اینها بخشی از جملات حمیدرضا نعیمی ـ نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر ـ است. او از تجربیاتش در روزهای کرونایی گفت. از اینکه در این دوران به چه چیزهایی میاندیشیده، از نمایشنامههای تازهاش گفت و از درسهای مهمی که این ویروس کوچک برای انسانها داشته است.
او گفت: دو ماه است که فقط سه بار برای خرید از خانه بیرون رفتهام. واقعا احساس میکنم شرایط بدنی خوبی ندارم چون در خانههای آپارتمانی امکان ورزش و جنب و جوش نیست. امیدوارم هرچه زودتر برای سلامتیمان هم که شده، این موضوع برطرف شود. روزی که کرونا برود، یک خیابان طولانی را از اول تا به آخر خواهم پیمود.
این نمایشنامهنویس ادامه داد: حال میفهمم زندانیان چه حال غریبی دارند! وقتی دو متر میروند و به دیوار میخورند و هرگز نمیتوانند مسیری طولانی را به صورت مستقیم طی کنند.
او که در تدارک اجرای نمایش تازهاش «فردریک» بود، کرونا را تجربهای عجیب دانست و توضیح داد: ما نسبت به داشتههای خود بیتفاوت شده بودیم و حال دوباره آنچه را از وجودش بهرهمندیم، درمییابیم؛ چیزهایی مانند هوا، دوستان، خانواده، خیابانها و ...
به باور این کارگردان تئاتر، کرونا ترمز دستی خوبی بود برای مهار سرعت هولآوری که این چند دهه به ما وارد شده است. سبب شد آرامتر شویم، فکر کنیم، اینکه کجا بودیم و کجا هستیم و چرا به این حال و روز اسفبار درآمدیم.
نعیمی سپس از دیگر خوبیهای کرونا هم سخن گفت: بیش از آنکه اتفاقات دردآوری را که به همه ما تحمیل کرد، به یاد آورم، فکر میکنم چه درس بزرگی برایمان بود، اینکه چقدر در جهان تنهاییم، چقدر بیدفاعیم، در برابر یک ویروس کوچک چقدر بیدست و پاییم.
این بازیگر و مدرس تئاتر اضافه کرد: کرونا به ما یا داد برخی از ما چقدر از فرهنگ ضعیفی برخورداریم. وقتی به ما توصیه میشود برای حفظ سلامتی خود و اطرافیانمان در خانه بمانیم، برخی از ما نتوانستیم از قید ویلای شمال خود بگذریم تا جایی که ناچار شدند برای نشاندن ما در خانه، به زور متوسل شوند. باید پلیس وارد میشد تا ما از روی اجبار به فکر جان دیگران بیفتیم.
او در ادامه به مطلب دیگری هم اشاره کرد: با کرونا خسارت چندین دهه کتاب نخواندن را فهمیدیم، اینکه به دلیل همین مساله، چقدر عصبی، خودخواه و بیسواد شدهایم. دودش به چشم کسانی رفت که خود این وضعیت را رقم زده و مردم را کمفرهنگ نگه داشته بودند و حالا خود به دردسر افتادند.
نعیمی با اعتقاد بر اینکه، «کرونا بیش از آنکه فاجعه باشد، فرصت بود»، درباره فعالیتهای نوشتاریاش در این دوران افزود: در این روزها به خیلی چیزها فکر کردم؛ موسیقیهای خوب گوش کردم، کتابهای خوب خواندم، فیلم و سریالهای خوب دیدم. چند کار نوشتنی داشتم که تنها در فرصتی میشد به آنها بپردازم؛ نمایشنامههایی از سالها قبل که نیازمند بازنویسی بودند و من هر بار به دلیل همان شتابی که گفتم، فرصتی برای سر و سامان دادن به آنها نمییافتم.
کارگردان نمایشهای «شوایک» و «سقراط» از نگارش چند نمایشنامه تازه هم خبر داد: در این فرصت دو ماهه چند نمایشنامه دیگرم متولد شد؛ «لالهزار، تئاتر پارس» که همانطور که از نامش برمیآید، درباره بخشی از تاریخ تئاتر ماست. سالهای آخر فعالیت تئاتر پارس در لالهزار نو، سالهایی که تئاتر لالهزار رو به خاموشی و افول میرفت. وضعیتی که سبب شد بسیاری از هنرمندان فعال آن در کمتر از یک سال از غصه دق کنند و بمیرند.
نمایشنامه دیگری هم نوشتهام برای اجرا در کافهها. اولین تجربه کافهای من است، متنی است اقتباسی از داستان «از پا نیفتاده» همینگوی که طبیعتا فضای غیرایرانی دارد.
بازیگر نمایشهای «حضرت والا» و «ددالوس و ایکاروس» اضافه کرد: نمایشنامه کمدی «گرگاسها» را هم نوشتهام که یک کمدی سیاسی درباره فساد در حکومتگران است.
حمیدرضا نعیمی در پایان گفت: این روزها مشغول مطالعه درباره یک اثر تاریخی هستم که فعلا ترجیح میدهم درباره آن توضیح بیشتری ندهم ولی زمان رخ دادنش به پیش از دوره قاجار برمیگردد. اگر درباره این طرح به قطعیت برسم، حاصل آن نمایشنامهای است که نگارشش بسیار دشوار خواهد بود.
این هنرمند قصد داشت نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت ـ نویسنده فرانسوی ـ را با ترجمه شهلا حائری از هفتم فروردین ماه در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر به صحنه ببرد که به دلیل شیوع کرونا، از اجرای این نمایش بازماند.
دیدگاه تان را بنویسید