سال تحصیلی 99-98 هم تمام شد و این روزها امتحانات نهایی در شرایطی به صورت حضوری برگزار میشود که به دلیل شیوع
ویروس کووید-19 و ترس از واگیر بیماری کرونا کلاسها مجازی برگزار شده بود و دانشآموزان با مجموع یادگیریهای حضوری و مجازیشان در جلسه امتحان حاضر میشوند. اینکه یادگیری دانشآموزان در چه عمق و سطحی از آموزش پیشبینیشده انجام شد، بماند، اما اتفاق جالب این است که چه خوشمان بیاید و چه نیاید، بالاخره آموزشوپرورش در سطح کشور به نوعی با
فضای مجازی آشتی میکند و از
گرداب فرورفته بخش سختافزاری مدارس هوشمند یکباره به دنیای نرمافزار و تولید محتوا پرتاب میشود.
آموزشوپرورش از اواخر دهه 70 دغدغه هوشمندسازی مدارس را داشت، اما در تمامی این سالها درگیر موضوع سختافزاری بود و در همان قدم اول تجهیزات
فناوری و اطلاعات درجا میزد. طرح تجهیز مدارس از مهرماه سال 80 شروع شد و مسئولیت آن برعهده سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزش بود. در سال 82-81 حدود صد هزار نفر آموزش ICDL دیدند که شامل تمام مدرسان تربیتمعلم، 30 درصد دبیران متوسطه، 50 درصد هنرآموزان هنرستانها و نیمی از کارشناسان ستادی آموزشوپرورش بود.
همچنین در سال تحصیلی 84-83 به طور آزمایشی فعالیت چهار
مدرسه آبسال منطقه 4، دکتر مصاحب منطقه 5، ندای آزادی منطقه 7 و شهدای کارگر منطقه 15 در
شهر تهران به مدارس الکترونیک تبدیل شدند.
در تمامی این سالها آموزشوپرورش درگیر تجهیز مدارس به جهت استفاده از فناوریهای روز بود، اما کرونا سرنوشت دیگری برای آموزشوپرورش در
ایران رقم زد و این روزها از موضوع سختافزار عبور کرده و بهشدت درگیر تولید محتوا شده است. موضوع عدالت آموزشی و ابزارهای پیادهسازی آن دغدغه پررنگ آموزشوپرورش شد و ICT بهعنوان فرصتی استثنایی مورد بحث قرار گرفت.
جای خالی تولید محتوای باکیفیت
مسئله تولید محتوای مناسب و در اختیار قراردادن آن به نقاط محروم یکی از مهمترین مسائلی است که آموزشوپرورش باید جدی بگیرد. مسئله دسترسی برابرِ آحاد
جامعه به فرصتهای آموزشی به لطف کرونا تا حدود زیادی ناخودآگاه و طی یک جریان فراهم شده و اکنون مسئله محتوای آموزشی مناسب و باکیفیت از پایههای اصلی این مهم شده است.
با کمک ICT بسیاری از محدودیتهای زمانی، مکانی، سنی، جنسیتی، اقتصادی و... از پیش راه ما برداشته شدهاند. امروز دیگر هر
شهروند ایرانی در هر مکانی میتواند با دردستداشتن یک
گوشی هوشمند به
اینترنت متصل شود و به لطف توسعه پهنای باند و سرعت اینترنت، از دیدن ویدئوهای آموزشی لذت ببرد، در یک کلاس مجازی آنلاین حضور پیدا کند، آموزش ببیند، سؤال بپرسد، آزمون دهد و حتی در آخر مدرک بگیرد. دیگر شرق و غرب و شمال و جنوب مطرح نیست. دیگر مرکز استان و شهرستان و روستا مطرح نیست. همه در دسترسی به منابع و زیرساختهای آموزشی آنلاین، فرصت برابر دارند.
امروزه با توجه به نیازهای متنوع افراد، آموزش به روش سنتی آن دیگر مؤثر نیست و ارائه آموزشهای شخصـیسـازیشده که بتواند با سـطح دانـش و علاقه کـاربر هماهنـگ شـود، اهمیـت زیادی دارد.
