[شهروند] ظهور یک اپیدمی در زمانهای مختلف در جهان اتفاق افتاده، امروز هم اپیدمی کرونا جهانی است اما همه کشورها عملکردهای متفاوتی داشتند و نتایج مختلفی هم گرفتند. همین مسأله مردم را در مورد سیاستهای دولتهایشان در موضع انتقادی یا همسویی قرار داده است. کشورهایی توانستند این بیماری را راحتتر و بهتر کنترل کنند که از مشارکت مردم برخوردار بودند. جامعهشناسان میگویند مشارکت از اعتماد سرچشمه میگیرد.
در نشست مجازی کرونا و امر اجتماعی دو جامعهشناس به مسأله کرونا و کاهش و افکار عمومی و مسئولیتپذیری اجتماعی در دوران کرونا پرداختند. ضیاهاشمی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در این نشست گفت: «در کشورهایی که توانستند در مورد اپیدمی کرونا موفقتر عمل کنند، شاهد مشارکت گسترده مردم بودیم. مشارکت مستلزم اعتماد مردم به سیاستگذاریها و سیاستهای اجتماعی است. برای کنترل این بیماری باید کنشی جمعی شکل بگیرد و با رفتارهای فردی ویروس کرونا کنترل نخواهد شد. بنابراین کنترل ویروس مستلزم مشارکت و جلب اعتماد عمومی است. مردمی حاضرند مشارکت کنند که ملاحظه کنند سیاستهای درستی در کشورشان اعمال میشود. همراهی با سیاستها مستلزم سیاستهای دقیق، درست و عالمانه است که در مقام عمل بتواند اعتماد را جلب کند. دولت در صورتی میتواند همراهی مردم را داشته باشد که سیاستهایی مبتنی بر دانش و تخصص لازم اعمال و سیاستهای درست و موجه را با اقتدار مدیریتی لازم اجرا کند. اگر اقتدار تخصصی و اقتدار مدیریتی همراه شوند، منجر به جلب اعتماد عمومی و مشارکت جمعی میشوند و در پیوند و همافزایی ملی، بحران و مسألهای مثل کرونا مدیریت میشود.» او از کشورهایی مانند ژاپن، کرهجنوبی و چین مثال زد. از نگاه او در چین ماهیت اقتدارگرایانه دولت در اعمال سیاستها تأثیرگذار بود و توانست مردم را در خانهها نگه دارد، درحالیکه در ژاپن و کره این انضباط و همراهی در کنار اعمال سیاستها و همافزایی بود که به نتیجه رسید.
این استاد دانشگاه در ادامه از نتایج تحقیقات و پیمایشهایی در مورد بیماری کرونا گفت: «بالای ۹۰درصد جامعه از این موضوع یعنی بیماری کرونا نگرانی دارند. درحالیکه در دورههای مختلف مثلا در فروردین فقط ٢درصد از مردم نزدیکانشان را به دلیل این بیماری از دست داده بودند و در ماههای بعدی ایندرصد بیشتر شد و نزدیک ١٨هزار تلفات در کشور داشتیم که سنگین است اما بخش عمده جمعیت کشور کسی از نزدیکان درجه یک یا دو در بین فوتیها ندارند. ولی با بالای ٣٠٠هزار مبتلا درصد زیادی از مردم بین اقوام و نزدیکان با افراد مبتلا مواجه هستند و احساس خطر میکنند. یعنی عموم جامعه درگیر مسألهاست و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم آن را لمس کرده است.» او در ادامه به ابعاد اجتماعی آن اشاره کرد: «درست است که این مسأله یک امر بهداشتی ناظر به سلامت است ولی به همه حوزههای اجتماعی مرتبط است و ابعاد مختلف زندگی را تحتتأثیر قرار داده است. ما امروز از آن بهعنوان بحران یاد میکنیم چون امر ناخوشایندی است که عوارضی بر جامعه ما داشته است.»
