آمارهای جهانی نشان میدهد که تقریبا یکسوم زنان در جهان انواعی از خشونت را تجربه میکنند که ۳۰ درصد آنها توسط همسر یا شریک انجام میشود. در سال ۱۳۹۰ در پژوهشی ملی میزان شیوع خشونت خانگی در ایران، به طور متوسط ۶۶ درصد تخمین زدهشد که با آمار ۶۵ درصدی وزارت بهداشت در سال ۱۳۸۷ تفاوت چندانی نداشت.
در رابطه با زنان قربانی خشونت خانگی در ایران مطالعات زیادی انجام شده است؛ اما در رابطه با مرتکبین خشونت اطلاعات زیادی در دسترس نیست. به همین خاطر پژوهشگران دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی ایران و موسسه توسعه دانش و فناوری فرزنگان نیکاندیش تهران در پژوهشی، در این خصوص مطالعهای طراحی کردند.
رومینا نگاری نامقی و شهربانو قهاری، به همراه همکارانشان در دانشگاه علوم پزشکی ایران، این مطالعه را انجام دادند. در این تحقیق از طریق مراکز مختلف زوجدرمانی و پزشکی قانونی تهران، مردان متاهلی که مرتکب همسرآزاری شده بودند، شناسایی شدند و پس از اعلام تمایل از طریق پرسشنامه و مصاحبه حضوری مورد بررسی قرار گرفتند.
در مجموع یازده نفر که شرایط سابقه خشونت خانگی، ساکن در شهر تهران، گذشت حداقل یک سال از زندگی زناشویی، حداقل سواد خواندن و نوشتن، عدم ابتلا به اختلالات روانی شدید، عدم مصرف مواد را داشتند و مایل به شرکت در این تحقیق بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. در مصاحبهها از فرد خواسته شد تجربه خودش را در مورد اتفاقی که بین او و همسرش افتاده، بیان کند.
سپس مصاحبهها با پرسیدن سوالات کوتاه، در خصوص درک آنها از نقش و وظایف زن و مرد در خانواده، حقوق زن و مرد در خانواده، حقوق و مسئولیتهای زن در قانون و رابطه جنسی خارج از چارچوب ازدواج، هدایت میشدند. پس از انجام مصاحبه دادههای به دستآمده از افراد کد گذاری و پاسخها بر اساس شباهتها و تفاوتها طبقهبندی شدند.
میانگین سنی شرکتکنندگان حدود ۳۶ سال بود و جوانترین شرکتکننده ۲۲ ساله و مسنترین ۴۹ ساله بودند. میانگین مدت زمان ازدواج آنها ۹.۵ سال بود که بیشترین مدت زمان ۲۲ سال و کمترین آن ۳ سال بود. بیشترین اختلاف سنی ۱۲ سال و مرد بزرگتر از زن بود و کمترین حالت ۷ ماه بود که مرد از همسرش کوچکتر بود. این شرکتکنندگان ساکن مناطق ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۱۱، ۱۲، ۱۷ و ۲۲ تهران بودند. از بین شرکتکنندگان، سه نفر فرزندی نداشتند، چهار نفر یک فرزند، سه نفر دو فرزند و یک نفر سه فرزند داشتند.
نتایج این مطالعه نشان داد از نظر شرکتکنندگان، «تامین نیازهای همسر» با بیشترین تکرار، مهمترین وظیفه زن و مرد در خانواده بود. در مورد حقوق زن و مرد در خانواده نیز بیشترین تکرار مربوط به «تامین نیازهای همسر» بود. بنابراین از نظر آنها حق و وظیفه زن و مرد با هم مطابقت داشت. ۶ نفر از یازده شرکتکننده به برابری حقوق زن و مرد در خانواده اعتقاد نداشتند و بیشتر آنها از مسئولیتها و حقوق زن در قانون اطلاعی نداشتند. همچنین در نظر ۱۰ نفر از آنها رابطه خارج از ازدواج صحیح نیست.
شرکتکنندگان اگرچه تامین نیازهای فرد توسط همسر را مهمترین حق زن و مرد میدانستند، اما تامین نیازهای مادی حق زن و وظیفه مرد و تامین نیازهای عاطفی و جنسی حق مرد و وظیفه زن بود.
مردان شرکتکننده در این مطالعه، مراقبت از فرزندان را وظیفه زن در خانواده میدانستند و در مورد مردان وظیفه همراهی و کمک را ذکر میکردند. همچنین انجام کارهای منزل را از وظایف زنان میدانستند.
به اعتقاد بیش از نیمی از شرکتکنندگان، تفاوتهای جسمی و ظاهری زن و مرد دلیلی بر عدم برابری حقوق زن و مرد در خانواده است و معتقد بودند «زنان حقوق کمتری از مردان دارند و باید هم اینطور باشد». عدهای هم که به برابری حقوق زن و مرد در خانواده معتقد بودند، زمان را عامل برابری میدانند و معتقدند «در دنیای کنونی بنا بر پیشرفت حاصل شده، برابری لازم است».
اکثریت مشارکتکنندگان رابطه جنسی شرعی و غیر شرعی خارج از چارچوب ازدواج را برای مردان متاهل صحیح نمیدانستند و حتی اگر رابطه خارج از ازدواج داشتند، سعی میکردند موضوع را مخفی کرده و آن را توجیه کنند.
به گفته پژوهشگران این تحقیق: «لازم است دانشگاهیان نسبت به آموزش نقش، وظایف و حقوق زن و مرد در خانواده حساس شوند و ارتقای آگاهی زوجهای ایرانی را از جمله برنامههای خود قرار دهند».
با توجه به مشارکت پایین شرکتکنندگان این پژوهش، تعداد کم شرکتکنندگان و نحوه نمونهگیری، بهتر است مطالعات بیشتری در این خصوص انجام شود.
نتایج این پژوهش تابستان سال جاری (۱۳۹۹) در مجله علمی پژوهشی سلامت اجتماعی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی، درمانی شهید بهشتی، منتشر شده است.
دیدگاه تان را بنویسید