۵۵آنلاین : وحید استرون: برای پیدا کردن سرنخ لازم نیست که خیلی تلاش کنید، در برخی از کیوسکهای تلفنهای همگانی پایین شهر آگهی زدهاند. توان نگهداری از بچه را ندارم و به بالاترین قیمت میفروشم؛ پسربچه چهار سالهام را میفروشم؛ جنین یک بچه به فروش میرسد تولد بهمن ۹۷ و... شاید تا چند وقت پیش آگهیهای فروش کبد، کلیه و قلب توجه همه را برمیانگیخت، اما این روزها آگهیها نشان از فروش کودکهاست. با یکی از شماره تلفنها تماس میگیریم، مردی تلفن را پاسخ میدهد و از او درباره آگهیاش میپرسیم به او میگویم: بنده یک بچه یکساله میخواهم تا از او نگهداری کنیم، شرایط بهزیستی برای گرفتن بچه دشوار است. او میگوید: اوضاع مالیات چطوره؟ما چند بچه اینجا داریم از یکسال تا پنج سال. هرکدام یک نرخ دارند، بستگی به این دارد که در چه زمینهای مهارت داشته باشند، یکی خوب واکس میزند، دیگری فال میفروشد و...(با خودم فکر میکنم دارد شوخی میکند)به او میگویم: دختر میخواهم، بنده و همسرم بچهدار نمیشویم و یک همدم میخواهیم، به ما میگوید: مشکلی نیست، اما هرچقدر سنش پایینتر، قیمتش بالاتر. یک بچه هم دارم که چهارماه دیگر بهدنیا میآید او از همه گرانتر است، اما بچه خودت میشود. پنج میلیون باید واریز کنی تا بچه را با شناسنامه سفید تحویل بدم، آشنا هم دارم که اسم تو و همسرت را در شناسنامه وارد کند. البته آن هم هزینه دارد. هر وقت خواستی پول را واریز کن و منتظر تماس باش! وقتی تلفن را قطع میکنم به آن مرد فکر میکنم، که چهکاره ست؟ کجا زندگی میکند، اگر بچهها واقعا وجود داشته باشند، چطور به این درجه رسیده که بهدلیل فقر بچههایش را حراج کند! مگر انسان میتواند چنین کاری انجام دهد. مشکلات جامعه ما فقر، اعتیاد و آسیبهای اجتماعی واقعیت دارند. آسیبهایی که باعث میشوند خانوادهای دل از فرزند کنده و اقدام به فروشش کند. فروشنوزادان قصه تلخی است که این روزها بیش از هر زمان دیگری شاهد وقوعش در شهرهای مختلف هستیم. یکی را پدرومادر میفروشد، دیگری را دلالانی که کارشان همین است.
از طریق پرسوجو با مرضیه آشنا میشوم زن 32 سالهای که بچه داخل شکمش را تا چند ماه دیگر باید به خانواده دیگر تحویل دهد. همسرش از ما قول میگیرد که عکس نگیریم. دکترها گفتهاند، بچهدختر است و این اولین بارش نیست که بچه بهدنیا میآورد، برای فروختن. او میگوید: بنده هم دلم میخواهد، بعد از تولد بچهام، او را در آغوش بگیرم و شیرش دهم، اما برای اینکه دلنبندم هرگز به او حتی نگاه هم نمیکنم و اولین شیردادن را به مادر دومش میسپارم. همانطور که حرف میزند، اشک از گوشه چشمش سرازیر میشود. 10 سال است که اعتیاد در گوشت، پوست و استخوانش رخنه کرده و او مجبور است برای جبران کاستیهای زندگیاش بچهفروشی کند.
