علی مطهری نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در دوره دهم به مناسبت هفته نیروی انتظامی یادداشتی را با عنوان «نیروی انتظامی و اقتدار» در روزنامه شرق منتشر کرد.
در هفته نیروی انتظامی بجاست که یک ارزیابی اجمالی از عملکرد این نیرو داشته باشیم. از کاستیهای نیروی انتظامی و پلیس ما این است که اقتدار کافی ندارد. رفتار پلیس در کشورهای غربی خصوصا آمریکا بسیار خشن است. روشن است که آن رفتار مورد تأیید ما نیست. اما دقت و ریزبینی در رفتار پلیس خودمان هم نشان میدهد که این رفتار نیز ایدهآل و پذیرفته نیست. عرض اندامها و عربدهکشیهای لاتها و اراذل همیشه در وقتی است که احساس میکنند پلیس اقتدار لازم را ندارد.
نگاهی به عملکرد پلیس راهور نیز نشان میدهد که نیروی انتظامی ما از اقتدار کافی برخوردار نیست. مثلاً هنوز راننده و عابر پیاده به وظایف خود آشنا نیستند. هنوز اکثر رانندگان ما نمیدانند که وقتی عابر روی خطر عابر پیاده است باید سرعت خود را کم کنند و با فاصله چند متری از عابر بایستند نه اینکه سرعت خود را زیاد کنند که مبادا عابر عبور کند و اگر هم میایستند به گونهای بایستند که سپر خودروی آنها مماس بر لباس عابر شود. بسیاری از عابران نیز حق تقدم خودرو را زمانی که چراغ عابر قرمز است رعایت نمیکنند. وظیفه کیست که این عادت را اصلاح کند؟ آیا جز وظیفه پلیس است؟ پلیس یکی از مربیان جامعه است. باید طی یک برنامه دو ساله مسئله راننده و عابر را حل کند همان طور که مسئله کمربند ایمنی را حل کرد. زشت است که به هر کشور دیگر حتی کشورهای همسایه میرویم وضعیت آنها از این نظر بهتر از ماست.
شاید نوع رفتار قوه قضائیه هم در ظهور این پدیده مؤثر باشد. لاتی که احساس میکند بعد از ارتکاب یک جنایت به راحتی از زندان آزاد میشود طبعاً جری و سرکش میشود و نفسکش میطلبد. اقدام اخیر نیروی انتظامی مبنی بر خیابانگردانی اراذل مجرم آثار خوبی داشت، گرچه کتک زدن ضمنی آن قانونی نبود زیرا مجازات آنها همان است که دادگاه تعیین کرده است نه بیشتر.
متأسفانه چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، دولتها به فکر اصلاح اینگونه امور نبودهاند در حالی که در کشورهای توسعه یافته به شدت به این امور اهمیت میدهند چون با نظمی که به وجود میآید سایر امور جامعه نیر بهتر انجام میشود و از صدمات و تلفات انسانی که موجب هزینههای هنگفت است جلوگیری میشود. وزارت کشور و شهرداریها که مسئول مستقیم این امر هستند ارادهای برای رفع این کاستی ندارند. جالب است که اساساً خط کشی محلهای عبور عابر پیاده در اکثر موارد به سختی قابل رؤیت است و برای راننده و عابر چندان مشخص نیست، یعنی پلیس و شهرداریها و وزارت کشور اصلاً چند سالی است به این مهم توجه ندارند و مجلس و شوراهای شهر هم بیتفاوتاند. زمانی که مجلس بودم سؤالی را از وزیر کشور در خصوص بیتوجهی به این امور مطرح کردم و وزیر در کمیسیون امور داخلی پاسخی داد که قانعکننده نبود و البته سؤال به صحن نرسید.
مورد دیگر، مسئله پیگیری کلانتریها نسبت به جرمها و جنحههایی است که اتفاق میافتد. بارها نقل شده است که مردم میگویند به کلانتری مراجعه کردیم و گفتیم این سرقت از منزل ما شده یا تلفن همراه من را ربودند، گفتهاند برو خدا را شکر کن، این در مقابل دزدیهایی که میشود کوچک است و آن را جدی نمیگیرند، در حالی که کوچکترین سرقت نیز باید جدی گرفته شود. البته قبول داریم که نیروی انتظامی با کمبود بودجه و امکانات مواجه است و با این حال خدمات زیادی انجام داده است ولی مهم این است که نگاه این نیرو باید به گونهای باشد که این گونه امور برایش مهم باشد و اینهاست که به پلیس ما اقتدار میبخشد.
خوشبختانه حدود دو ماه پیش سرهنگ هادیان، رئیس پلیس راهور کشور در مصاحبهای گفت که میخواهیم به موضوع عابر پیاده و راننده سامان بدهیم ولی هنوز اثری از آن ندیدهایم. نکته دیگری که قابل ذکر است مسئله شیشههای دودی خودروهاست. تعداد قابل توجهی از خودروها شیشههای دودی با درصد بالا دارند به طوری که داخل خودرو دیده نمیشود و چه جنایتهایی که به این وسیله انجام شده است! پلیس میگوید شیشه دودی مثلاً بالای بیست درصد ممنوع است، ولی عملاً مانع نمیشود. اینهاست که اقتدار پلیس را کاهش میدهد. همین طور است نوع رفتار پلیس با موتورسواران خاطی که در پیش روی پلیس از چراغ قرمز عبور میکنند یا ورود ممنوع میروند و یا در پیادهرو میروند.
دیدگاه تان را بنویسید