محمد معصومیان در ادامه در روزنامه ایران نوشت:
۸ ماه بعد از سفرم به دیشموک و گزارشی از خودسوزی زنان در جریان نامهنگاری و سرکشیهای مسئولین بودهام و این بار میخواهم با نگاهی کلیتر از مسائل و مشکلات ، پیگیریها را از زبان کسانی بشنوم که در این مدت کوتاه به آنجا رفتهاند تا قدمی برای بسامان کردن کارها بردارند.
شهر دیشموک با ۶ هزار نفر جمعیت در شهرستان کهگیلویه و در بخش دیشموک واقع شده است. بخشی ۳۰هزار نفری با تقریباً ۸۰ روستا که البته تعداد آنها را تا ۱۰۰ روستا هم برآورد کردهاند. دیشموک با محرومیتی تاریخی مواجه است و آنطور که آمارها میگویند شاخصهای رفاهی در منطقه زیر ۱۵درصد و بحرانی است. سیدعبدال هادی غفاری، نماینده قرارگاه پیشرفت و آبادانی سپاه در بخش دیشموک میگوید: «من در روزنامه اطلاعات پیش از انقلاب اسلامی هم گزارشهایی در مورد محرومیت دیشموک دیدهام.»
غفاری که چند سالی است مشغول کار در این منطقه است همه روستاها و مشکلات روستانشینان را از نزدیک میشناسد. او از اتفاقات خوبی که پس از انتشار گزارش «ایران» و به تبع آن نامهنگاریهای طیبه سیاوشی افتاد، میگوید؛ البته با روندی کند:
«بهزیستی یک پایگاه سلامت تأسیس کرده و زمینی هم برای خوابگاه هدیه شده اما هنوز ساخت و سازی انجام نشده است. بنظرم قرار است خوابگاه پسرانه را به دختران بدهند و برای پسران خوابگاه بسازند که برای مقطع اولیه فکر خوبی است.»
گشایش خوابگاه دختران از آن جهت مهم است که دختران روستایی برای رساندن خود به شهر و حضور در مدارس با سختی راه مواجه هستند؛ راهی کوهستانی و خاکی که در زمستانهای سخت منطقه به صورت کامل مسدود میشود. همین باعث دور ماندن دختران از تحصیل میشود که یکی از دلایل مهم ایجاد ناآگاهی در زنان و اتفاقات دردناکی مانند خودسوزی است. طیبه سیاوشی که سال گذشته از دیشموک بازدید میدانی داشته مهمترین دستاورد سفرش را این طور بازگومیکند:
«اولین اقدام بحث تهیه زمین برای احداث خوابگاه دختران بود. چون آنجا زمینها در دست خوانین محلی است و آنها هم اجازه نمیدادند از زمینها استفاده شود. طی رایزنیهایی که با مسئولین محلی داشتیم زمینی از طریق محمدناصر نیکبخت استاندار سابق همدان اهدا شد و مسئولین محلی هم قول داده بودند به سرعت برای ساخت خوابگاه اقدام کنند.همان زمانی که قصد کردم به دیشموک بروم میدانستم که بهزیستی هم قرار است پایگاههای جدیدی آنجا افتتاح کند و قرار است معاونت اجتماعی بهزیستی هم آنجا برود. خوشبختانه چند مرکز هم با کمک بهزیستی افتتاح شد که با پیگیریها برای آنها ۱۰۰ میلیون تومان بودجه با مساعدت بهزیستی اختصاص داده شد.»
اما یکی از پروژههای بر زمین مانده در دیشموک ساخت سدی است که سال هاست تبدیل به بهانهای شده برای آسفالت نشدن جاده خاکی و کوهستانی دیشموک به سمت سرگچ؛ جادهای پر از درههای عمیق به سمت روستاهایی که هر از گاهی در آنها خودسوزی اتفاق میافتد. روستاهایی پر از داستانهایی دردناک از دیررسیدن بیماران به شهر که باعث مرگ شده است.
