گفتگوی سردار حسین اعلایی در خصوص توافق اسراییل با برخی دولت های عربی را در ادامه بخوانید:
آقای علایی! اولین سوالی که در خصوص توافق های اخیر رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی وجود دارد این است که نفع اصلی این توافقات برای کیست؟ اعراب؟ رژیم اشغالگر قدس؟ یا ترامپ؟
ترامپ دو هدف را از توافقات صلح اسرائیل با کشورهای عربی دنبال می کند؛ اول این که در بحران ناشی از ناکارآمدی دولت وی در کنترل بیماری کرونا به مردم آن کشور نشان دهد که برای افزایش امنیت اسرائیل کار مهمی انجام داده است و توانسته دشمنان اسرائیل را به دوستان حکومت صهیونیستی تبدیل کند.
با این اقدام، ترامپ امیدوار است تا رأی او در انتخابات ریاست جمهوری افزایش یابد.
دوم این که ترامپ می خواهد در مقابله با جمهوری اسلامی ایران گام های بلندی بردارد و تا می تواند کشورهای عربی همسایه ایران را از توافق با جمهوری اسلامی دور کند و شرایطی را فراهم کند تا بتواند دشمنی بین کشورهای عربی و ایران را افزایش دهد.
پس نفع اصلی این توافقات برای آمریکا و اسرائیل است و کشورهای عربی را در باتلاق دوری از مردم کشورهای خود فرو می برد.
این توافق آیا فاصله جغرافیایی رژیم صهیونیستی با ایران را کمتر می کند و تهدیدات را بیشتر می کند؟
طبیعتاً اسرائیل با انجام این توافقات با دُم خود گردو می شکند و از تمام فضای جغرافیایی این کشورها برای جاسوسی و تهدید علیه ایران استفاده خواهد کرد.
آیا در نهایت اسراییل با فروش امکانات نظامی پیشرفته ای چون اف٣۵ به امارات موافقت خواهد کرد؟
بله، چون فروش این جنگنده ها به نفع آمریکاست و یک بازار دائمی را برای تسلیحات آمریکا در امارات به وجود می آورد. از طرفی چون مستشارهای آمریکایی کنترل این جنگنده ها را بر عهده دارند، بنابراین خیال اسرائیل برای همیشه راحت است. در واقع این جنگنده ها علیه ایران در امارات مستقر می شوند و با هماهنگی با اسرائیل در اختیار امارات قرار می گیرند.
سیاست جمهوری اسلامی در مقابل این تحول چه خواهد بود؟ توصیه شما چیست؟
طبیعتاً جمهوری اسلامی ایران هر نوع توافق کشورهای عربی با اسرائیل را به زیان مردم فلسطین می داند و آن را محکوم می کند. ولی به نظر می رسد که جمهوری اسلامی می تواند رابطه با این کشورها را ادامه دهد و تا می تواند دولت های کشورهای عربی را نسبت به عواقب شوم این نوع توافقات آگاه کند.
همکاری بیشتر با کشورهای عربی می تواند طرح آمریکا و اسرائیل را برای تعمیق شکاف بین کشورهای عربی و ایران و توسعه ناامنی در منطقه ناکام بگذارد.
برخی منتقدان، سیاست منطقه ای ایران را عامل سوق یافتن کشورهای عربی به سمت اسراییل قلمداد می کنند. نظر شما در این مورد چیست؟
قبل از پیروز انقلاب اسلامی، اردن و اسرائیل با هم صلح کرده بودند و مصر و اسرائیل نیز مقدمات صلح با یکدیگر را فراهم آورده بودند.
سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی ایران همواره بر همکاری با کشورهای عربی همسایه استوار بوده است. البته کشورهایی مانند عربستان، امارات و بحرین بیشترین کمک مالی را به صدام حسین در جنگ عراق علیه ایران کردند و حاصل آن کمک ها این شد که صدام پس از پایان جنگ با ایران به کویت و عربستان حمله کرد و قصد داشت تا ساحل کشورهای عربی تا تنگه هرمز را نیز به تصرف درآورد.
هیچ گاه کشورهایی مانند عربستان و امارات ضد اسرائیل نبوده اند و از فلسطینی ها حمایت نکرده اند. آنها یاسر عرفات را تحت فشار قرار دادند تا در حالی که کرانه باختری در اشغال صهیونیست ها بود با اسرائیل سازش کند. بنابراین آنها همیشه در راستای سیاست آمریکا و علیه فلسطینی ها اقدام کرده اند.