کرونا باعث گسست اجتماعی و در عین حال افزایش تعاملات خانوادگی شد
کرونا تعاملات اجتماعی را در فضای فیزیکی کمتر کرد، همه مردم بیشتر به خودشان توجه کردند و اهتمامشان بیشتر معطوف به مسائل فردی یا حداکثر خانوادگیشان شد. این اتفاقی است که هاشمی از آن با عنوان گسست اجتماعی و کاهش پیوندهای اجتماعی یاد کرد. همچنین افزایش شکاف طبقاتی از پیامدهای دیگر این بیماری بود. گروههایی از مردم یعنی اغنیا چندان تحتتأثیر این بیماری قرار نگرفتند یا توان بیشتری برای مقابله با آن داشتند درحالیکه گروههایی با توان اقتصادی کمتر در مقابل این ویروس آسیبپذیرتر شدند و توانایی مقابله با آن را هم نداشتند. «پیمایشها نشان داد مهمترین دلیل مردم وقتی حاضر نیستند با فاصلهگیری اجتماعی یا کمپین در خانه بمانیم همکاری کنند نیازهای مالی و معیشتی است.» افراد نسبت به تعامل با یکدیگر دچار بدگمانی شدهاند و این مسأله پیوندها و اعتماد اجتماعی را کاهش داده است. مردم هراس و استرس بیشتری دارند و بار سنگین اندوه و سوگ مضاعف بر دوش آدمهایی افتاد که در جامعه به همدلی و همدردی و ابراز همدردی عادت داشتند. منحصر شدن ارتباطات به ارتباطات خانوادگی و در خانه ماندن باعث افزایش اختلافات و حتی خشونتهای خانوادگی شد. از نگاه این جامعهشناس، در عین حال بازگشت افراد به تعاملات خانوادگی سویه مثبتی هم دارد. همچنین افزایش فرهنگ نظافت چه در سطح فردی و چه بین فردی، توجه بیشتر به علم و مدیریت علمی و کنش علمی و راهحلهای علمی از پیامدهای مثبت این ویروس بود: «واقعیتهای عینی به ما تحمیل کرد که این ویروس تعارفی ندارد و باید برای مقابله با آن منطقی وجود داشته باشد. رفتارهای خرافی که در ابتدا مورد توجه قرار گرفت مردود شد. یعنی باورهایی که مبتنی بر دین و علم نیست. همچنین توجه به محیطزیست بیشتر شد.»
اعتماد وقتی اتفاق میافتد که مردم بدانند دولت در راستای منافع آنها عمل میکند
موفقیت مردم در مقابل کرونا در گروه همراهی دیگران است و این یعنی باید یک کنش جمعی اتفاق بیفتد. به گفته هاشمی این کنش جمعی را نخبگان اجتماعی و رسانهها میتوانند ایجاد کنند اما در رأس همه اینها دولت است که بهعنوان قدرت فراگیر توانایی اعمال سیاستها و تصمیماتش را دارد حتی برای کسانی که نمیپذیرند از طریق تصویب قانون و سیاستهای اجتماعی و اجرای ضوابط: «اینجا نقش دولت پررنگتر میشود و فرصتی است که اعتبار و اعتماد اجتماعی افزایش یابد. اینجا اقتدار دولت مقبول میشود و منافع دولت و ملت به هم گره میخورد.»
تحقیقات نشان داده که روند اعتماد به دولت در فروردین نسبت به اسفند افزایش پیدا کرد اما کماکان در سطح خیلی بالایی قرار نگرفت و در مراحل بعد دچار فراز و نشیب شد: «تحقیقاتی در سطح تهران و ملی نشان داد که یک جاهایی کماکان بیاعتمادی خصوصا در بین اقشار فرهیخته و نسل جوان که فعالیت و کنشگری دارند، وجود دارد. اعتماد وقتی افزایش مییابد که مردم بدانند دولت و نهادهای رسمی در راستای منافع آنها اثرگذارند و مصمم هستند که منافع جمعی را تأمین کنند. سرمایه اجتماعی در بحران کرونا در صورتی افزایش مییابد که دو اتفاق بیفتد. اول اینکه ظرفیت حکمرانی ارتقا پیدا کند یعنی امکان تدوین و اجرای سیاستها و برنامههای دقیق و عالمانه و اثرگذار و استفاده از فناوریهای جدید. اگر از ابزار مدرن و دانش لازم و تخصصهای مناسب چه در عرصه بهداشتی چه در عرصه اجتماعی استفاده شود و کسانی که مبتلا هستند از این امکانات و خدمات بهداشتی استفاده کنند و کسانی که در معرض هستند از ضوابط و دستورالعملها درست استفاده کنند و مردم احساس کنند که دولت در خدمت آنهاست و به آنها کمک میکند اقبال به دولت و سازمانهای عمومی افزایش مییابد. مسأله دیگر بالا رفتن اعتماد اجتماعی است.» به گفته او همچنین امکان دارد دولت عملکرد خوبی داشته باشد اما افکار عمومی به این نتیجه نرسد و برعکس آن هم ممکن است: «ظرفیت حکمرانی بالا، اعتماد اجتماعی بالا و حلقه اتصالی که بیشتر از همه در رسانههای جمعی خود را نشان میدهد میتواند همافزایی بین کنشگران اجتماعی و مدیریتی را به دنبال داشته باشد.»
