بازار خاص پلیمری
این روزها، عجیبترین و خاصترین بازار در حوزه بورس کالا، بازار PVC است. این بازار نه تنها میل به آرامش ندارد، بلکه تلاشها برای مدیریت بازار هم به فوران آتشفشان التهاب قیمتی منجر شده است. ثبت بیشترین رقابت قیمت در تاریخ معاملات بورس کالا، بهصورت ممتد و مستمر، نگرانی از استمرار رشد قیمتها در کنار آرامش موضعی در حجم معاملات، آنهم در شرایطی که کف عرضهها در بورس کالا رعایت شده، از پیچیدگیهای مهم این بازار است. در گزارش ۳۱ خردادماه خود با عنوان سیگنال ارزی به بازار پلیمرها نوشته بود؛ باگ اطلاعاتی مهم در بورس کالای ایران وجود دارد که همین ضعف، فضای چندانی برای مدیریت بازار باقی نگذاشته است.
در بازارمعاملات PVC چه میگذرد
هفته گذشته متوسط رقابت برای خرید در بازار PVC بورس کالا ۷۶/ ۳۸ درصد بود که با کمی اغماض بالاترین رقم ثبت شده در تاریخ معاملات بورس کالا به شمار میرود. در هفتههای اخیر رقابت بالاتر از ۶۵ درصد هم در این بازار به ثبت رسید ولی به عدم تایید معاملات منتهی شد ولی در هفته گذشته به وضوح انفجار قیمتها را شاهد بودیم. این رشد قیمتها اما در شرایطی ثبت شد که هفتههاست کف عرضه در بورس کالا رعایت میشود یعنی بهصورت ناخودآگاه پتانسیل ثبت این التهاب قیمتی بهصورت تئوریک وجود ندارد؛ ولی اوضاع در عمل متفاوت است. از همه مهمتر آنکه این روند افزایشی در هفتههای اخیر ادامه یافته و بیتوجهی به این بازار به معنی احتمال رشد بیشتر قیمتها در بازار داخلی و بورس کالا خواهد بود. از سوی دیگر میزان رقابت در بورس کالا در هفته گذشته برای داد و ستد ۹ هزار و ۶۱۹ تن از انواع پیویسی ۴۱ میلیارد تومان بود که رخدادی غیرمنتظره و رکورد رقابتی عجیبی به شمار میرود که تاکنون سابقه نداشته است. از ابتدای امسال تاکنون رقابت برای خرید موجب شده ارزش کل معاملات ۲۶۰ میلیارد تومان افزایش یابد؛ یعنی این رقم از صنایع مصرفکننده به صنایع تولیدکننده منتقل شده است. به عبارت سادهتر با احتساب نوسان قیمتهای جهانی و همچنین تغییر بهای نیمایی ارز، ۲۶۰ میلیارد تومان بالاتر از قیمتهای پایه رقابت صورت گرفته که ادامه این شرایط احتمالا امکان تولید را از صنایع مصرفکننده دریغ خواهد کرد. پرسش اصلی را میتوان باز هم تکرار کرد؛ چه اتفاقی افتاده که به رغم رعایت کف عرضهها، رقابتی تاریخی در این بازار به ثبت رسیده است؟
انتقادات آماری به بورس کالا
مقایسه بورس کالا با بازارهای کالایی در جهان چند تفاوت را نشان میدهد. تفاوت اول اینکه در بازارهای کالایی رسمی در جهان همچون CME (بورس کالایی شیکاگو) یا LME (بورس فلزات لندن) تمرکز اصلی معاملات برداد و ستد گواهی سپرده کالایی قرار دارد ولی در ایران و به ویژه بازار پتروشیمیها تمرکز اصلی بر معاملات فیزیکی و عرضه از انبار تولیدکننده است.
