فوتبال ایران این روزها درگیر حواشی متعددی است؛ از افشای جزئیات قرارداد عجیبوغریب مارک ویلموتس، سرمربی سابق تیم ملی ایران، تا بحث تعلیق فوتبال ایران و اصلاح اساسنامه فدراسیون که بندهای اساسی سرانجام در ثانیههای پایانی انجام و به فیفا ارسال شد. مصطفی هاشمیطبا، رئیس سابق سازمان تربیتبدنی، در گفتوگو با «شرق» عقیده دارد استقلال شخصیتی رؤسای فدراسیون فوتبال بسیار مهمتر از دخالت ارگان دیگری در ورزش است، چراکه اگر شخص استقلال شخصیتی نداشته باشد، دائما باید بلهقربانگوی افراد دیگر باشد. در بخش دیگری از این مصاحبه اما هاشمیطبا اشاره دارد به برکناری جنجالی داریوش مصطفوی از ریاست فدراسیون فوتبال و تکذیب دستور خاتمی مبنیبر این برکناری عجیب.
آقای هاشمیطبا؛ فوتبال ایران درگیر چندین حواشی ریزودرشت شده است. مهمترین موضوع که این روزها در جامعه فوتبال بحث میشود عدم استقلال فدراسیون فوتبال است که ظاهرا هر ارگانی که قدرتی دارد سعی میکند اعمال نفوذ کند.
ببینید اینطور هم نیست. به نظر من بحث دخالت اصلا مطرح نیست. به نظر من بیشتر «کمک دولت» بوده تا دخالت! مشکل اساسی فدراسیون فوتبال، عدم استقلال شخصیتی است که افراد دارند. ببینید اگر افراد مشکل شخصیتی نداشته باشند هیچوقت درگیر این مسئله نمیشوند که از کسی حرفشنوی داشته باشند یا به قول معروف بلهقربانگو باشند.
با ساختاری که ورزش و فوتبال ما دارد، اصلا رئیس فدراسیون فوتبال میتواند مستقل رفتار کند؟ از طرفی اعضای فدراسیون فوتبال به نفع خود تفسیر میکنند و میگویند ارگان دولتی نیستند، اما از سوی دیگر کمک دولتی دریافت میکنند.
زمانی که من در سازمان تربیتبدنی بودم، مهندس صفاییفراهانی هم ریاست فدراسیون را برعهده داشتند. خب اگر من آنجا حرفی به مهندس صفاییفراهانی میزدم، ایشان گوش نمیکرد، چون استقلال شخصیتی داشت، مگر اینکه در قالب یک گپوگفت پیشنهادی سازنده میدادم و ایشان در موردش بحث و تبادلنظر میکرد.
اما بپذیرید اینکه یک مؤسسه به اسم «مرکز فرهنگی ایران و هلند» به وزارت ورزش نامه بزند و سرمربی برای تیم ملی فوتبال یک کشور معرفی کند قابلقبول نیست. مگر میشود هر مؤسسهای به وزارت ورزش نامه بزند و سرمربی معرفی کند و وزارت ورزش هم «جهت بررسی» به فدراسیون فوتبال این پیشنهاد را معرفی کند؟
صحبت شما را قبول دارم. قطعا این پیشنهاد یا به قول وزارت ورزش «نامه جهت بررسی» شائبهبرانگیز است و مطمئن باشید این پیشنهاد مؤسسه فرهنگی ایران و هلند اصلا از سر دلسوزی نبوده است. طبق عرف اصلا چنین نامههایی باید بایگانی شوند نهاینکه بهعنوان یک نامه معتبر به فدراسیون فوتبال ارسال شوند. طبعا یک مؤسسه فرهنگی نباید مربی به وزارت ورزش یا فدراسیون فوتبال معرفی کند. این رفتار اصلا طبیعی نبود و باید نهادهای نظارتی بررسی کنند که چطور درخواست و پیشنهاد این مؤسسه سر از وزارت ورزش و بعد فدراسیون فوتبال درآورده است. اگر قرار بود هر مؤسسه یا ارگانی مربی معرفی کند، پس وزارت ورزش باید بیش از هزار نامه را به فدراسیون فوتبال جهت بررسی ارسال میکرد، اما فقط این نامه خاص ارسال شده که جای سؤال دارد.
