توجه مخاطبان و کاربران به آنچه دربارۀ سخنان دکتر محمود انوشه در برنامۀ «دورهمی» و با عنوان « انوشه در تلویزیون، جامعه تشنۀ معنویت/ تقدیر یا تغییر» انتشار یافت، سبب شد برخی با علایقی که در این نویسنده سراغ دارند بخواهند سهم خود را ادا کنم تا جرعهای از اقیانوس فرهنگ و ادبیات هزار سالۀ ایران بنوشیم.
در گیر و دار و قیل و قال سیاست، این گونه مباحث میتواند جنبۀ آرامشبخشی هم داشته باشد. با این توضیح که قضاوت و اظهار فضل و انتساب به خود در کار نیست و تنها توشههایی است که از گنجینه ای بزرگ از حکمت و نظم و نثر و اندیشه و البته عرفان ناب ایرانی برداشته و اندوختهایم و میاندوزیم و به اشتراک میگذاریم و چون ابتدا در تارنما منتشر میشود از شتاب فضای تلگرام و نرمافزارهای پیام رسان موبایلی دور است و به قصد تأمل و درنگ نوشته میشود.
هر از گاهی به این بهانه جدای جنبه های معنوی و مفهومی سراغ فرم و زبان هم میروم چرا که به قول شاهرخ مسکوب «ایرانی بودن، گرفتاری های زیادی دارد.زبان فارسی اما همه را جبران میکند.»
در نخستین شماره دوبیت از فردوسی را از شاهنامه نقل میکنم:
فریدونِ فرّخ، فرشته نبود
زِ مُشک و ز عَنبر سرشته نبود
به «داد» و «دَهِش» یافت این نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی
به سادهترین و شیواترین زبان میگوید «فریدون، آدم فرازمینی نبود. به سبب داد و دهش (عدالت و بخشش) از او به نیکی یاد میشود. تو هم داد و دهش داشته باش تا همچون فریدون شوی».
چون در سالهای اخیر اصطلاح «دهش» باب شده شاید برخی تصور کنند واژهای تازه است. حال آن که فردوسی آن را به کار برده بیآنکه هیچ بار ایدیولوژیک داشته باشد.
در زندگی خود اهل داد (منصف) باشیم و از هر چه به دست میآوریم بخشی را به عنوان «دهش» برای دیگران در نظر بگیریم. این دهش میتواند مادی و میتواند معنوی باشد. لازم نیست حاتم طایی باشیم. اصل دهش مهمتر از میزان آن است.
* برای لذت بیشتر از این دو بیت، پیشنهاد میکنم «آخرین داستان» با صدای شهرام ناظری را نیز گوش کنید که این دو بیت را هم خوانده است. (کاری شجاعانه. چون خوانندگان غالباً سراغ اشعار تغزلی و عاشقانه میروند).
دیدگاه تان را بنویسید