در هفته گذشته ترس و هراسی فراگیر از حمله ویروس بیگانهای بهنام کرونا به اهالی شهر پرجمعیت ووهان چین از سوی طبیعت وحش، جهان سرمایهداری امروز را به نمایش دفاعی عجیبی واداشت. تصاویر این واقعه در رسانهها به فیلمهای علمیـ تخیلی یا آخرالزمانی شباهت داشت؛ خیابانهای خالی از جمعیت، مردم هراسان با ماسک جراحی بر چهره که در حال تبعیدشدن به قوطیهای تنهاییشان بودند. پزشکان و پرستاران بیمارستانها و کمکرسانهای مراکز درمانی که در درون لباسهای عجیب و گشاد خود فرو رفته و شبیه موجودات تخیلی کرات دیگر و در حال اجرای اعمالی گویا برای نجات قربانیان حمله اسرارآمیز بودند. این رعب و وحشت ایجادشده، خود بهتنهایی کافی بود نظام ایمنی آسیبپذیر بدن مبتلایان یا محتمل به ابتلا را از طریق مدار مغزی ـ بدنی هیجانات منفی، چنان تحت تأثیر قرار دهد که فرصت هر دفاعی در مقابل ویروس بیگانه را غیرممکن کند و باعث مرگ این افراد شود.
چین، دومین غول اقتصادی جهان، تحت رهبری حزب بهاصطلاح کمونیستی، بیرحمانهترین نظام بهداشتی درمانی سرمایهداری را در اختیار دارد. سلامتی در چین، کالایی قابل خریداری و البته بسیار گران در بیمارستانها و کلینیکهای خصوصی و اسیر دلالبازیهای معمول است. در چنین شرایطی است که فرامین بالادستانه از طریق مقامات بالای حزب حاکم، در نظام سرمایهداری دولتی، میتواند فرمان تعطیلی شهر بزرگ و شاهرگ اقتصادی چین مرکزی (ووهان) را در مقابل ویروس کرونا صادر کند. این فرامین از بالا، دو هدف را دنبال میکنند؛ اول ترساندن مردم، دوم، نمایش قدرت در مقابل مردم. دستگاه بهداشتی چین در سال ۲۰۰۲ پس از شیوع ویروس کرونای از نوع سارس (سندرم تنفسی حاد و کشنده)، تا این اندازه نیز هوشیارانه عمل نکرد. چون سارس آهستهتر انتشار پیدا کرد و زمانی ماهیت آن آشکار شد که ویروس از منطقه گوانگدونگ در جنوب شرقی چین به هنگکنگ رسیده بود. بعدها چنین مطرح شد که این ویروس آهسته منتشرشونده احتمالا از طبخ و تناول گربه زباد (تیره) به انسان رسیده باشد. اما نظام بهداشتی چین خیلی دیر به خطرات مرگبار آن پی برد. حال با ویروس کرونا در چین روبهرو شدهایم. ولی این بار مکان آغازین انتشار ویروس هم بازار فروش غیربهداشتی حیوانات وحشی، تحت نظارت حکومت سرمایهداری دولتی در شهر بزرگ و مهم و استراتژیک چین بود. انتشار سریع شایعات و خبرهای وصلهپینهشده درباره طبع بازار سرمایه، خوردن خفاش از سوی شهروندان ووهان، علت انتشار ویروس نوع جدید کرونا به انسان، معرفی میشود و متعاقب آن، جو متعصبانه ضدچینی ابعادی خطرناک از احساسات شوونیستی، ناسیونالیستی، قومی و نژادی در دنیا را برمیانگیزاند و بر سراسیمگی در جهان دامن میزند. همه ترجیح میدهند از چینیها فراری باشند و از وجودشان احساس خطر کنند. کسی نمیپرسد اگر خفاش حامل ویروس کرونا و خوردن آن از سوی چینیها به طور عادتی و اعتقادی و به عبارتی، عامل بیماری ویروس کرونا در انسان بوده، پس چرا بعد از اینهمه سال هماکنون ناگهان سر بر آورده است؟ آیا میتواند به شرایط زمینهای خاص سلامت مردمان و دستگاه ایمنی آنها در شرایط خاص نیز ربط داشته باشد؟ آیا این ویروس خطرناکتر از ویروسهای دیگر همچون آنفلوآنزا، سارس و مرس است؟ آیا چون بیگانه و ناشناخته است، باید هراسآور و ترسناکتر باشد؟
فراموش نکنیم در سال ۲۰۱۳ ویروس دیگری از نوع کرونا به نام مرس (سندرم تنفسی حاد خاورمیانهای)، حتی مرگومیر بالاتری حدود ۳۵ درصد داشته در حالی که در مجموع فقط دو هزارو ۵۰۰ نفر را مبتلا کرده و با خوردن گوشت شتر انتقال پیدا میکرده و از عربستان سعودی شروع شده است. به عبارتی، این نوع ویروس کرونایی کشندهتر اما با خاصیت واگیری کمتری همراه بوده است.
در آمریکا سالانه دهها هزار نفر به دلیل ابتلا به ویروس آنفلوآنزا میمیرند. بنا بر آمار، سال گذشته ۴۰ هزار و دو سال پیش، ۶۱ هزار مرگومیر از ابتلای به آنفلوآنزا در آمریکا گزارش شده است که ۷۵ درصد آنها را افراد ۶۵ سال به بالا تشکیل میدهند که نظام ایمنی بدنشان به وسیله بیماریهای زمینهای دیگر دچار اختلال بوده است. همین موضوع درباره ویروس کرونای جدید در چین نیز صادق است. از طرف دیگر، خفاش تنها پستاندار پرنده با گونههای متعدد و متنوع و دارای سیستم ایمنی متحملی است که میتواند انواع ویروس کرونا را در بدن سالم خود نگه دارد. فراموش نکنیم پژوهش روی مغز اجتماعی خفاش امروزه راهگشای شناخت رفتار اجتماعی انسان شده است. خفاش پستانداری با حافظه فضایی اجتماعی گسترده است که میتواند مکان خفاشهای آشنای دیگر بسته به نسبتی که از نظر اجتماعی با او دارند را در هر لحظه ردیابی کند. برای مثال، دانشمندان مغزپژوه در گروهی از گونه خفاشهای میوهخوار مصری دریافتند شاگرد خفاشها میتوانند با فعالیت ۴۰۰ نورون در داخل هیپوکامپ خود مسیر پرواز خفاش معلم خود را ردیابی کنند. اما همین نورونها به پرواز اشیای پلاستیکی پیرامون واکنشی نشان نمیدهند. به این ترتیب، منطقه آمیگدال (بادامک) در جلوی هیپوکامپ مغز آنها نیز به صداهای هیجانی در پیوند اجتماعی با خفاشهای دیگر واکنشهای اختصاصی نشان میدهند. مهم اینجاست که از این اطلاعات علمی درباره خفاشها میتوانیم در آینده به چگونگی نقشههای فعالیت مغزی خود در ارتباط با مسائل اجتماعی پیچیدهتر در جامعه انسانی پی ببریم. اما چه عواملی باعث میشود خبرهای مهم علمی که به ما در شناخت بهتر خویش کمک میکند، در زیر تلنباری از خبرهای هیجانآلود، ترسآور و دلهرهانگیز فلجکننده، اما دروغ و ساختگی گم شود؟ آیا در جهان مملو از بیاعتمادی و ترس، میتوان هویت اجتماعی و انسانی خود را حفظ کرد و از خود و دیگری بیگانه نشد؟
واقعا همه استرس گرفتن توروخدا جلوی ویروس لعنتی رو بگیرین