۵۵آنلاین :
از روز بزرگداشت کوروش، بنیانگذار و نخستین پادشاه هخامنشی و سالروز ورود او به بابل چند روزی میگذرد. روزی که گرچه در تقویم رسمی ایران به ثبت نرسیده اما مشتاقان زیادی را هر ساله به فارس میکشد تا عظمت و اقتدار بنای دو هزار ساله هخامنشی را به نمایش بگذارد. اتفاقی که سبب شد بسیاری از فعالان میراث فرهنگی و باستانشناسان را وادار به انتقاد کند. هیجانی که به گفته کارشناسان سبب پیرتر شدن آرامگاه کوروش می شود و این بنا را قربانی احساسات میکند.
در فاصله حدود یک کیلومتری جنوب غربی کاخهای پاسارگاد درست در گوشه جنوبی محوطهای که زمانی بوستان شاهی بوده، در میان دشتی به نام مرغاب در استان فارس بنایی بیپیرایه ولی با معماری منحصربهفرد سر از خاک بیرون آورده است. بنایی از سنگهای آهکی سفید که رنگش به زردی میگراید، سنگهایی که منابع تاریخی میگویند احتمالاً از معدن سیوند تامین شده باشد. این بنای کهن که قدمتی دوهزار و پانصد ساله دارد تنها بنایی در پاسارگاد است که نامش در منابع یونانی آمده و درباره آن نوشته شده: «قسمتهای پایینی آرامگاه از سنگهایی تشکیل شده بود که به شکل مربع بریده شده بودند و در کل یک قاعده مستطیلی شکل را تشکیل میدادند. بالای آرامگاه یک اتاق سنگی بود که در داخل آن تابوتی طلایی وجود داشت.» پیکر «کوروش» پادشاه هخامنش همان پیکری است که از سال ۵۲۹ پیش از میلاد در این آرامگاه به خاک سپرده شد و هنوز هم پس از هزاران سال با اقتدار بر جای مانده است.
منابع تاریخی در رابطه با ویژگیهای این بنا نوشتهاند: قاعده یا زیربنای اصلی آن سکویی است سنگی که طرح آن یک مربع مستطیل به طول ۱۳/۳۵ متر و عرض ۱۲/۳۰ متر میسازد. این ساختمان از دو قسمت کاملاً متمایز تشکیل شدهاست؛ یک سکوی سنگی شش پلهای، و یک اتاق با سقف شیروانی بر فراز پله ششم. سه طرف آرامگاه را ۲۲ ستون احاطه کرده و دیوارهایش ستبر است. در پیشانی اتاق آرامگاه یعنی در مثلث بالای درگاه، گلی بسیار آراسته نقش کرده بودند که امروز تنها نیمی از آن، آن هم به صورت بسیار ضعیف باقیماندهاست. گلی که برای اولین بار توسط مسافری اروپایی به نام یوهان آلبرشت فون ماندلسلو در سال ۱۶۳۸ میلادی دیده شد و در نقشی که از آرامگاه کوروش کشیده، آورده است.
منابع تاریخی میگویند ساختمان آرامگاه کوروش کبیر دو هزار و پانصد سال در برابر عوامل مخرب طبیعی و غیرطبیعی پایداری کرده اما امروز این بنا به یمن ناآگاهی ما روز به روز پیرتر میشود و به نابودی نزدیک تر. گرچه ما ایرانیان فرهنگ و میراث گذشته خود را دوست داریم و روزی را بهانهای برای پاسداشت آنها میکنیم اما علاقه صفر نمیتواند تنها حافظ این میراث کهن باشد. تصاویرو فیلمهای بزرگداشت کوروش کبیر گواهی بر این ادعاست. تصاویری که نشان میداد ما ایرانیان گرچه به گذشته خود میبالیم ولی از حفاظت این گذشته دور غافلیم. جمع شدن گرد این بنای قدیمی، شعر خواندن، گل پرت کردن، دویدن و گذر از حصار و محدوده حفاظتی این بنا و حتی انداختن ترقه بر دیوارهای این آرامگاه مجموعه ای از رفتارهایی از دوست داران این بنای تاریخی بوده است که در سالهای گذشته شاهد آن بودیم.
دوستی خاله خرسه با آرامگاه کوروش
علیرضاجعفریزند، باستانشناس در گفت و گو با «ابتکار» در رابطه با خسارات و آسیبهای وارده به این آرامگاه می گوید: آرامگاه کوروش به لحاظ فیزیکی فضایی گسترده است که ظرفیت بازدید تعداد زیادی از مردم را در خود دارد اما نه به شکل هجوم به این مقبره. او با بیان اینکه بعضی زمانها علاقهمندی به میراث گذشته جنبه منفی پیدا می کند، میگوید:علاقه زیاد به میراث کهنمان و یورش بردن به آن مثل زمانی که انسان چیزی را دوست دارد و از سر دوست داشتن بیش از اندازه آن را خراب میکند. آرامگاه کوروش 2500 سال از عمرش می گذرد و بسیار آسیب پذیر است و باید به دقت با آن برخورد شود.
این باستانشنان می گوید: مکانها و بناهای تاریخی پتانسیل جذب گردشگر را دارد که اگر رعایت شود بازدیدکنندهها آسیبی به آن نمیرسانند و اگر رعایت نشود مطمئنا میتواند به آن آسیب بزند. جعفریزند در این باره می گوید: در برخی از فیلم ها دیدم که حریمی که برای این بنا ایجاد شده بودند و در نزدیک ترین فاصله از این بنا قرار داشتند. این بنا فرسوده است و 2500 سال قدمت دارد و طبیعی است که تاثیر منفی روی آن میگذارد و سبب تخیر آن میشود. ولی به هر حال اگر این بازدید به صورت قانون مند باشد و از روی اصول باشد بازدید از این بنا سبب تخریبش نمیشود.
