«شبی سرنوشتساز در تابستان 1918، درحالیکه جنگ بزرگ رو به پایان بود، در قلب تاریکی سه سوار با هیئتی تهدیدآمیز و شلاق و شمشیری در دست، دیوارهای شهر را شکافتند و وارد شهر شدند. یکی از آنها قحطی، دیگری آنفلوانزای اسپانیایی و سومی وبا نام داشت. با یورش این سواران بیرحم، فقرا، سالمندان و جوانان همچون برگهای خزان فرو افتادند و پژمردند».
شرح بالا را جمالزاده (1271-1376خ)، نویسنده ایرانی، نوشته که گزارشی عینی از زندگی در ایران و کشورهای همسایه آن در زمان جنگ بزرگ [جنگ جهانی اول] به دست داده است. مطالعات پژوهشی قابلتوجهی درباره شیوع آنفلوانزای اسپانیایی در دسترس است، که زمانی شایع شد که جهان هنوز از صدمات جنگ تازه بهپایانرسیده بزرگ در رنج بود. اما، شرح جمالزاده یکی از چند گزارش عینی از شیوع این همهگیری در آسیای غربی است.
ویروس در بهار 1918 (1297) و تابستان 1919 (1298) بهسرعت جهان را درنوردید و دستکم 500 میلیون تن را مبتلا کرد، که یکسوم جمعیت جهان را شامل میشدند، و جان دستکم 50 میلیون تن را در سراسر جهان گرفت. هنوز بر سر اینکه این مرگبارترین همهگیری دوران مدرن از ایالات متحده، اروپا یا چین آمده، اختلافنظر وجود دارد. اما بههرحال، نام آن بهناروا آنفلوانزای «اسپانیایی» گذاشته شد. در مورد دلیل آن باید گفت که چون در زمان جنگ بزرگ سانسور اخبار برقرار بود، جلوی گزارش این بیماری در بسیاری از بخشهای اروپا گرفته شد. اما اسپانیا چون در جنگ بیطرف بود، یکی از نخستین کشورهایی بود که شیوع این ویروس را به رسمیت شناخت، سانسور شدید برقرار نکرد و لذا خبر نخستین نشانههای ویروس و گسترش آن آزادانه منتشر شد. درنتیجه، مردم بهخطا فرض را بر آن گذاشتند که خاستگاه ویروس اسپانیا بوده و بر آن انگ «آنفلوانزای اسپانیایی» زدند.
شمار قربانیان این همهگیری با فاصله زیاد از شمار هر بیماری دیگری که جهان پیش از آن در عصر مدرن تجربه کرده بود، فراتر رفت. در ایالات متحده، تا پایان اکتبر 1918، طی نخستین موج شیوع آنفلوانزای اسپانیایی، 200 هزار تن جان باختند. در پایان این همهگیری، شمار تلفات آمریکا به 550 هزار نفر رسیده بود. ویروس به آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی نیز سرایت کرد. در ایران، تقریبا 15 درصد از جمعیت 10 میلیونی آن جان باختند.
آنفلوانزای اسپانیایی تأثیری عمیق بر اقتصاد جهانی گذاشت، شمار زیادی از افراد سالم 18-40 ساله از بین رفتند. در بریتانیا طی تابستان 1918، تنها در یک روز 80 تن از 400 کارگر یک کارخانه ریسندگی جان باختند. در بسیاری از کشورها که کشتهشدن جمعیت مردان خود در اثر جنگ را تجربه کرده بودند، این همهگیری باز هم مردان جوان کمتری را برای اداره مزارع و کارخانهها باقی گذاشت.
درنتیجه کاهش نیروی کار، کارگران توانستند شرایط زندگی و کار بهتر، مراقبتهای بهداشتی عمومی و نیز دستمزد بیشتر را از کارفرمایان خود طلب کنند. اینها خواستههای عمده کارگرانِ نهفقط در اروپا و آمریکا، که در بسیاری از کشورهای جهان بود. برای مثال، در ایران نخستین گامها برای تشکیل اتحادیههای کارگری برداشته شد، و کارگران برای بهبود شرایط کار و زندگی خود دست به اعتصاب زدند. نخستین اعتصاب گسترده در صنعت نفت ایران در 1920 (1299) روی داد و منجر به افزایش دستمزد و کاهش ساعات کار کارگران شد.
اعتراضات کارگری به تغییرات بنیادی در شیوه اجرای سیاستهای اجتماعی دولتها در بسیاری از بخشهای جهان انجامید. سنگ بنای دولتهای رفاه و توسعهگرا در بستری ترکیبی از همهگیری آنفلوانزای اسپانیایی و جنگ بزرگ نهاده شد. در سالهای بین دو جنگ جهانی، برخی کشورها در آسیا و آمریکای جنوبی این الگوی دولتهای رفاه و توسعهگرا را به روشهای متفاوت برگرفتند.
کاهش نیروی کار مردان نهفقط به کارگران مرد قدرت بخشید، بلکه ترکیب جنسیتی نیروی کار را نیز تغییر داد. زنان اینک به نیروی کار پیوستند، که این موجب تقویت عاملیت زنان و ارتقای موضعشان شد. در ایالات متحده، سهم زنان در نیروی کار از 18 درصد در 1900 به تقریبا 21 درصد در 1920 افزایش یافت. در همان سال کنگره ایالات متحده با تصویب متمم 19 قانون اساسی، حق رأی همه زنان آمریکایی را تضمین کرد.
از شیوع آنفلوانزای اسپانیایی و تأثیرات فاجعهبار آن در سراسر جهان بلافاصله پس از جنگ بزرگ، یک سده گذشته است. دو سال پیش، بهمناسبت صدمین سال شیوع آنفلوانزای اسپانیایی، غیر از چند مراسم پراکنده از سوی پزشکان و کادرهای درمانی در پارهای از نقاط جهان، دولتهای معدودی از این همهگیری برای آنچه واقعا بود و کرد، یاد کردند: فاجعهای جهانی با پیامدهای وحشتناک. در یکصدمین سال پایان جنگ بزرگ، این حقیقت که شمار تلفات آنفلوانزای اسپانیایی دوبرابر تلفات خود جنگ بود، برجستگی نیافت. بااینحال تأثیری که آنفلوانزای اسپانیایی بر قدرتمندکردن مردم جهت تغییر مسیر زندگیشان گذاشت، حتی تا به امروز بهجای خود باقی است. تأثیرات بلندمدت همهگیری کنونی کووید 19 هنوز معلوم نیست، و باید منتظر ماند و دید که آیا تأثیر رهاییبخش مشابهی بر کار و موقعیت کارگران دارد یا نه.
*تورج اتابکی، پژوهشگر ارشد در انستیتو بینالمللی تاریخ اجتماعی، استاد بازنشسته و صاحب کرسی تاریخ اجتماعی خاورمیانه و آسیای مرکزی در دانشگاه لایدن هلند است و این مطالب در ژوئن 2020 در سایت انستیتو تاریخ اجتماعی منتشر شده است.
دیدگاه تان را بنویسید