مهم نیست که در هفته دو ساعت برای آموزشدیدن زمان دارید یا 20 ساعت. مهم نیست که فردی نابغه هستید و سرعت یادگیری شما بالاست یا سالها از موضوعی دور بودهاید و باید آهسته گام بردارید.
کافیست به اینترنت متصل شوید، یک اپلیکیشن آموزشی را باز کنید، دوره موردنظرتان را انتخاب کنید و با هر سرعتی که برایتان مناسب است آموزش ببینید؛ یعنی تفاوتهای فردی و ذاتی افراد در قدرت یادگیری و حتی علاقهمندیهای ایشان، هیچیک مشکلآفرین نیست. درواقع دانشآموزان با هر ویژگیای که داشته باشند، از فرصت آموزشی یکسان بهره میبرند.
تمرکززدایی از محتوای آموزشی
فناوری اطلاعات و ارتباطات با تسهیل و تسریع ارتباط بین همگان و حذف محدودیتهای گذشته، میتواند بسیاری از عقبافتادگیهای ما در آموزش و بسیاری از تبعیضهای گذشته را جبران کند. حالا نوبت به متولیان حوزه محتوا رسیده است. مهمترین عاملی که لازم است چرخه را کامل کند، تولید محتوای فضای مجازی است. توسعه زیرساخت، بدون توسعه محتوا موفق نخواهد شد. زمانی کارشناسان از یک سیستم آموزشی یاد میکردند و اینکه چقدر آیسیتی میتواند به این آموزش دامن بزند تا اساسا عدالت آموزشی شکل بگیرد، اما در عرض چند ماه آموزشوپرورش چنان شتابان در این حوزه جلو افتاد که الان باید ببینیم خود سیستم آموزشی چه خدمات آموزشیای برای ارائه دارد تا از
آموزش مجازی دانشآموزانش عقب نیفتد.
نکته مهم دیگر در حوزه تولید محتوا این است که آموزش مجازی فرصتی است تا تمرکززدایی از محتواهای آموزشی صورت بگیرد. ایران دارای سیستمهای آموزشی متمرکزی است و نظام و سیستم آموزشی ما در برابر تغییرات و تنشها حساس است.
چون کشوری هستیم که بر اساس ایدئولوژی خاصی قرار است
تعلیم و تربیت اسلامی را ارائه دهیم، بنابراین این ساختار آموزشی بسیار محکمتر و قویتر به صورت متمرکز اجرا میشود. اما سیستمهای توزیع فناوری در دنیا که اساسا با فلسفه خود فناوری شکل گرفته است دارای سیستمهای مدیریتی و سیستمهای پویا و زندهای هستند که هر روز رو به رشدند و هر ساعت قابل تغییرند. در اینجاست که ما به یک پارادوکس میرسیم. اگر قرار باشد نظام آموزشی ما با آن ساختار متمرکز و مکانیکی که در سیستم وجود دارد در کنار سیستم زنده توزیع فناوری و تغییر فناوری یا تولید فناوری قرار گیرد، ممکن است اساسا
فلسفه حضور فناوری در کنار سیستم آموزشی نفی شود و نتوان از آن ظرفیتها استفاده کرد که قاعدتا در این شرایط شیوع ویروس کرونا ممکن نیست، بنابراین برای اینکه کمک کنیم نظام آموزشی ما
رشد کند و اساسا آن ساختار به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و ... حفظ شود، باید ساختاری تعریف شود که این ساختار تکمیلکننده و در حقیقت ناقض این پارادوکس شود.
امید است که همه سیاستگذاران در حوزه آموزشوپرورش این فرصت بزرگ ایجادشده را دریابند و با سرمایهگذاری در زمینه تولید محتوای مجازی، چرخه آموزش مجازی را کامل کنند تا همگان از فرصتهای برابر آموزشی بهره ببرند.
دیدگاه تان را بنویسید