شکاف افکار عمومی و افکار متخصصان کاهش یافته است
محمدحسین پناهی، استاد پیشین دانشگاه علامه طباطبایی سخنران دیگر این نشست درباره افکار عمومی در دوران کرونا گفت. «افکار عمومی به میانگین افکاری گفته میشود که در مورد موضوعات خاص در جامعه در بین لایههای مختلف جامعه وجود دارد و با افکارسنجی آن را برآورد میکنیم. مفهوم عموم بستگی به تعریف لایههای مختلف سطوح مختلف افکار عمومی را مشخص میکند. در یک سو نظرهای عموم مردم و در سوی دیگر کارشناسان متخصص آن حوزه هستند که انتظار داریم نظرهای عمیقتر و دقیقتری درباره موضوع خاص داشته باشند.» به گفته او: «افکار عمومی چهار بُعد دارد: جهتدار بودن، شدت موافقتها و مخالفتها، برجستگی افکار و همسازی افکار عمومی.» او درباره نسبت افکار عمومی با واقعیت عینی بیرونی گفت: «معمولا افکار عمومی عین واقعیت بیرونی را نشان نمیدهند و حدی از انحراف یا شکاف از واقعیت وجود دارد. قاعدتا انتظار این است که نظر کارشناسان و متخصصان ارتباط نزدیکتری با واقعیت بیرونی داشته باشد. عواملی مثل ارزشهای اجتماعی و نگرشهایشان در مورد موضوعات خاصی که به آن میاندیشند، اطلاعاتی که دارند و منابعی که آن اطلاعات را از آن به دست میآورند و رسانههای جمعی در این موضوع تأثیرگذارند. رسانههایی که ممکن است سوگیریهایی داشته باشند.»در مورد مسأله کرونا شکاف بین افکار عمومی و افکار متخصصان خیلی کمتر از موارد دیگر است. پناهی عوامل این کاهش را اینگونه تشریح کرد: «متخصصان به دلیل جدید بودن ویروس اطلاعاتشان کامل نیست و اذعان میکنند به اینکه اطلاعات ناچیزی در مورد این ویروس و نحوه عمل و جهشهای آن دارند. همچنین حساسیت افکار عمومی در این زمینه زیاد است و سعی میکنند اطلاعات بیشتری از منابع مختلف به دست بیاورند. استفاده مردم از رسانههای مجازی هم عامل دیگر این کاهش شکاف است. استفاده مردم از فضای مجازی افزایش پیدا کرده. از این فضا هم مردم برای به دست آوردن اطلاعات در مورد این مسأله و هم متخصصان برای اطلاعرسانی بیشتر به مردم بیشتر استفاده میکنند.» او عامل غیرسیاسی بودن یا سیاسی نکردن این موضوع را هم تأثیرگذار دانست که تا حد زیادی باعث میشود اطلاعات در مورد این بیماری راحتتر و شفافتر منتقل شود.