آیا در مقابل شکل گیری این توافق اتحاد ایران-ترکیه-قطر را شاهد خواهیم بود؟
ترکیه از سال های دور با اسرائیل روابط رسمی داشته است و سفارت اسرائیل در ترکیه همچنان فعال است. سازمان جاسوسی موساد اسرائیل نیز به شدت در ترکیه و قطر فعال است. دولت قطر هم روابط غیر رسمی با اسرائیل دارد و در عین حال با فلسطینی ها نیز رابطه خوبی دارد.
البته ترکیه از فلسطینی ها نیز حمایت می کند و به دنبال کمک سیاسی به فلسطینی هاست. هرچه مواضع و همگرایی ایران، ترکیه و قطر در حمایت از فلسطینی ها به هم نزدیک تر شود به نفع مظلومین فلسطینی است.
آیا با امضای این توافق و ورود احتمالی اسرائیل به منطقه، قدرت مانور در تنگه هرمز از دست ایران خارج می شود؟
بعید است که اسرائیل کشتی های جنگی به خلیج فارس اعزام کند. ولی باید مراقب خرابکاری های واحدهای ویژه اسرائیل علیه کشتی ها و بر هم زدن امنیت خطوط کشتیرانی در آبهای بین المللی بود.
با این وجود قدرت مانور ایران در تنگه هرمز همچنان برقرار خواهد بود، زیرا هم اکنون کشتی های جنگی آمریکا که بزرگترین حامی اسرائیل هستند با کمک کشورهای امارات و بحرین سالهاست که در خلیج فارس حضور دارند ولی قدرت دریایی ایران نیز افزایش یافته است.
بعد از این توافق شاهد دیدار هنیه و نصرالله بعد از 27 سال بودیم. آرایش و عملکرد جبهه مقاومت به کدام سمت خواهد رفت؟
طبیعی است که نیروهای جبهه مقاومت از جمله حزب الله لبنان و گروه های مختلف فلسطینی نیاز به همکاری بیشتری با هم دارند تا بتوانند از توسعه طلبی اسرائیل جلوگیری کنند.
آیا این گروهها تغییری در تاکتیک خود خواهند داد و احتمال دارد که پس از انتخابات آمریکا به سمت حرکت های تهاجمی بروند؟
گروه های مقاومت برای مقابله با تهاجم نظامی اسرائیل سازمان یافته اند. حزب الله توانست به اشغال بخش زیادی از خاک لبنان پس از سالهای طولانی پایان دهد. لازم به ذکر است که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، سرزمین های جنوب لبنان به اشغال ارتش اسرائیل درآمده بود که حزب الله با پیروی از اندیشه امام خمینی و با تکیه بر سلحشوری جوانان شیعه لبنانی آنها را آزاد کرد و کمک مهمی به فلسطینی ها کرد. هم اکنون نیز سرزمین های شبعا در لبنان در اشغال اسرائیل است که طبیعتاً دولت لبنان باید زودتر به دنبال آزادی آن برود زیرا ممکن است همانطور که ترامپ سرزمین های جولان سوریه را به خاک اسرائیل ملحق کرد، اراضی شبعا را نیز در اختیار اسرائیل بگذارد.
از طرفی گروه هایی مانند حماس و جهاد اسلامی توانستند با بهره گیری از مکتب دفاعی اسلام، سرزمین غزه را از اشغال ارتش اسرائیل آزاد کنند. حالا هم فلسطینی ها به فکر آن هستند تا زودتر کرانه باختری را نیز آزاد کنند، زیرا اگر ترامپ برای دور دوم رئیس جمهور آمریکا شود به احتمال زیاد تمام سرزمین های فلسطینی را در اختیار اسرائیل قرار خواهد داد و اسمی از فلسطین باقی نخواهد گذاشت.
بنابراین راهبرد گروه های مقاومت، دفاعی است و آنها به دنبال جلوگیری از پیشرفت صهیونیست ها در کشورهای اسلامی هستند.
آقای علایی ندید غیب گفتی معلوم است کلیه هوا پیماهای موجود در کشورهای عربی و اسرائیل در اختیار آمریکاست و این قسمت اساسی قرارداد تسلیحاتی است..