مسالهای که هنوز بحرانی نشده
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در این باره به«آرمان»میگوید: فقر و نیاز مالی خانواده دلیل اصلی این اتفاقات است. موضوعی که در سایه ضعفهای نظام حمایت اجتماعی و تامین اجتماعی کشور در حمایت از افراد نیازمند شکل گرفته است. هرچند این روزها نمیتوانیم مدعی شویم که این آسیب اجتماعی بهمرز بحرانیاش رسیده است، اما این شرایط نمیتواند باعث شود تا ما چشم به روی آن ببندیم. سیدحسن موسوی چلک درباره حضور پررنگ دلالان در موضوع خریدوفروش نوازدان اظهار میکند: عمده کسانی که متقاضی فروش نوزادان خود هستند، خانوادههای درگیر با معضل اعتیادند. خانوادههایی که بهخودی خود نمیتوانند با خریداران رایزنی کنند و به توافق برسند. بنابراین این شرایط زمینه حضور دلالان را فراهم میکند. کسانی که با بهرهگیری از شرایط و وضعیت فروشندگان و درخواست خریداران همیشه پول هنگفتی را از این تجارت به جیب میزنند. اینکه گاهی از این بچهها در قالب گروههای تکدیگری استفاده میشود. بچههایی که به خانواده فروخته میشوند، باز شرایط بهتری دارند، اما بچههایی که بهگروههای بردهداری کودک فروخته میشوند، آینده اسفناکی دارند. این موضوع نگرانی فعالان اجتماعی را دو چندان میکند. او ادامه میدهد: باید ابتدا به شناسایی جامعههای خریدار نوزادان بپردازیم. چه کسانی هستند و چه اهدافی دارند؟ بعد از تشخیص این موضوع است که میتوان برنامهریزی کرد. برای مثال اگر ما امروز شاهد استقبال گسترده خانوادههای نابارور از فعالیت این گروهها هستیم، باید چارهاندیشی کنیم و شرایط اخذ سرپرستی را سهل سازیم. برای پذیرش قانونی بچه توسط خانوادهها، باید بهجای قوانین سختگیرانه، نظارتمان را برنحوه نگهداری این فرزندان در خانوادههای متقاضی بیشتر کنیم.
سرنوشت نامعلوم نوزادان
سرنوشت نامعلوم کودکان فروخته شده در بازار سیاه بچهفروشی گاه آنها را راهی خانه و کاشانهای امن میکند، گاه آنها را به کودکانکار تبدیل میکند. بچههایی که محکوم بهکار کردن درخیابانها و درآمدزایی برای دلالان کودکان کار هستند. یک جامعه شناس در این باره میافزاید: غالب نوزادانی که از مادران معتاد خریداری میشوند، با مشکل اعتیاد روبهرو هستند. مشکلی که گاه موجب بروز درگیریهایی میان خانواده خریدار و فروشنده میشود. اکثر خانوادههای نابارور بعد از اینکه از بچهدارشدن ناامید میشوند و در توانشان نیست تا شرایط پذیرش کودک از مراکز بهزیستی را تامین کنند، دست به تامین خواستهشان از بازار سیاه کودکفروشی میزنند، کاری که برای آنها همراه با چالشهایی است. نمونه این درگیری را خانوادهای در اراک تجربه کردهاند. زوجی که بعد از خرید نوزادی از زن معتاد وقتی با حالات جسمی نوزاد چندروزهشان روبهرو میشوند و آن را به پزشک منتقل میکنند، متوجه اعتیاد نوزاد خود میشوند. مسئولان مرکز درمانی موضوع را به پلیس و اداره بهزیستی خبر میدهند و درنهایت منجر به روشدن دست خانواده خریدار نوزاد میشود. هرچند این کودک بعد از بستری در بیمارستان و ترک اعتیاد راهی یکی از مراکز نگهداری کودکان بیسرپرست شد، اما ضربه وارده به این خانواده به گفته خودشان قابل جبران نیست.
دلالان در بیمارستانهای دولتی
بیمارستانهای دولتی مراکزی هستند که عمدتا زنان باردار دارای مشکلات اقتصادی به آنها مراجعه میکنند. مراکزی که میتوان از آنها به عنوان محل جولان دلالان نوزاد یاد کرد. کسانی که با کمک واسطههایشان مادران نیازمند و صاحبان فرزندان نامشروع را شناسایی کرده و نقش پل ارتباطی را میان خانوادههای متقاضی خرید بچه و فروشندگان بازی میکنند. دلالانی که پول هنگفتی به جیب میزنند و منبع درآمد نامشروعی را برای خود تعریف کردهاند. کیمیا توسلی، فعال حوزه زنان به ایسنا میگوید: معضل فروش نوزاد از مرحله بعد از زایمان بهمرحله قبل از زایمان رسیده و این مساله حکایت از بازار داغ این معضل دارد. همچنین یک جامعهشناس در این باره میگوید: غالب خانوادههایی را که تن به فروش کودکان میدهند، والدین معتاد تشکیل میدهند. کسانی که حاضرند برای ذرهای مواد بیشتر و بساط پر دودتر فرزند خود را قربانی کنند. فرامرزی، با بیان اینکه آسیب اجتماعی فروش کودکانونوزادان در جامعه در سایه سکوت فعالان اجتماعی هر روز دامنه گستردهای به خود میگیرد، میگوید: سکوت در برابر این معضل اجتماعی بهصلاح جامعه نیست.
