[شهروند] انتخابات فدراسیون فوتبال نهایتا باید تا چندماه آینده برگزار شود و با این تفاسیر شاهد این خواهیم بود که مدیران مختلف از طیفهای گوناگون برای ریاست فدراسیون اقدام خواهند کرد. قطعا صندلی ریاست محبوبترین رشته ورزشی آنقدر جذاب است که افراد با جایگاهها و شرایط مختلف برای به دست آوردن آن ثبتنام میکنند. این درشرایطی است که چندماه قبل هم ثبتنام از کاندیداهای ریاست و پستهای هیأترئیسه انجام شد و اما هیچکدام از این نامزدها برنامهای برای حل مشکلات اقتصادی فدراسیون ارایه ندادند. حالا هم که به انجام مراحل پایانی تصویب اساسنامه و برگزاری انتخابات نزدیک میشویم، نگرانی بابت وضع مالی فوتبال ایران وجود دارد و به نوعی میتوان اینطور فهمید که شرایط تقریبا بحرانی است و حل مسائل اقتصادی فوتبال نیازمند حمایت ملی از دولت گرفته تا همه باشگاهها و اهالی فوتبال و حتی مردم دارد. با یک نگاه ساده میتوان متوجه شد فردی که میخواهد رئیس فدراسیون فوتبال شود، دستکم هزارمیلیارد تومان پول برای حل مشکلات نیاز دارد تا بتواند مشکلات را مرتفع کند که اگر این پول کلان تأمین نشود، شرایط بسیار بدتر از این خواهد شد.
حق پخش تلویزیونی؛ همچنان روی هوا
پرونده اقتصادی فوتبال ایران در رابطه با حق پخش تلویزیونی و مذاکرات بینتیجه با مدیران سازمان صداوسیما نیاز به توضیح اضافه و افشاگری ندارد. فوتبال در ایران سالهای سال است که از اصلیترین درآمد خود محروم است و تلاش چندین و چندساله مدیران فدراسیون هیچوقت نتیجه مثبتی نداشته و رسانه ملی به هیچعنوان حاضر نشده به فوتبال پول بدهد، هرچند بسیاری از کارشناسان و اهالی فوتبال بر این باور هستند که ضعف مدیریتی مدیران فدراسیون و بلدنبودن مذاکره و عملکرد بدی که منجر به نداشتن پشتوانه مردمی شده، تأثیر زیادی در شکست در مذاکرات داشته است. همچنین نباید فراموش کرد که وزارت ورزش با صداوسیما برای دریافت حق پخش ورزش به نتایج خوبی رسیده اما طبیعی است که درآمد فوتبال از این قرارداد آن چیزی نیست که باید باشد و به همین ترتیب رئیس جدید فوتبال ایران باید یک برنامه حسابشده و قوی برای به نتیجهرساندن این پرونده داشته باشد؛ چون اگر درآمد کافی حق پخش تلویزیونی نباشد، تیم مدیریتی بعدی فدراسیون هم با مشکلات اساسی روبهرو خواهد شد.
استفادهنکردن درست از فضای اینترنتی
پرونده حق پخش تلویزیونی اما به یک بخش دیگر هم از نظر اقتصادی مربوط میشود. با توجه به گسترش شبکههای اجتماعی و تبدیلشدن اینترنت به رسانه اول، تیم اقتصادی فدراسیون فوتبال در این سالها هیچ برنامهریزی و هدفگذاری اقتصادی درستی برای درآمدزایی و تولید محتوا و فروش آن در این بخش نداشته است. البته به خاطر برخی قوانین و مصلحتاندیشیها موانعی بر سر این راه وجود دارد اما مشکل بزرگتر اینجاست که اصلا فکری برای درآمدزایی در این بخش وجود نداشته که مدیران بخواهند موانع را برای رسیدن به یک هدف بزرگ از سر راه بردارند. گفتنی است؛ فدراسیون هیچوقت اقدامات مثبت و بزرگی برای فروش سیگنال تلویزیونی در بازارهای بینالمللی هم نداشته است؛ یعنی هیچکسی به دنبال راهی نبوده که هم قوانین داخلی رعایت شود و هم فوتبال به جایگاهی برسد که از بازار بینالمللی هم بتواند درآمد کسب کند. همچنین نباید فراموش کرد که یکبار سازمان اقتصادی فوتبال ایران اقدام عقد قرارداد برای فروش دیجیتالی پخش مسابقات داشت و یک قرارداد پرسروصدا و پرحرفو حدیث با یک شرکت به امضا رساند اما کسی نفهمید که سرنوشت آن و وضع مالی این قرارداد چه شد.
