عادی نیست که لقب دیوانه به یک نفر بدهند. همچنین دوستی با یک قاچاقچی ترسناک مانند پابلو اسکوبار نرمال نیست، همچنین امتحان کردن کوکائین. رنه هیگوئتا به هر سه آنها مرتبط است. خالق حرکت عقربی که از دروازه تیم ملی کلمبیا حفاظت میکرد بارها در شرایط پیچیدهای قرار گرفت.
شروع سخت
کودکی هیگوئتا مانند اغلب پسربچه ها نبود. دروازهبان بازنشسته کلمبیایی برای زنده ماندن تلاش می کرد. او برای کمک به خانواده اش به روزنامه فروختن در خیابانها مشغول بود.
"زمانی که ۹ یا ۱۰ ساله بودم، مادربزرگم به خاطر شرایطی که داشتیم اجازه نمی داد بیرون برویم. از کودکی مجبور بودم کار کنم. او به من میگفت برو "ال کلمبیانو" را بفروش و من روزنامه می فروختم."
از گلزن بودن تا دروازهبانی
هیگوئتا برخی از بازی هایش را در دوران نوجوانی اش فراموش نخواهد کرد، یکی از آنها در جریان رقابتهای DIM رخ داد که برای انتخاب بهترین بازیکنان مدرسه برگزار شد. با وجود این که شماره ۹ به حساب می آمد اما در نهایت در پست دیگری بازی کرد.
"من یک گلزن بودم و خیلی در این کار موفق بودم. شماره ۹ بودم. از عقب حرکت خود را شروع می کردم و در این جا به خوبی کار می کردم. سریع بودم و تسلط داشتم."
" در تیم استامپادوس موداتکس، لیگ آنتیوکنیای فوتبال به ورزشگاه بسکتبال ایوان دعوت شدیم تا در یک تورنمنت شرکت کنیم. دروازهبان نرسید و من به جایش از دروازه حفاظت کردم."
جداییاش از میوناریوس
با وجود این که میوناریوس به او فرصت داد تا به یک بازیکن حرفه ای تبدیل شود هیگوئتا تنها یک فصل برای این تیم بازی کرد. او در کنار پیمنتال، پلوفو، اوگو گالئانو و چهچه ارناندس گروه خوبی را تشکیل داده بودند. با این حال بر اساس یک حادثه تصمیم گرفت تیم را ترک کند.
" میوناریوس را به خاطر مرگ ارمس تامایو (قاچاقچی که مالک باشگاه میوناریوس بود) ترک کردم. در حقیقت ما خیلی خوشحال بودیم، شرایطم خیلی خوب بود و بازی هایی که حضور داشتم نیز خیلی خوب پیش می رفت اما او درگذشت و همه چیز برای من در آن جا تمام شد."
مصرف کوکائین
بیست و سوم نوامبر ۲۰۰۴ پس از یک بازی در لیگ اکوادور تست کوکائین دروازهبان کلمبیایی مثبت اعلام شد. هیگوئتا آن روز را فراموش نمی کند.
"بله، به من پیشنهاد دادند و من هم مصرف کردم. برای مصرف لحظه ای نبود. در اکوادور تصور می کنند برای بهتر کردن عملکرد مصرف می شود اما من هرگز به این دلیل مواد نکشیدم و نه حتی برای بازی کردن. تنها برای تفریح چنین کاری می کردم."
حرکت عقربی
او هشتم سپتامبر ۱۹۹۵ به خاطر حرکت تاریخی اش در ورزشگاه ومبلی به شهرت دست یافت. این اتفاق در دیدار کلمبیا و انگلیس رخ داد. دروازهبان کلمبیایی با حرکت عقربی ضربه جیمی ردنپ را دور کرد. این لحظه در تاریخ فوتبال ماندگار شد.
" زمانی که از کودکی فوتبال را شروع کردم یک تبلیغ موجب شد به حرکت عقربی فکر کنم. ضربه قیچی برگردان را به شکل بر عکس انجام دادم. سپس شروع به تمرین این حرکت کردم."
"در ومبلی یا هر ورزشگاهی انجام چنین حرکت هایی عادی نیست. من این کار را انجام دادم و به عنوان بهترین حرکت در تاریخ ماندگار شد."
دوستی با پابلو اسکوبار
یکی از موضوعاتی که بیش از همه مورد انتقاد قرار گرفت دوستی هیگوئتا با پابلو اسکوبار ترسناک بود. او خطرناک ترین قاچاقچی تاریخ کلمبیا بود.
"من دوستان کمی داشتم اما افراد زیادی دوست داشتند با من دوست شوند. به همین خاطر کسی که دوست من شد آقای روبرتو اسکوبار، برادر بود."
"پابلو اسکوبار مشهور بود و توانست به کنگره برسد. سپس از آن جا خارج شد و به زندان افتاد. دیگر کسی او را نمی شناخت. او دیگر یک فرد سیاسی نبود و تنها قاچاقچی بود. هیچکس دوست نداشت با او دیده شود."
"در آن زمان که من یک الگو در کلمبیا بودم گفتم: "مرد! دوستی با او باید چنین تاوانی داشته باشد؟" با خودم فکر می کردم چگونه زندان افتادن می تواند این چنین باعث تنهایی یک نفر شود. یک نفر نمی تواند دوستی اش را به این خاطر پایان دهد."
"من دوستان زیادی را می شناختم و خیلی از آن ها قاچاقچی بودند. نمی توانستم شرایط را عوض کنم. قلبم نمی توانست آن را بپذیرد."
اشتباهش مقابل کامرون
برخی از عملکردها می توانند زندگی یک بازیکن را تحت تاثیر قرار دهند. در این لحظات آن افراد دوست دارند زمین دهن باز کند و در آن فرو روند. با وجود این دروازهبان کلمبیایی آن را منطقی ندانست و اعتراف کرد که از آن اشتباه پشیمان نیست.
"من را به صلیب کشیدند. می خواستند از تیم ملی بیرونم کنند. اگر ۲ بر صفر، ۳ بر صفر یا ۴ بر صفر شکست می خوردیم مشکلی وجود نداشت. نکته اینجا بود که ردین بازی را ۲ بر یک کرد و گفتند: "اگر هیگوئتا آن اشتباه را مرتکب نمی شد ما می توانستیم مساوی کنیم" این یک منطق احمقانه است."
"افراد زیادی منتظر اشتباهم بودند. به همین خاطر برای من خیلی سخت بود چون اغلب عادت دارند دروازهبان را درون یک چارچوب ببینند و نه این که با پا بازی میکند."
"توانستم لقب دیوانه را به خود اختصاص دهم. دوست داشتم زودتر چنین اتفاقی رخ می داد. با این حال در این جا با من مانند یک دلقک رفتار می کنند و من را به عنوان فردی که مسئولیتپذیر نیست می شناختند."
دیدگاه تان را بنویسید