باندی که در آمل متلاشی شد
سال گذشته بود که خبر انهدام باند نوزادفروشی در آمل منتشر شد. گروهی که در آن 6 نفر علاوه بر خریدوفروش نوزاد، کار سقط جنین غیرقانونی را هم انجام میدادند. ضمن اینکه اجاره غیرقانونی رحم را نیز برای خانوادههای متقاضی انجام میدادند. البته خبرها حکایت از آن داشت که یکی از مدیران این شهر هم در این جرم بزرگ دست داشته است. خبری که دادستان آمل آن را تایید کرده و درباره آن گفت: اعضای این باند، تیم سازمان یافتهای بودند که بعد از شناسایی خانوادههای بیبضاعت با استفاده از مدارک جعلی و تهیه شناسنامه برای نوزادان، کار فروش آنها را در دستور قرار میدادند. نوزادانی که با قیمتهایی بین 15تا 40 میلیون تومان بهفروش میرفتند. به گفته علی طالبی، از این اعداد و ارقام میلیونی چیزی دست خانواده نوزادان را نمیگرفت، بلکه همه آن سودی بود که به جیب دلالان میرفت.
هزینههای بالای ناباروری؛ عامل آسیب
قصه فروش نوزادان، قصه تلخی است که امروز میشود، آن را در بعضی جاهای کشور شنید. از آمل که سفری به اصفهان کنیم، میبینیم که بچهفروشها در این شهر هم پروندهای قطور دارند و ردپای باند 6 نفره در این حوزه حکایت از این واقعیت دارد. باندی که بعد از دستگیری به فروش 145 نوزاد اعتراف کردند. نوزادانی که به قیمت 10 میلیون تومان به زوجهای نابارور فروخته میشوند. اعضای این باندها در طول هفت سال فعالیت مداوم شان حدود پنج میلیارد تومان تا حالا بهجیب زدهاند. حسین کریمی، از کارشناسان اجتماعی به ایرنا گفت: بخشی از آسیب اجتماعی فروش نوزادان ریشه در هزینههای بالای درمان ناباروری و شرایط سخت بهزیستی برای واگذاری سرپرستی کودکان به خانوادههای نیازمند دارد. شرایطی که وقتی خانوادهای میبیند نمیتواند از عهدهاش بربیاید ترجیح میدهد، از راه خلاف به خواستهاش برسد.با این وجود، همین چند وقت پیش بود که خبر دستگیری باند خرید و فروش نوزاد در مشهد هم تیتر اکثر روزنامهها شد. اعضای 26 نفره این باند بزرگ که سردسته آن زنی معروف به«خانم دکتر» بود که هر نوزاد را به قیمت 30میلیون تومان به خانوادههای متقاضی میفروخت.داستان از این قرار بود که زن و مردی یزدی درحالیکه نوزادی را در آغوش داشتند، راهی اداره ثبت احوال مشهد شدند. آنها مدعی بودند در سفرشان به مشهد نوزادشان بهدنیا آمده و حالا قصد دارند، برایش شناسنامه بگیرند. زوج جوان مدارک بیمارستان، زایمان و حتی واکسن نوزاد را در اختیار کارمند ثبت احوال قرار دادند، اما وقتی مشخص شد که مدارک جعلی است، ماجرا به پلیس گزارش شد و زوج جوان بازداشت شدند. آنها پس از انتقال به کلانتری در بازجوییها گفتند که نوزاد را به قیمت 30میلیون تومان خریدهاند. آنها گفتند: مدتهاست که ازدواج کردهایم، اما در این سالها بچهدار نشدیم. نزد پزشکان زیادی رفتیم، اما مشکلمان حل نشد تا اینکه از طریق یکی از آشنایان با زنی در مشهد آشنا شدیم که به«خانم دکتر» معروف بود. ما علاقه زیادی به نوزاد دختر داشتیم و او مدعی بود که میتواند نوزاد 15روزهای را به ما بفروشد. برای همین هماهنگی انجام شد و ما راهی مشهد شدیم و در ازای پرداخت 30میلیون تومان، این نوزاد به ما تحویل داده شد. همراه نوزاد مدارکی نیز به ما دادند که با آن میتوانستیم، برای نوزاد شناسنامه بگیریم، اما وقتی به ثبت احوال رفتیم، ماجرا لو رفت.
منبع : آرمان
دیدگاه تان را بنویسید