آگاهی مردم از ندانستن خودشان و متخصصان آنها را به هم نزدیک میکند
به گفته پناهی، مهم این است که پیامدهای کاهش شکاف عمومی از افکار عمومی متخصصان چیست: «افکار عمومی از ندانستن خود درباره موضوعی مثل کرونا آگاهی پیدا کرده و میداند متخصصان و دولتها و سیاستگذاران هم اطلاعاتشان زیاد نیست. آگاهی از ندانستن در این زمینه مسألهای عمومی بین متخصصان و مردم و دولتها شده است. ضرورت تصمیمگیری هم برای عموم مردم آشکار است و میدانند که با همه این ندانستهها و ابهامات و تردیدها در مورد وضع این بیماری باید تصمیماتی گرفته شود.» همچنین مشکل تصمیمگیری هم وجود دارد و مردم و افکار عمومی آگاهی پیدا کردهاند که در شرایط اضطراری به راحتی نمیتوان تصمیم گرفت. افکار عمومی آگاه است که با مشکلات جدی در تصمیمگیری مواجهیم و هر تصمیمی ممکن است همراه با ریسک و مشکلات همراه باشد.به گفته او در اینجا لازم است رسانههای جمعی توضیحات لازم را در نحوه اولویتبندی به مردم بدهند تا مردم دقیقتر و شفافتر بدانند که تصمیمگیرندگان با چه مسائلی مواجهند و چطور اولویتبندی میکنند تا این تصمیمات با هزینه کمتر و موفقیت بیشتری همراه باشد: «در اینجا رسانههای جمعی باید نقش مهمی برای روشن کردن افکار عمومی بازی کنند و فواید، زیانها و هزینههای احتمالی تصمیماتی را که اولویتبندی میشوند برای مردم آشکار کنند. ما در مورد کرونا با وضعیت خاصی مواجهیم. افکار عمومی در زمینههای مختلف به افکار متخصصان خیلی نزدیک شده و هر دو با ابهامات و کمبود دانش مواجه است. این شرایطی ایجاد میکند که همدلی و همراهی تصمیمگیرندگان و دولتمردان و مردم را بیشتر کند و هر دو به هم نزدیک شوند و احساس کنند که خیلی سلسلهمراتب جدی بینشان وجود ندارد.»
شهروندان بیپناه و خلع سلاحاند
ضیاهاشمی در پاسخ به یکی از مخاطبان در مورد اینکه چطور اعتماد اجتماعی در کوتاهمدت بیشتر میشود، گفت: «اتفاقا شرایط بحران فرصتی است برای افزایش اعتماد اجتماعی. اوایل این ماجرا میدیدیم که اعتماد به دولت و نهادهای تخصصی افزایش پیدا کرد. اگر عملکردها معطوف به واقعیتها باشد و خوب به جامعه منعکس شود اعتماد اجتماعی افزایش مییابد. چون شرایط به گونهای است که شهروندان را به سمت نهادهای تخصصی سوق میدهد. تک تک شهروندان بیپناه و خلع سلاحاند. توانمندی دولتها برای ادامه وضع اضطراری و بهویژه تأمین نیازهای اقشار نیازمند متفاوت است ولی پیگیری و استمرار بخشی از سیاستها تا رسیدن به نقطه مقبول و مطلوب چیزی است که از نهادهای رسمی توقع میرود. همچنین اعمال سیاستهای درست مهم است. وقتی در سیاستها تعارض دیده یا اخباری مطرح شود که نمیتوان به آنها اعتماد کرد تأثیر منفی بر اعتماد اجتماعی میگذارد. مثل اینکه بگوییم دستگاهی اختراع کردهایم که میتواند از صد متری ویروس را تشخیص دهد.» به گفته او هرچه دولتها بیشتر کنترل کنند که ادعاهای غیرواقعی و غیرعلمی مطرح نشود و سیاستهای غیرعاملانه اعلام یا اجرا نشود و آنچه اعلام میشود مبتنی بر رویکرد تخصصی باشد، هم در درمان بیماری و هم در سیاستگذاری و هم نحوه اعمال سیاستها به افزایش اعتماد کمک میکند. هاشمی در پایان گفت: «ما باید اتکای بیشتری نسبت به متخصصان امر داشته باشیم و همچنین اشکالات را هم بپذیریم. این صداقت کمک میکند. اگر جایی روشی غلط بوده، صادقانه ضعفها را بپذیرند. این رفتارها اعتماد اجتماعی را افزایش میدهد و مشارکت و همدلی و نهایتا همراهی و همافزایی در پی خواهد داشت. البته نباید انتظار داشته باشیم که اعتماد اجتماعی در مدت کوتاهی افزایش خیلی زیاد داشته باشد.»
دیدگاه تان را بنویسید