برگردیم به یکی از برکناریهای عجیب و سؤالبرانگیز رئیس فدراسیون فوتبال ایران. آقای مصطفوی در مصاحبهای عنوان کرده بود که شخص محمد خاتمی (رئیسجمهور وقت ایران) طی تماس تلفنی به آقای فائقی اعلام کرده بود که ایشان (مصطفوی) باید برکنار شود تا صفاییفراهانی جای او را بگیرد. آقای مصطفوی تأکید داشت که شما هم شاهد ماجرا بودید که چنین تماسهایی ردوبدل شده است. چنین موضوعی در صورت تأیید، دخالت دولتی در ورزش نیست؟
هیچوقت آقای خاتمی چنین موضوعی را به من نگفت که باید آقای مصطفوی را از ریاست فدراسیون فوتبال برکنار کنیم. امیدوارم آقای مصطفوی خاطرش باشد که در همان ایام قبل از دیدار با استرالیا چه شرایطی حاکم بود که ایشان میگفت از عوامل مختلف با من تماس میگیرند و تهدیدش میکنند و حتی میگفت عدهای میگویند او را با گونی میبرند. من به ایشان پیشنهاد کردم بهخاطر شرایط نامساعد روحی و جسمیای که دارد استعفا دهد. صرفا همین مسئله بود و نه بیشتر. اگر خاطرتان باشد، ایشان بهخاطر شرایط نامساعدی که داشت، همراه با تیم ملی ایران عازم استرالیا نشد و حتی به فرودگاه هم نیامد.
آقای هاشمیطبا همین پیشنهاد شما مبنیبر استعفای آقای مصطفوی، دخالت در امور فدراسیون فوتبال محسوب میشود.
خیر! به این خاطر که طبق اساسنامه فدراسیون فوتبال، ما اصلا قدرت برکناری رئیس فدراسیون فوتبال را نداشتیم. ایشان میتوانست این پیشنهاد را قبول نکند و استعفا ندهد و مشکلی هم بابت ادامه حضور ایشان به وجود نمیآمد، چون چارت سازمانی کاملا مشخص بود. ایشان پیشنهاد بنده را قبول کرد و خیلی سریع استعفا داد.
پس هیچ دستور یا فشار دولتی مبنیبر برکناری یا استعفای اجباری داریوش مصطفوی وجود نداشت؟
نه، اصلا، بههیچوجه. پیشنهاد ما لحن دستوری نداشت. عرض کردم، صرفا یک پیشنهاد بود به این خاطر که ایشان شرایط روحی و جسمانی مساعدی نداشتند.
در بخش دیگری از آن مصاحبه، آقای مصطفوی میگوید بعد از شکست 2 بر صفر ایران مقابل قطر در مرحله انتخابی جام جهانی 98 فرانسه، آقای خاتمی میخواهد با بازیکنان و عوامل تیم به صورت تلفنی صحبت کند که با مخالفت رئیس فدراسیون روبهرو میشود و از فردای آن روز تنش بین فدراسیون فوتبال و دولت زیاد میشود تا او برکنار شود.
یکبار شنیدم که آقای مصطفوی گفته بود محمدعلی ابطحی (رئیس دفتر آقای خاتمی) به ایشان زنگ زده و یکبار هم گفتند آقای خاتمی شخصا تماس گرفتند. اصلا این حرکات و رفتار از محمد خاتمی برنمیآید که بخواهد با بازیکنان صحبت کند و اگر کسی مخالفت کرد با او لجبازی کند و دستور برکناریاش را بدهد. ضمن اینکه تأکید میکنم اگر داریوش مصطفوی استعفا نمیداد، کسی جز هیئترئیسه فدراسیون فوتبال نمیتوانست تشکیل جلسه دهد تا او برکنار شود.
با توجه به تحریمهای رخداده و بیپولی فدراسیون فوتبال و البته عدم شفافیت مالی در بسیاری از زمینهها فکر میکنید راهحلی وجود داشته باشد که فوتبال ایران روی خوش به خود ببیند؟
در وهله نخست باید اساسنامه به تأیید فیفا برسد. حرکت خوبی بود که سرانجام درخواستهای فیفا توسط فدراسیون فوتبال انجام شد. امری که باید 9 سال پیش رخ میداد، با فشار فیفا سرانجام در سال 99 انجام شد. در صورت تأییدیه فیفا میتوانیم انتخابات فدراسیون فوتبال را برگزار کنیم، اما از دید من افرادی باید در رأس کار قرار بگیرند که استقلال شخصیتی داشته باشند نه استقلال کاغذی! افرادی باید در هیئترئیسه فدراسیون فوتبال قرار بگیرند که دانش و توانایی کافی را در این زمینه داشته باشند نهاینکه فقط عادت کنند به پشتمیزنشینی.
دیدگاه تان را بنویسید