قراردادهای تجاری که کارگشا نبود
یکی دیگر از مهمترین رکنهای درآمدزایی فوتبال ایران به موضوع قراردادهای تجاری و اسپانسرینگ مرتبط میشود که در فوتبال ایران در سالهای اخیر چیزی جز شکست در این پروندهها ندیده است. مدیران در انعقاد قراردادهای بسیار بد به درجه استادی رسیدهاند و فوتبال ایران را با یک بحران اقتصادی روبهرو کردهاند. مثال آشکار این حقیقت هم مربوط به سال ١٣٩٧ است که تیمملی در جامجهانی و جامملتهای آسیا شرکت کرد و فدراسیون در عقد قرارداد اسپانسرینگ به شکلی عمل کرد که عملا درآمد قابل توجهی از مهمترین تورنمنتهایی که فوتبال ملی ایران میتوانست در آن شرکت کند، نداشتیم. همین عملکرد بسیار بد هم باعث شده که اقتصاد و جایگاه فدراسیون در این زمینه به قدری کوچک شود که دیگر شرکتهای بزرگ تمایل زیادی برای عقد قرارداد همکاری با فدراسیون نداشته باشند. شاید برای همین است که در دوسال اخیر هم فدراسیون اسپانسر بزرگ و خوبی نداشته و به همین دلیل از درآمد قابل توجهی محروم شده است. در بدترین شرایط اگر یک قرارداد درست منعقد میشد فدراسیون در هرسال میتوانست حداقل ٥٠میلیارد تومان دریافتی داشته باشد که این اتفاق عملی نشد. به این ترتیب رئیس بعدی فوتبال باید فکری اساسی به حال این سیستم سلسله مراتب اقتصادی داشته باشد و در این زمینه تحولی بزرگ ایجاد کند. فوتبال ایران در این حوزه به معنای واقعی عقبمانده است و این عقبماندگی نشأت گرفته از همین سیاست و رفتارهای غلط مدیریتی بوده است.
اسپانسرها هم کاری نکردند
سیستم اقتصادی فدراسیون درحوزه تبلیغات محیطی فوتبال هم از فاجعه فراتر بوده است. برای مسابقات تیمملی که هیچوقت شفافسازی دقیقی در این رابطه نشده است. در لیگبرتر که دو فصل است؛ شرایط بهتر شده اما هنوز سازمان لیگ از سالها قبل طلب ١٨میلیارد تومانی از شرکت ایران نوین، طلب ٣٥میلیارد تومانی از شرکت فناپ و طلب ٥٥میلیارد تومانی از شرکت امین سیماکیش طبق ادعای مسئولان دارد. تمام این پروندهها هم به داوری حقوقی رفته و مدت زمان زیادی است که تکلیف تسویه این مطالبات با اسپانسرها و پرونده شکایتهای مطرحشده روشن نشده است. البته در همین دو فصل اخیر هم که شرایط بهتر شده، باز هم باشگاهها از عملکرد اقتصادی سازمان لیگ و نحوه دریافت پول اعتراضهایی بزرگ دارند و هیچ بعید نیست که برای لیگ آینده بعضی از باشگاهها تصمیم بگیرند در مقابله با سازمان لیگ خودشان اجرای تبلیغات محیطی در بازیهای خانگی را برعهده بگیرند. پس قطعا تیم مدیریتی بعدی فدراسیون فوتبال میتواند با یک فاجعه بسیار بزرگ و درگیری با باشگاهها روبهرو شود، البته در کنار ایجاد تحول در سیستم اجرایی درآمدزایی و عقد قرارداد با شرکتها.
البسه کمکیفیت هم نداریم
این روزها در رسانهها اخباری درباره فسخ قرارداد فدراسیون با شرکت آلاشپورت منتشر شده و این خبر فراتر از فاجعه است. این برای دومینبار است که قرارداد بد فدراسیون با شرکت آلاشپورت به نتیحه نمیرسد. قبل از آن هم فاجعه انعقاد قرارداد با شرکتهایی چون لگیا و جیووا را تجربه کردهایم. برای جامجهانی روسیه و جامملتهای آسیای ٢٠١٩ امارات که از شرکت آدیداس لباس خریداری کردیم. در این سالها فدراسیون برای تأمین نیاز سایر تیمهای ملی از شرکت مجید هم لباس خریداری کرده است. تمام بازیکنان ١٨ تیمملی زیرنظر فدراسیون هم در تمام این سالها از نحوه دریافت لباس اعتراض داشتهاند و فدراسیون هیچوقت به شکلی قرارداد امضا نکرده که به قدری لباس داشته باشد که به بازیکنان لباس اضافه هم بدهد و در پایان اردوها لباسها جمعآوری میشود. پس اگر مدیران کنونی فدراسیون دوباره افدام به بستن یک قرارداد جدید و بد با یک شرکت نکنند، مدیریت فدراسیون جدید باید فکری اساسی برای البسه تیمهای ملی و انعقاد قرارداد مناسب در این زمینه داشته باشد. البته تحریمهای ظالمانه آمریکا هم مشکلاتی را به وجود آورده که برندهایی چون نایکی و پوما و آدیداس نتوانند با ایران قرارداد امضا کنند.
