ارسال به دیگران پرینت

شرکایی که حالا طلبکار شده‌اند

مگر می‌شود نقطه قوت را بر ویرانه‌های نقطه ضعف بنا کرد؟ شما که فراری دادن کالدرون را خطا می‌دانید، چطور استخدام جانشین او را هنر به شمار می‌آورید؟ آیا این مصداق «شو» و عدم‌ صداقت نیست؟

شرکایی که حالا طلبکار شده‌اند

رسول بهروش در یادداشتی وشت: «در طول ماه‌های گذشته منتقد مدیریت محمدحسن انصاری‌فرد در پرسپولیس بوده‌ایم و بارها وجوه مختلف عملکرد مدیرعامل مستعفی سرخپوشان را به نقد کشیده‌ایم. حالا اما حق‌جویی قلم اقتضا می‌کند با همان سختگیری به نقد طرف مقابل داستان بپردازیم؛ هیأت‌مدیره مرموز که امروز تمام قدرت را در باشگاه قبضه کرده است. اخیرا مهرداد هاشمی سکوت یک‌ ساله‌اش را شکسته و طی مصاحبه‌ای مفصل به نقد مدیرعامل مستعفی پرداخته است. او حتی انصاری‌فرد را علنا به مناظره دعوت کرده و گفته: «۲ ساعت تو حرف بزن، ۲ دقیقه من!» البته انصاری‌فرد هنوز نپذیرفته و بعید است که نهایتا قبول کند، چون خودش می‌داند دستش چقدر خالی است. با این همه در مصاحبه هاشمی چند نکته مهم وجود دارد که نگفتن آنها حق نیست.

یک- هاشمی یک جا می‌گوید شناختی از انصاری‌فرد نداشته و صرفا به‌ خاطر شخصیت ظاهرا محجوب او به مدیرعاملی‌اش رأی داده. اما جای دیگر از ماجرای ۲ دستگاه خودروی تبلیغاتی حرف می‌زند که انصاری‌فرد ۱۳ سال پیش آنها را تصرف کرده بود و پس نمی‌داد.

این دو گزاره با هم تناقض دارند. موقع رأی دادن به مدیرعاملی استاد، خاطره ۱۳ سال پیش یادتان نبود و الان ناگهان قصه آن دو دستگاه ریو را به‌ خاطر آوردید؟

دو- هاشمی از قراردادهای غلط و زیانبار امضا شده توسط انصاری‌فرد گلایه می‌کند. سؤال اینجاست که پس هیأت‌مدیره در این مدت چه کاره بود؟ اگر حق با شما باشد و این قراردادها این همه به باشگاه ضرر زده باشد، شما چرا دخالت نکردید؟ چرا توضیح نخواستید؟ پس نقش شما یا امثال نبی و عرب و رغبتی چه بود؟ اگر نمی‌گذاشتند به قراردادها وارد شوید، آیا بهتر نبود استعفا می‌دادید و به هر قیمتی نمی‌ماندید؟

سه- هاشمی انصاری‌فرد را به خلف وعده با کالدرون و فراری دادن این مربی متهم می‌کند اما جالب است که در زمان مدیرعاملی خود او در سایپا، ورنر لورانت آلمانی از این باشگاه گریخت. لورانت دقیقا عین کالدرون تیم صدرنشین را رها کرد و یکی از مشهورترین جملات تاریخ فوتبال ایران در نقد سوء مدیریت را به زبان آورد: «در سایپا چمن را هم باید خودم کوتاه می‌کردم.» لورانت همان روزها در مصاحبه با کیکر به‌ شدت از عملی نشدن وعده‌های مدیریت گلایه کرده بود که نسخه فارسی این مصاحبه‌ها در آرشیو مهرماه سال ۸۵ چند خبرگزاری موجود است. آیا این همان چارت و تشکیلات مدرن مدیریتی است که از آن دم می‌زنید؟ دایی آن سال با تیم لورانت قهرمان شد، اما فصل بعدش که به‌ طور همزمان هدایت تیم ملی را هم پذیرفت به رتبه یازدهم سقوط کرد. آیا مدل مدرن مدیریتی شما حضور یک سرمربی دو شغله و بی‌تمرکز را تأیید می‌کرد؟

چهار- هاشمی برای این که مثلا یکه به قاضی نرفته باشد و هوای کادر فنی فعلی را هم نگه‌ داشته باشد، در این مصاحبه از جذب یحیی گل‌محمدی به‌عنوان نقطه قوت مدیریت انصاری‌فرد یاد می‌کند. سؤال اینجاست که مگر می‌شود نقطه قوت را بر ویرانه‌های نقطه ضعف بنا کرد؟ شما که فراری دادن کالدرون را خطا می‌دانید، چطور استخدام جانشین او را هنر به شمار می‌آورید؟ آیا این مصداق «شو» و عدم‌ صداقت نیست؟ تازه فراموش نکنیم فارغ از کیفیت فنی یحیی، نوع انتقال او در نیم‌فصل به‌شدت پرهزینه و زیانبار بوده است. پرسپولیس برای گرفتن گل‌محمدی از شهرخودرو، ۶میلیارد تومان چک به باشگاه مشهدی داد که پاس نشدن آنها بند جریمه یک‌ونیم میلیاردی مندرج در قرارداد انتقال را فعال کرده و گفته می‌شود بین ۲تا ۳میلیارد تومان هم دستمزد خود یحیی برای هدایت تیم در نیم‌فصل دوم است. این یعنی بیش از ۱۰میلیارد تومان هزینه اضافی روی دست باشگاه؛ آن هم در حالی‌ که گل‌محمدی در پایان فصل می‌توانست رایگان و بدون پول رضایتنامه به تیم بیاید. آیا این هنر است؟ و باز می‌پرسیم هیأت‌مدیره در همه مراحلی که این داستان سراسر ضرر به پرسپولیس تحمیل می‌شد، کجا بود؟ آن روز نقش‌تان را ایفا نکردید و حالا طلبکارید؟ کاش ادامه حضورتان در پرسپولیس خیلی مثبت‌تر از اینها باشد؛ مخصوصا حالا که از هر کرانه تیر شکایتی شلیک شده و باشگاه تا خرخره بدهکار را در معرض مجازات‌های سنگین قرار داده است. تا یک جایی می‌شود با نقد دیگران اعتبار جمع کرد، از آنجا به بعد باید خودتان کار کنید و به‌ خاطر داشته‌های خودتان قدر ببینید.»

منبع : ايسنا
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه