مؤثر و کارآمد است، به همین سبب رسانهها نقش مؤثری در افزایش فرهنگسازی حفظ محیطزیست و جلب توجه مردم برای حفظ محیطزیست دارند.
با توجه به اینکه رسانهها کارکرد آموزشی و نقش تکمیلکننده در شناخت مخاطبان دارند با داشتن کارکرد «اطلاع رسانی» و «آموزش» تا حدی مهم هستند که رکن چهارم بودن رسانهها را دستاورد این دو قابلیت و کارکرد میدانند.
البته رسانهها دو نقش دیگر «تبلیغات» و «سرگرمی» نیز همراه با اطلاعرسانی و آموزش دارند. به عبارت دیگر رسانهها به موازات سرگرمسازی و تبلیغ در حوزههای شناختی، نگرشی و رفتاری مخاطبان نیز نفوذ میکنند و به طور غیرمستقیم، میزان آگاهی، دانش و نگرش مخاطبان را تغییر میدهند.
بنابراین ابزارهای ارتباط جمعی با به کارگیری هر چهار کارکرد اطلاعرسانی، آموزش، تبلیغات و سرگرمی مدام در حال شکل بخشی و تغییر آگاهی و نگرشی مخاطبان و همینطور آمادهسازی آنان برای پذیرش رفتارهای مدنظر برنامهنویسان رسانه و گردانندگان افکار هستند. پس امری معمول است که سهم عمدهای از شناخت مخاطبان، از کنار تولیدات بسیار و گسترده رسانهها تأمین گردیده و توسعه یابد.
امروزه و در شرایطی که بیش از گذشته مردم در معرض پیامهای رسانهای قرار دارند، رسانهها باید نسبت به ایجاد و پرورش افکار، دیدگاه و نگرش مخاطبان خود نسبت به نقش و تکالیف اجتماعیشان مسئولیت اجتماعی داشته باشند و اجازه ندهند عموم جامعه نسبت به اتفاقات اطراف خود بیخبر و بیتوجه باشند، بلکه باید به منظور بالابردن شناخت و مهارتهای مخاطبان، دانش و آموزشهای لازم را به آنها بیاموزند.
وظیفه رسانه در احقاق مسائل اجتماعی آنقدر حائز اهمیت است که در مواجهه با بحران رسانه به یاری مردم میآید و مردم از طریق رسانه آگاه میشوند که چه فعالیتهایی را باید برای نجات خود و کمک به سایرین انجام دهند.
رسانهها در موضوع محیطزیست، نقش دیدهبان عمومی را دارند و به مردم متذکر میشوند که سرنوشت بقیه در سرنوشت آنها بیتأثیر نیست و مردم نمیتوانند نسبت به مسائل و مشکلات محیط خود بیتوجه و بیتفاوت باشند و به راحتی از آن عبور کنند؛ به همین سبب عمده کمپینها و فراخوانهای گروهی در این زمینه از طریق رسانههای رسمی و غیررسمی مانند شبکههای اجتماعی شکل میگیرد.
برای تشکلها، سازمانها، نهادها و انجمنهای انسان دوستانه و زیستمحیطی، رسانه در اولویت است که میتواند نگاه حمایتی مردم را برای بهبود جلب کند. در حقیقت رسانهها در این موارد نقش واسطهگری را بین کسانی که کمک میخواهند و افرادی که توانایی و شرایط کمک کردن را دارند ایفا میکنند.
رسانه صدای مردم است. رسانهها نقش مشارکتی دارند و ابزارهای ارتباط جمعی به مخاطبان خود، اهمیت مشارکتشان در مسائل اجتماعی و مطالبهگری را متذکر میشوند تا وظیفه اجتماعی خود را به درستی ایفا کنند.
رسانهها میتوانند حس همراهی و مشارکت شهروندان را تحریک کنند تا از سوی اکثریت جامعه در برابر کاستیها و ناهنجاریها، حرکت مؤثر صورت گیرد تا بر مدیران، مسئولان، کارگزاران و متولیان امور اجتماعی و زیستمحیطی، برای انجام درست و به هنگام وظایفشان تذکری باشد.
اگر رسانهها و شبکههای اجتماعی عملکرد آگاهی بخشی، آموزش، شفافسازی، سازماندهی و آمادهسازی مردم را در زمینههایی مانند محیطزیست و سایر مسائل اجتماعی درست و صحیح انجام دهند. شاهد جامعهای آگاه، مسئولیتپذیر، منتقد و مشارکت جو خواهیم بود که میتواند فعالانه پیگیر حق و حقوق خود باشد.
بهبود محیطزیست در ارتقای سلامت انسان نقش اساسی و مهم دارد، زیرا آلایندههای مضر و مخرب محیطی که در نوع خود گسترده و متنوع هستند، میتوانند سلامت جسمی، روانی و اجتماعی انسان را به مخاطره اندازند، بنابراین با توجه به اینکه رسانهها یکی از ابزارهای ارتباط جمعی کارآمد هستند، باید از آنها در جهت آموزش حفظ منابع محیطی استفاده کرد.
فقر فرهنگی در نتیجه عدم شناخت مردم، فقدان برنامههای مدون و مؤثر دولتی و وضعیت اقتصادی، در انقراض گونههای جانوری فلات ایران تأثیر به سزایی دارند. به طور کلی فرهنگ جامعه با نگهداشت حیات وحش رابطه مستقیم دارد. هر اندازه فرهنگ جامعه پررنگتر باشد حیات وحش نیز غنی و متنوعتر است. نقش مؤثر اینترنت نیز در افزایش سطح آگاهی و شناخت اجتماعی و فرهنگی از طریق حفاظت از محیطزیست و همچنین روشهای جلوگیریکننده از بحرانهای زیستمحیطی انکارناپذیر است. در عصر حاضر تأثیر هر چه بیشتر اینترنت نمود یافته و در زمینه بحرانهای انسانی، صنعتی، زیستمحیطی مشخص است.
حفاظت از محیطزیست از مؤلفههای مهم عدالت و توسعه پایدار محسوب میشود، حق استفاده از محیط زیست مطلوب برای همه آحاد جامعه در تعریف عدالت نیز نهفته است، زیرا تخریب و آلودگی محیطزیست، آسیب جبرانناپذیری را به مردم به ویژه به طبقه پایین وارد میکند. ارتقای فرهنگ عمومی حفاظت از محیطزیست، نیازمند آموزش محیطزیست در همه سطوح به ویژه به کودکان و نوجوانان به عنوان سفیران محیطزیستی در جامعه است.
متخصصان در سازمانهای محیطزیستی با آگاهی بخشی و اطلاعرسانی درباره حفظ محیطزیست به آحاد مردم و اقشار مختلف جامعه، در افزایش و ارتقای میزان دانش آنها در این زمینه و پیادهسازی فرهنگ حفاظت از محیطزیست نقش مؤثری دارند، البته این امر بدون مشارکت رسانهها مقدور و ممکن نیست؛ زیرا رسانهها ابزار و وسیله ارتباط بین کارشناسان محیطزیست و مردم هستند.
چرا باید اجازه بدهیم مشکلات محیطزیستی به بحران و مشکل اساسی تبدیل شود تا حدی که زندگی مردم را مختل کند، سپس اهالی رسانه در کشور به فکر چاره باشند؟ باید گفت روزنامه نگاری محیطزیست نقشه راهی است تا خبرنگاران و رسانهها بتوانند پیش از به وجود آمدن بحران، مسائل و چالشها را اطلاعرسانی و در خصوص آن فرهنگسازی کنند.
دیدگاه تان را بنویسید