کار در مشاغل سخت و زیان آور، مشقتهای خاص خود را دارد که تا گرفتار آن نشویم، درکش نخواهیم کرد. بی درد، فریاد نمیزنند اینان. سنگی به پایشان خورده، سوهانی، آجهای بلندش را در اعصابشان تراشیده، هراسی همنفس شان شده، استرسی موهای نریخته شان را سفید کرده. شمار نفس هاشان از استاندار پایینتر شده، و... هزار درد و بلا کشیده و چشیده اند این جماعت شاغل در "مشاغلِ سخت و زیان آور". سخت جانانی میشمارند آنان را که در این حرفهها به بازنشستگی رسیده اند. قانون گذارِ محترم، با خواندن سیاهه مصائب، این گروه را مستحق بازنشستگی زودهنگام دانسته است و به ازای هر سال، یک سال و نیم محاسبه کرده است تا این افراد بتوانند با ۲۰ سال خدمت، بازنشست شوند. البته حق تامین اجتماعی با بیمه پردازی ۴ درصد حق بیمه مضاعف و ۴ درصد حق مستمری مضاعف، تمام و کمال پرداخت شده است.
یعنی اینان سر سفرهای نمینشینند که نانش را کس دیگری فراهم کرده باشد بلکه لقمه از نانی برمی دارند که خود، پیشتر، فرستاده اند. قوانین این موضوع و مواد متعدد ناظر به این بازنشستگی و بازنشستگان را میتوان با یک جستجوی کوتاه در صفحات اینترنتی دید و خواند و من قصد بازگویی ندارم. حرف این قلم این است که در فرایند همسان سازی یا رندانه گویی حضرت تامین اجتماعی؛ متناسب سازی؟!
حق بازنشستگان مشاغل سخت و زیان آور به هیچ گرفته شده است! قانون، هیچ، آن درصدهای اضافیی که تا نگرفته اند احدی را بازنشست نکرده اند هم هیچ! فقط همان سالهای بیمه پردازی به حساب آمده است تا آنچه گمان میکردیم، تکریم زحمت کشان است و قانون گذار به درستی و درک شرایط سخت برایشان امتیاز در نظر گرفته است به ضد خود تبدیل شود! حالا که به فیش مرحمتی سازمان تامین اجتماعی مراجعه میکنند میبینند که دست شان چقدر خالی مانده است از همسان سازی. دست که خالی باشد، جیب و سفره هم خالی میشود.
فقط یک جا هست که در این شرایط "پُر" میشود و آن هم "دِل" است. دلِ پُر هم دستِ خالی را برای دعا- نمیگویم نفرین- به آسمان میفرستد. خداوند هم شنوای دانا و عالم به همه چیز است و بر خلقِ خویش، به ویژه آنان که مظلوترند، غیرتی خاص میورزد و در کار میکند.
من نگران تصمیم گیران و برنامه ریزانِ این طرح ام که از این دعا به کجا خواهند رسید والا آنان که در این ماجرا به غبن آشکار گرفتار آمدند، راه دادگاه و دیوان عدالت اداری را خوب بلدند چنان که پیش از این هم با رای دیوان، در دادنامههای شماره ۲۰۲، ۲۰۳ و ۲۰۴ مورخ ۱۰/۴/۸۶، نسبت به ابطال بند ۳ بخشنامه شماره ۴۰ مستمری ها، بند ۲ بخشنامه شماره ۲۷ مستمری ها، بند ۳ بخشنامه شماره ۲۸ مستمری ها، بند ب. بخشنامه شماره ۳۰ مستمری ها، بند ۴-۱ بخشنامه شماره ۴۲ مستمری ها، بند د.
بخشنامه شماره ۴ کارهای سخت و زیان آور سازمان تامین اجتماعی در خصوص نفی قابلیت احتساب سنوات ارفاقی در احتساب مزایا و فوق العاده ها، اقدام کرده اند؛ و براساس همین رای که برای تمام کشور و سازمانها و بیمه شدهها لازم الاجراست سنوات ارفاقی در محاسبه مزایا و فوق العادهها مؤثر واقع شده است و بعد از این هم با پیگیریهای مجدد کارگران بازنشسته و نهادهای صنفی، این حق، احقاق خواهد شد.
اما این تصمیم متولیان در این شرایط سخت در یادها ماندگار میشود و از سفره دعای دستهای پینه بسته، بهره خود را برمی دارند همگان به نسبت گری که میگشایند یا گرهی که میافزایند. این روزها، تلخ یا شیرین، میگذرد. به روزی فکر کنیم که نمیگذرد تا حقی که بر ذمه داریم، زمین نگذاریم..
دیدگاه تان را بنویسید