خبری از فروش لباس و اقلام هواداری نیست
یک منبع بسیار مهم درکشورهای توسعهیافته، درآمدزایی از فروش لباس و اقلام هواداری است که به خاطر رعایتنکردن قانون کپیرایت و انعقاد قراردادهای بد با اسپانسرها هیچوقت توفیقی حاصل نشده است. فدراسیون در هیچ کجای ایران فروشگاه اختصاصی برای فروش لباس و کالاهای مختلف مربوط به تیمهای ملی ندارد. در همان روزهای برگزاری جامجهانی و جامملتهای آسیا شاهد برنامه اقتصادی برای فروش لباس به مردم نبودیم. درشرایطی که بهترین زمان برای پول به دست آوردن بود. یک مثال ساده برای شما میزنیم. اگر در همان سال فدراسیون میتوانست به یکمیلیون نفر لباس تیمملی با قیمت ٥٠هزار تومان بفروشد، آنوقت درآمد ٥٠میلیارد تومانی حاصل میشد. این اتفاق اما رخ نداد و مردم لباس تیمملی را از بازار آزاد در منیریه و مغازههای دیگر با بدترین کیفیت تهیه میکردند و هیچ ساماندهی در این زمینه وجود نداشت. اما آیا مدیران بعدی فوتبال میتوانند این فضا را با تغییرات مثبت روبهرو کنند و از تکرار فجایع و بیتفاوتی نسبت به این مسأله فاصله بگیرند؟
بدهیهای کلان به بخشهای مختلف
فدراسیون فوتبال براساس شایعات خبری حداقل ٧٠میلیارد تومان بدهی مالیاتی دارد. همین حالا به خاطر قرارداد ویلموتس ٢میلیون یورویی که از شرکت شستا قرض کرده، مدت زیادی از زمان بازپرداخت آن گذشته و باید دوبرابر و مبلغی نزدیک ٦٠میلیارد تومان پس بدهد. از طرف دیگر، ویلموتس شکایت ٦,٥میلیون یورویی از فدراسیون فوتبال در فیفا مطرح کرده و اگر خدایناکرده بتواند حداقل نصف این پول را بگیرد، چیزی حدود ٨٠میلیارد تومان دیگر با یک حساب سرانگشتی اینجا بدهکار میشویم. فدراسیون حتی بدهی قابل توجه میلیاردی به اشخاص حقیقی و حقوقی مثل هتل، آژانس هواپیمایی و... هم دارد. هزینههای فدراسیون بهمراتب از درآمدها بیشتر است. حقوق پرسنل فدراسیون و هزینههای پشتیبانی در یکسال به حداقل ٢٠میلیارد تومان میرسد. فدراسیون کنونی فوتبال اما در تأمین این منابع مشکلات اساسی دارد.
١٨ تیمملی فوتبال چقدر هزینه دارند؟
١٨ تیمملی زیرنظر فدراسیون فوتبال فعالیت دارند. اگر تیمملی بزرگسالان را فاکتور و درنظر بگیریم که حداقل برای آمادهسازی خوب هرکدام از این تیمها بودجه ٥٠٠هزار دلاری درنظر گرفته شود، به ٨,٥میلیون دلار بودجه نیاز است. این رقم حداقل بودجه مورد نیاز برای یک آمادهسازی نسبتا خوب برای تیمهای ملی به صورت میانگین است؛ یعنی حدود ١٨٠میلیارد تومان! فدراسیون به خاطر بیپولی در سالیان گذشته با صرفهجویی سادهترین برنامهریزی را برای تیمهای ملی دارد. هر تیم در آستانه مسابقاتی که دارد، تشکیل میشود و اگر نتیجه نگیرد، تعطیل میشود تا در آستانه مسابقات بعدی قرار بگیرد. بیپولی باعث میشود که تداکرات حرفهای و استاندارد هم برای تیمها شاهد نباشیم. حالا تیمملی بزرگسالان را هم به این سیستم اضافه کنید. برای داشتن یک تیمملی قدرتمند حداقل برای هرسال نیاز به بودجه ١٠میلیون دلاری است. تیمی که بهترین امکانات را داشته باشد و مدام با تیمهای بزرگ بازی دوستانه برگزار کند و از برگزاری این بازیها در کنار هزینه بتواند با جذب اسپانسر بخشی از هزینهها را جبران کند؛ یعنی اگر بخواهیم مثل یک تیمملی قدرتمند در جهان فوتبال عرضاندام کنیم، حداقل به ٢٠٠میلیارد تومان بودجه نیاز است. اگر قرار بر امکانات و شرایط بهتر باشد هم، باید هزینههای بیشتری انجام شود. این عدد در مقایسه با تیمهای بزرگ تازه به هیچعنوان قابل مقایسه نیست و فوتبال کشور برای رسیدن به شرایطی ایدهآل به چندبرابر این پولها نیاز دارد.
دیدگاه تان را بنویسید