او با بیان اینکه هیجانی که ایجاد شده می تواند به آن آسیب برساند، می گوید: جنس این بنا از سنگ آهک است. بنابراین مقاومت این سنگ زیاد نیست. طبیعی است که این نوع سنگ میتواند از عوامل بسیاری تاثیر منفی بپذیرد و عمر کوتاه تری داشته باشد. رطوبت، ازدحام بیش از حد، لمس کردن و ... میتواند بر روی آن تاثیر بگذارد.
این باستانشناس در پاسخ به این سوال که آلایندههای خودروی بازدیدکنندگان آیا به این بنا آسیب میرساند؟
می گوید: امکان ورود خودرو در حریم پاسارو وجود ندارد و در حالت عادی خودرو تحت شرایطی به داخل محوطه وارد
می شود. من اطلاعی از این که آیا خودرویی به حریم پاسارگاد در این روز وارد شده است، ندارم با این حال ولی تردد خودرو در محوطه آرامگاه نه تنها می تواند روی آرامگاه تاثیر منفی بگذارد بلکه سایر بناهای پاسارگاد را نیز تهدید خواهد کرد.
بنای کوروش پیرتر شد
یکتا اصغرزاده، مدرس دانشگاه یکی از کسانی است که با دیدن فیلمها درد دل بسیار زیادی دارد. او می گوید: کسانی که از گذشته خود چیزی نمی دانند چشم اندازی برای آینده ندارند. یکی از راههایی که چشم انداز آینده را روشن میکند، کتابخوانی است؟ اگر موضوع تاریخی ما بناها و آثار تاریخی دورههای گذشته باشد، لازم اش این است که آثار به جای مانده از گذشتهامان را ببینیم. برای دیدن این آثار مدیون زحمات تیم های حفاظتی و مرمتی هستیم اما زمانی که می خواهیم از تاریخ چیزی بدانیم ترجیح میدهیم تاریخ را بشنویم.
او میگوید: ما فقر اطلاعاتی داریم و از گذشتمان چیزی نمیدانیم. صرفا اگر چند نفر هیجان ایجاد کنند آن وقت است که تاریخ برایمان جذابیت پیدا میکند. هخامنشیان به عنوان بزرگترین سلسلهای ایران باستان، اقوام گوناگون را بیش از ایران امروزی در بر میگیرد، سلسلهای که منشور کوروشش در جهان شناخته شده است و آثار و افتخارات بسیاری برای ما به جای گذاشته است. پس باید برای آن احترام قائل باشیم.
اصغرزاده میگوید: نکته مهم نگاه و رفتار ما نسبت به فرهنگ است. احترام گذاشتن به میراث فرهنگیمان تنها مربوط به یک روز نیست. اگر میخواهیم احترام خود را به سلسله هخامنشیان به هر دلیلی ادا کنیم یا حتی اگر میخواهیم یک روزمان را به نوعی بگذرانیم، چرا فقط یک روز خاص به چنین بناهایی هجوم بیاوریم و تحت تفکرات هیجانی قرار بگیریم؟
او ادامه میدهد: ما می توانستیم برای احترام به تاریخمان یک گروهی را تشکیل دهند و از دلسوزان به تاریخ و آثار تاریخ پولی را جمع کنند و با همکاری متولیان و سازمان میراث استان برای ترمیم و مرمت و حفاظت بیشتر آن کاری کنند. آزمایشی تحت حفاظتی برای هخامنشیاتن تاسیس شود. یا به مناسبت این روز خاص گردهمایی صورت گیرد نه در کنار آن بنای کهن و نگفته هایی از تاریخ آن دوره گفته شود. این مدرس دانشگاه میگوید: میراث تاریخ ما نباید قربانی احساسات ما شود. این بنا2500 سال باد و باران را تحمل کرده و حالا ما قرار است بلای جان آن باشیم. اگر میتوانسم آثار منفی هجوم خیل عظیم مردم به این بنا را اندازه گیری کنم میتوانستم به صراحت بگویم که این بنا چند سال پیرتر شد.
او میگوید: فیلمهایی را دیدم که دسته گلی را به بالای این آرامگاه پرت کردند، همان گل هم میتواند به این بنا آسیب برساند. امروز اگر به موزه هم بروید کارشناسان تیم مراقبت از بنا به شما تذکر می دهد که بیش از اندازه به آثار تاریخی نزدیک نشوید حالا اگر قرار باشد سال دیگر افرادی به بالای سکوی این مقبره برود چه خواهد شد؟ تصور این صحنه دل من را به لرزه میاندازد. این مدرس دانشگاه میگوید: اینکه مردم ما میراث گذشتهاشان را دوست دارند، خیلی خوب است ولی این گذشته و این مقبره تاریخی قربانی یک جریان شد. ما گذشته خود می نازیم ولی در نهایت این رفتار ماست که هویت امروز ما را برای جهانیان تعریف میکند. اگر میخواهیم جزو این تمدن فاخر باشیم باید به تاریخ خود احترام بگذاریم. اصغرزاده در رابطه با میزان خسارات و آسیبهای وارده به این بنا میگوید:
سنگ ها در مقابل شرایط جوی و محیطی گیرنده و دهنده دارند به خصوص زمانی که آنها در فضای محیطی قرار گیرند. این بنا تازه ساز نیست و قدمت بالایی دارد. گرچه آلاینده های محیطی در این منطقه کم است ولی حجم زیاد بازدیدکننده بیش از ظرفیت این بنا موجب آسیب این بنا میشود.
منبع : ابتکار
دیدگاه تان را بنویسید