«در این که انتخاب مارک ویلموتس برای تیم ملی یک غلط فاحش و زیانبار بوده اصلا تردیدی وجود ندارد. به هر حال گذر زمان همه چیز را نشان داد و ثابت کرد مربی بلژیکی صرفا به خاطر کسب یک درآمد بادآورده با فدراسیون فوتبال ایران قرارداد امضا کرد. او طی مدت حضورش روی نیمکت تیم ملی مطلقا به کارش عرق و علاقه نشان نداد و به قول آقایان، حتی قبل از بازی حیاتی با عراق از سمتش استعفا داده بود. همه اینها نشان میدهد ویلموتس نهتنها انتخاب بدی بود که حتی بدترین انتخاب ممکن بود. البته از این خطاها در سراسر جهان زیاد پیش میآید اما آن چه داستان ویلموتس را برای فدراسیون فوتبال تبدیل به یک گاف نابخشودنی میکند، شوق و ذوق زودهنگام دوستان در تعریف و تمجید از مربی بلژیکی است.
هنوز فراموش نکردهایم بلافاصله بعد از این که ویلموتس به ایران آمد، چه مدیحهسراییهای غلوآمیزی در مورد نجابت او و نیز کمتوجهیاش به مسائل مالی انجام شد. مرتب در این مورد حرف زده میشد که دیگر از دوران جنگ و جدل با کارلوس کیروش خلاص شدهایم و یک مربی آرام و محترم آمده؛ کسی که برایمان درخت میکارد و قبل از داربی تهران وسط زمین تکتک سرخابیها را میبوسد! از آن طرف هم که با دو تا بازی دوستانه و دو تا برد پرگل در مسابقات کماهمیت، فوتبال تهاجمی او به رخ سرمربی قبلی کشیده شد. حالا اما تکتک همان جملات به پتک مضاعفی تبدیل شده که بر سر فدراسیون کوبانده میشود. شاید اگر آن همه شتابزدگی در تعریف از دستپخت جدید فدراسیون نبود، دوستان سئولنشین امروز با موج کوتاهتری از ملامتها مواجه میشدند، اما حکایت مربی بلژیکی قشنگ تبدیل به داستان «عروس تعریفی» شد تا حالا مهدی تاج و همکاران او نه راه پس داشته باشند و نه راه پیش. انگار قرار نیست این عادت تاریخی ما برای عجلهکردن در قضاوت ترک شود؛ شتابی که در سیاه و سفید دیدن فوری آدمها داریم و گاهی بابتش اینطوری شرمنده «زمان» میشویم. در هر صورت مرسی بابت مربی نجیبتان جناب تاج!»
دیدگاه تان را بنویسید