سیاوشی از نامهنگاریهای بدون پاسخ مشخص با وزارت نیرو میگوید و غفاری معتقد است بهتر است این سد هرگز ساخته نشود تا روستاییان مجبور به کوچ و حاشینه نشینی نشوند. اما مسأله مهم تعیین تکلیف ساخت سد است که باعث حجم زیادی از تلفات و اتفاقات ناگوار شده است. سیاوشی میگوید: «پیگیری انجام شد و بنظر اصلاً قرار نیست آن سد احداث بشود و قرار شد جاده آسفالت شود. آخرین چیزی که شنیدیم این بود که بودجه آمده بود و قرار بود آسفالت شود.» اما مشاهدات غفاری چیز دیگری است: «چند نفر از سدسازان آمدند بازدید کردند و رفتند که رفتند و هنوز جادهای آسفالت نشده است.»
سیاوشی از نامهای به بهزیستی برای شناسایی و برگرداندن بچه هایی که از سوی والدین منع تحصیل شده بودند میگوید. یکی از آنها دختری بود که در گزارش سال پیش روزنامه ایران به خاطر خودسوزی مادر و اختلافات مادربزرگ و پدرش شناسنامه نداشت و همین باعث ثبتنام نشدن او در مدرسه و بیسوادی دختر شده بود.
بعد از پیگیریها و همین نامهنگاریها خوشبختانه به مدرسه رفت و دیدن عکسهایش پشت نیمکت مدرسه بسیار امیدوارکننده بود: «چند مورد شناسنامه نداشتند، چند نفر پول و امکانات نداشتند که با اختصاص کمکهای مردمی به آنها مشکلات حل شد. یکی از مسائل دیگر کودکان یا نوجوانانی بودند که سن آنها بالا رفته بود و آموزش و پرورش نمیتوانست آنها را در کلاسهای ابتدایی روزانه ثبت نام کند ما طی نامهنگاری با معاون وزیر آموزش و پرورش اجازه ثبتنام آنها را در مدارس گرفتیم.»
اما بحث آموزش تنها به کودکان دیشموک اختصاص ندارد. گزارشهایی از پایین بودن سطح معلومات معلمان مدارس یا معلمانی که خودشان در نهضت سوادآموزی تحصیل کردهاند و مدرک تحصیلی دیپلم دارند هم در منطقه وجود دارد اگرچه سیاوشی از زنان تحصیلکرده بیکاری هم در منطقه میگوید که میتوانند با ورود به آموزش و پرورش بخش، هم باعث تشویق و آگاهی بخشی به زنان شوند و هم برخوردی دلسوزانه تر با کودکان داشته باشند.
اما محرومیت دیشموک به آموزش ختم نمیشود غفاری بخشهای کوچکی از مشکلات را فهرست وار میگوید. او از راههای خاکی روستاها میگوید که در زمستان بسته میشوند و مردم حتی تا ماهها در روستا حبس میشوند. او از بیآبیهایی میگوید که گاهی چند هفته بهطول میانجامد:«متأسفانه در خود دیشموک از آب آهکی برای شرب استفاده میکنند که سال های بعد مشکلات خود را نشان میدهد. مشکل زیرساختی دیگر آب شربی است که الان از چاههای قسمت«فارتق» میآید و آب روستاها هم از آنجا پمپاژ میشود.
آب شرب بعضی روستاها هم هر ۱۶روز یکبار وصل میشود که باید ذخیره کنند. یک پمپ جدید در کنار این چاهها زده شده و لوله کشی تا روستای امیرآباد رفته اما پمپ هنوز وصل نشده. باید یک منبع مادر هم در روستای امیرآباد بزنند که فاصله ۱۶ روز یکبار را به ۵ روز یکبار برسانند. ازسال ۹۶ در دیشموک پیگیر هستیم اما هنوز این اقدامات انجام نشده است. قول هم دادهاند اما اتفاق جدیدی نیفتاده است.» او از مصوباتی میگوید که قرار بود آب پرفشاری را به سیستم آب دیشموک برساند و از همان آب هم به کشاورزی برسانند اما روند عملی کارها به کندی پیش میرود.
غفاری یکی از پتانسیلهای اقتصادی دیشموک را معدن نیترات پتاسیم میداند که در روستای لیراب واقع شده و فعلاً تنها چند سوله در کنار آن احداث شده است:« این معدن هم باعث اشتغالزایی میشود و هم باعث آسفالت جاده میشود که به نفع روستاییان است.»
دیدگاه تان را بنویسید