شرق-
این روزها در محافل حرفهای دوستدار شهر صحبت از فروش حق عمومی در پیادهروها توسط شهرداری تهران به اغذیهفروشهاست.لایحه بهرهبرداری از پیادهروها که بهتازگی برای تصویب به شورای شهر تهران فرستاده شده، به نگرانیهایی دامن زده است. توجیه شهرداری برای واگذاری موقت پیادهروها، افزایش نشاط اجتماعی و البته کسب درآمد است. بهطوریکه کانون اصلی لایحه بر فرمولی متمرکز شده که در آن مساحت پیادهروی واگذارشده و قیمت منطقهای آن مقدار پولی را که مغازهداران باید برای بهرهبرداری از پیادهرو بپردازند، معین میکند؛ اما گرفتن این مبالغ ظاهرا موقتبودن این واگذاری را زیر سؤال میبرد. برخی از شهرسازان چنین استدلال میکنند که همیشه از پیادهروها، بهویژه برای دستفروشی یا همین گذاشتن میز و صندلی استفاده میشده، اما راهکار کسب درآمد یا ایجاد سرزندگی در فضای عمومی که فروش شهر نیست، چهبسا دستفروشان سرزندگی بیشتری را ایجاد میکنند؛ اما براساس این لایحه، آنها جمعآوری میشوند تا مغازهداران جایشان را در پیادهروها بگیرند. در لایحه شهرداری که ظاهرا از سوی شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهیه شده است، به بهانههای متناقض جالبتری برخواهید خورد؛ مثل درآمد پایدار!
که بیشتر به شوخی نزدیک است و با واگذاری موقت جور درنمیآید یا مثل تشویق به پیادهروی که با فروختن پیادهرو و گرفتن آن از عابران، امکانش مشکل به نظر میرسد یا افزایش استفاده از حملونقل عمومی که آنهم اگرچه کار بسیار خوبی است، اما به واگذاری پایدار پیادهرو ربطی ندارد. بههرحال شهرداری برای کسب درآمد بهمنظور پرداخت هزینههای جاری خود به روشهای جدید زیادی رو آورده است؛ اما بهتر است بدانیم که طبق قانون شهرداریها، واگذاری پیادهرو به افراد خصوصی غیرقانونی است! خیلی خوب است! برخلاف کشورهای دیگر که علاوه بر مسیر عبور پیاده، مسیر عبور دوچرخه و اسکوتر هم دارند. ما تاکنون یک پیادهروی کجوکوله داشتیم که در آن هم پیاده عبور میکرد، هم دوچرخه، هم موتور، گاهی نیز ماشینها پارک میکردند و گاهی یک دکه روزنامهفروشی! با تصویب این لایحه، پیادهروها به اصناف حوزه خوراکی واگذار میشوند؛ اما آیا ازآنجاکه این کار تاکنون انجام شده، موفق هم بوده است؟ خانم مریم میرزایی که بهتازگی درباره خیابان تاریخی سی تیر در قلب گردشگری تهران کتابی نیز منتشر کرده است، مینویسد: «تجربه واگذاری بخش جنوبی خیابان سی تیر نشان داد که هرچند این اقدام برای اشخاصی که به قصد تفریح و خوراکیخوردن به خیابان میآیند ممکن است جالب باشد، اما برای گردشگرانی که صرفا میخواهند خیابان تاریخی سی تیر را بگردند و تاریخ گذشتهاش را از میان بناهایش تجربه کنند و برای مثال بنایی مثل موزه ایران باستان و موزه فناوری داخل کتابخانه ملی سابق را از داخل خیابان با آرامش ببینند و حس کنند و عکس بگیرند، دیگر این امکان وجود ندارد. زیرا دیگر پیادهرویی برای با آرامش ایستادن و دیدن نیست! بلکه پیادهرویی است با انبوهی از دکهها و میزها و صندلیها و آدمهایی که به فکر انتخاب غذایی هستند برای خوردن! و البته خیابانی پر از بوهای جورواجور و پیادهرویی که از رنگ روغن غذاها لک شده و...».مثالهای دیگر از ایجاد اغتشاش در پیادهروها نیز بسیارند؛ برای نمونه بانک شهر بهعنوان بخشی از بدنه شهرداری، مدتهاست با اتاقکهایش در پیادهروهای شهر، بدون هیچ قانونی، قطع معبر - و نه سد معبر- میکند. تبعیض آشکار در قانون که باعث شده تعداد شعب این بانک بهمراتب بیش از سایر بانکها باشد، چراکه سایر بانکها برای داشتن یک عابربانک مجبور به اجاره فضایی از یک واحد ساختمانی هستند که هزاران مسئله امنیتی هم دارد. ولی بانک شهر یکشبه و با یک کانتینر و جرثقیل و هرجا که بخواهد یک شعبه کامل دایر میکند. محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران، چندی پیش درباره لایحه بهرهبرداری از پیادهروها که از سوی شهرداری تهران به شورای شهر ارائه شده است، گفت: این لایحه دارای آییننامه و جزئیات مفصلی است که درحالحاضر همکاران ما در کمیسیون مربوطه در حال بررسی آن هستند. او افزود: فعالیت در پیادهروها قانونا ممنوع نیست و در قالب این لایحه نیز قرار نیست که پیادهرو به فروش برسد، چراکه سندی در این زمینه وجود ندارد. وی اظهار کرد: در صورت تصویب این لایحه در صحن شورا و رأی موافق اکثر اعضا، امکان اجاره فضای پیادهراه برای برخی از مشاغل از جمله برخی از رستورانها و اغذیهفروشان امکانپذیر خواهد شد. حال باید گفت اگرچه درآمدزایی برای شهر و شهرداری علیالقاعده کار بدی نیست و از قدیمالایام مالیات قند و شکر و عوارض دروازهای اخذ میشده است؛ اما این کار سر دراز دارد و اگر بخواهیم از واگذاری اموال عمومی که حق عام و عمومی است، در ازای دریافت پول از بخش خصوصی، حق عامه را واگذار کنیم، این کار تالی فاسد دارد و انتها نخواهد داشت! خیلی زود روزی خواهد رسید که پل هوایی را هم بفروشیم و برای حق عبور از خیابان و اتوبان شهری هم حق عبور بگیریم. آنوقت شهر را ناراضی و طبقاتی میکنیم و این کار تبعات وخیمی خواهد داشت! شهرداری بهتر است راههای بهتر برای کسب درآمدهای پایدار پیدا کند؛ برای مثال موتورسیکلتهای پیادهروپیما را جریمه کند. شهر را زیستپذیرتر کند. خیابانهای اصلی شریانی را دوطرفه کند. سرزندگی کل شهر را بالا ببرد و آن زمان، از همه کسبوکارهای پررونقشده، عوارض بیشتر بگیرد!
دیدگاه تان را بنویسید