این ویژگی موجب شده تا از یکسو فضا برای توسعه ابزارهای مالی محدود شود و از سوی دیگر شفافیت اطلاعاتی پتانسیل خودنمایی کمتری داشته باشد. بهعنوان یک نمونه مشخص در معامله در بازار فیزیکی بورس کالا هیچگاه خریدار اطلاعات موجودی انبارها را در اختیار ندارد ولی اگر همین معامله در بازار گواهی سپرده کالایی بورس کالا انجام پذیرد، میتوان به وضوح موجودی انبارها را رصد کرد و دقیقتر به میزان ورود و خروج کالا از انبار هم توجه و حتی نظارت داشت. در ایران تنها یک انبار برای عرضه محصولات پتروشیمی پذیرفتهشده موجود است؛ به این ترتیب در مناطق اصلی تولید، انبار رسمی پذیرفتهشده وجود ندارد؛ یعنی امکان گسترش معاملات گواهی سپرده کالایی به مناطق اصلی تولیدی یعنی عسلویه یا ماهشهر وجود ندارد. بنابراین تفاوت نخست بورس کالا با بازارهای جهانی ابهام در موجودی انبارهاست ولی تفاوت اصلی و مهمتر، موضوع دیگری است و آن میزان تزریق واقعی کالا از بورس به بازار است که بیارتباط با وضعیت داد و ستد پس از قطعی شدن معامله نیست.
زمان تحویل عرضههای سلف
کف عرضهها در بورس کالا بر مبنای زمان معامله است، نه زمان تحویل فیزیکی. این ویژگی مهم به این معنی است که به هر دلیل شرکتهای پتروشیمی بر اساس ظرفیت تولید و سفارشهای صادراتی ترجیح میدهند کالای مورد نظر خود را در هفتهها و ماههای آینده تحویل دهند. بنابراین از معاملات سلف بهره میبرند. در معاملات سلف هم زمان تحویل واقعی کالا بین یک تا ۳ ماه آینده است. بنابراین کاهش التهاب در بازار تنها از فاز روانی بازار عبور کرده و به جذب نقدینگی از بازار منتهی خواهد شد.این مطلب خود یک باگ جدی در تحویل کالاست اگرچه بر اساس آمارهای بورس کالا میتوان زمان احتمالی تحویل محمولهها را رهگیری کرد. نگرانی دیگر در این خصوص زمان واقعی تحویل فیزیکی کالاست و اینکه به هر دلیل در فرآیند تحویل وقفهای ایجاد شود.
باگ ابطال معاملات
با یک مثال میتوان به یک باگ دیگر اطلاعاتی در بورس کالا پی برد. اوج التهاب قیمتی در بورس کالا اواخر سال گذشته در هفته منتهی به ۹ اسفندماه بود که حجم معاملات به رکورد ۹۱ هزار تن رسید. از آن زمان شاهد افت جدی قیمتهای داخلی و جهانی بودیم؛ اگرچه سال جاری باز هم رشد جدی نرخ را شاهد بودیم. اگر در ۹ اسفندماه به آمارهای بورس کالا مراجعه میکردیم حجم داد و ستد رقم ۹۱ هزار و ۷۴/ ۷۸ تن را نشان میداد که در آرشیو «دنیای اقتصاد» وجود دارد. روز گذشته نیز اگر به این آمار مراجعه میکردیم همین رقم را نشان میداد. بررسیهای میدانی «دنیایاقتصاد» نشان میدهد ابطال معاملات در این بازه زمانی وجود داشته ولی نمیتوان ردی از آن را در آمارهای بورس کالا مشاهده کرد. اینکه در بازارهای جهانی ابطال معاملات بهعنوان یک آمار مشهود مورد مخابره قرار گرفته ولی در بورس کالا چنین چیزی را نمیتوان در آمارهای اعلامی مشاهده کرد نه تنها عجیب است، بلکه به توضیح نیاز دارد. باید روشن شود چرا نمیتوان واقعیتهای این بازار را از مسیر تغذیه واقعی مواد اولیه رصد کرد. اوضاع در وضعیتی پیچیدهتر میشود که فرآیند ابطال معاملات را رهگیری کنیم. ابطال معاملات از سمت خریدار به پرداخت جریمه منتهی و این جریمه به فروشنده پرداخت میشود. حال اگر فروشنده که میتواند یک شرکت فولادی یا پتروشیمی باشد از دریافت این مبلغ صرف نظر کند تنها هزینه پرداختی کارمزدی است که برای معامله پرداخت شده که در بالاترین حالت ممکن به ۳/ ۰ درصد نخواهد رسید. با این بازی هم کف عرضه رعایت شده، هم قیمتها در چارچوب رقابت افزایش پیدا کرده و هم کالایی به بازار تزریق نشده است. در آمارهای بورس کالا هم نمیتوان به وضوح دریافت که آیا در هفته جاری رقمی بالاتر از ۱۰ هزار تن بهصورت واقعی به بازار تحویل شده است یا خیر؟ اگرچه در نگاه اول همه چیز شفاف است ولی این شفافیت قطعیت ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید