«هر چقدر تحمل کردیم تا این اعتراضها و غر زدنها تمام شود، نشد که نشد. بیشتر از دو ماه است داریم میشنویم «جان انسان بیشتر از فوتبال اهمیت دارد» یا «کل فوتبال ایران ارزش آن را ندارد که حتی یک نفر را از دست بدهیم.» اینها البته جملاتی انسانی، کاملاً منطقی و غیر قابل انکار هستند که نمیتوان از کنارشان به راحتی گذشت، اما باور کنید تمام این حرفهای دلنشین اینجا بدون غرض از دهان کسی بیرون نمیآید.
باور کنید همه چیز به پول، جایگاه و موقعیت آن فرد، باشگاه یا تیم بستگی دارد و غیر از این چیزی نیست جز شعارهایی که هر کدام از این افراد احساس میکنند با تأکید بر آنها در رسانهها - بخصوص از نوع پربازدیدترشان - میتوانند ضمن رسیدن به هدف شخصی خود، جایگاه بهتری نزد مردم پیدا کنند و انسانتر به نظر برسند.
در واقع آنها دنبال یک سود دوطرفه از این آشفتهبازارند؛ تا جایی که به راحتی نیمی از واقعیتها را کنار گذاشته و تنها به واقعیتهای مطلوب خودشان میپردازند.
مدیری که با فروش کادر فنیاش به دنبال این است تا با تعطیلی لیگ، باقیمانده قرارداد بازیکنان و مربیانش را نپردازد، روی یک طرح ناپخته برای شروع لیگ بعدی اصرار دارد. مدیر دیگری به تعداد مصدومان بوندسلیگا در هفته اول استناد میکند. مربی دیگری درگیری بازیکنان با کرونا و به خطر انداختن افراد خانوادهاش را به عنوان یک بیم بزرگ مطرح میکند. مدیر فلان باشگاه بازه زمانی سههفتهای را نصف میزان استاندارد برای بازگشت به مسابقه میداند و باشگاه دیگر برای این که ثابت کند موافق برگزاری لیگ نبوده و بالاجبار از دستورات پیروی خواهد کرد، لیستی درست کرده و تقاضا داشته تمام اقلام ضدعفونیکننده تمرین را در اختیارش بگذارند تا شرایط برای شروع تمریناتش مهیا شود!
از این دست بهانهجوییها، غر زدنها و اعتراضها در این روزها زیاد شنیدهایم. حرفها و بهانههای تکراری حتی بعد از اعلام رسمی بازگشت به فوتبال هم ادامه دارد و ظاهراً این سریال به این زودیها تمامشدنی نیست. عجیب این که از یکسو تمام این مربیان، مدیران و «گروه غُر» به موازات تکرار گلایههای همراه با تهدیدشان، به فرمانبری از نهاد تصمیمگیرنده تأکید دارند و بدون قید و شرط خودشان را مطیع قانون میدانند؛ تناقضی که بههیچوجه پذیرفتنی نیست. باز میگویند چرا از بوندسلیگا و اروپا که از لحاظ اقتصادی و امکانات با ما فاصله گرفتهاند مثال میزنید اما واقعیت این تناقض به اختلاف فرهنگی ارتباط پیدا میکند نه مسأله پول و امکانات. آنجا اگر تشکیلات ادارهکننده کشور و فوتبال تصمیم گرفت که فوتبال برگردد و دوباره جریان پیدا کند، همه آنهایی که گلایه داشتند یا ابراز نگرانی میکردند سکوت کرده و نهایت تلاششان را به کار میگیرند که جزءبهجزء پروتکلهای اعلامشده را رعایت کنند تا ضمن چرخاندن چرخ فوتبال، میزان ریسکپذیری را پایین آورده و همچنان از تعداد مبتلایان به ویروس بکاهند.
اینجا اما مدیران و مربیان ما فقط اهل هشدار، ترساندن و فرار کردن از واقعیت هستند؛ درست همان بخش از واقعیتهایی که نمیبینند یا دوست ندارند ببینند؛ این که اگر نتوانیم لیگ نوزدهم را تمام کنیم حتماً خبری از لیگ بیستم نخواهد بود و این که اگر الان برای فرار از این وضعیت تمرین نکنیم قطعاً برای فصل بعد آماده شروع لیگ نخواهیم شد.
آنها البته نمیدانند اگر خودمان لیگمان را کنار گذاشتیم چطور میخواهیم دو ماه و نیم بعد برای لیگ آسیا آماده باشیم، آن هم در شرایطی که ماهها از فرم مسابقه فاصله گرفتهایم؟ نکند میخواهیم با این میزان از نفوذ در کنفدراسیون فوتبال آسیا با تهدید از رقابت شانه خالی کنیم یا با ردیف کردن بهانههای متعدد از آنها دستکش، مواد ضدعفونیکننده و ماسک N95 بخواهیم و احیاناً اگر اینها را بهاندازه کافی تحویلمان ندادند، بگوییم لیگ قهرمانان پیشکش خودتان؟
امروز تکنوازیهای گروه غُر فوتبال ایران در شرایطی ادامه دارد که اهداف مالی، تیمی و ورزشی پشت شعارهای انساندوستانه پنهان شده و با قاطعیت میتوان گفت غالب این مدیران و مربیان از بحث سلامتی اعضای تیم و خانوادههایشان برای رسیدن به اهداف خود و رسیدن به جایگاهی انسانیتر نزد جامعه پلی ساختهاند غافل از اینکه تناقض در همین گفتارشان حتی آن بخش انساندوستانه را تحتالشعاع قرار میدهد.
آقایان لطفاً گلایه، اعتراض، هراسافکنی و غر زدنهایتان را تمام کنید و چنانچه واقعاً مطیع قانون هستید چرخ فوتبال را با احتیاط اما درست و بدون بغض و بهانه بچرخانید!»
دیدگاه تان را بنویسید