عصر ایران؛ مهرداد خدیر- همین ابتدا بنویسم که ممکن است برخی ازخوانندگان یادداشتهای این قلم، از این نوشته شگفتزده شوند. چون انتظار دارند نویسندۀ این سطور همراه با موجی که در شبکههای اجتماعی وفضای مجازی در بازنشر بخشی از مصاحبۀ تلویزیونی پرویز فتاح رییس بنیاد مستضعفان ایجاد شده از او انتقاد کند که چرا از سؤالات مجری خشمگین شده است.
داستان از این قرار است که پس از سالها انتظار امروز منطقۀ یک آزاد راه تهران شمال (به طول 32 کیلومتر و با هدف کوتاه و ایمن کردن مسیر فعلی تهران، کرج، چالوس) افتتاح شد و به همین خاطر آقای فتاح که از 7 ماه قبل، رییس بنیاد شده به برنامۀ تلویزیونی دعوت شده بود و در همان شروع کفت و گو و بای بسم الله مجری گفت: "شما بنیاد مستضعفاناید اما عوارض را 25 تا 35 هزار تومان تعیین کردهاید و در واقع آزادراه را برای مستضعفان نساخته اید برای پولدارها ساختهاید".
رییس بنیاد هم پاسخ داد: "برای مردم ساختهایم. چه پولدار چه غیر پولدار. نیامده تو سر مال نزنید. این افتخار ملی است. شما هم صدا و سیما هستید. هموطنان شما و مهندسان و کارگران ایرانی ساختهاند. من تازه آمدهام. اما به فعالیتهای گذشته احترام میگذارم."
مجری اما میگوید:" چرا باید به بزرگراهی که 23 سال طول کشیده احترام بگذاریم؟"
فتاح آرام آرام خشم میگیرد و میگوید: "خارجی آمده گذاشته رفته". از چینیها نام نمیبرد و به بهمنی که ماشین آلات را دفن کردند اشاره نمیکند چون ملاحظاتی دارد و از رسانه حکومتی هم انتظار دارد این ملاحظات را رعایت کند اما مجری صدا وسیما که عادت کرده با این لحن با دولتیها و شورای شهر- البته اگر اصلاحطلب باشد- صحبت کند یک لحظه فراموش میکند که او مقام دولتی نیست و به لحن خود ادامه میدهد و میگوید: "همین که شما میگویید پروژه 4 سال به خاطر محیط زیست خوابیده بوده نشان از بیتدبیری است".
رییس بنیاد اما در پاسخ میگوید: "نگفتم خوابیده بوده گفتم مسأله داشته و محیط زیست هم وظیفه خود را انجام می داده و بیتدبیری نبوده است".
مجری اما در مقام دانای کل وارد مباحثه میشود که در خیلی از کشورها کل فرآیند توسعه 30 سال طول میکشد و فتاح هم در واکنش میگوید: من مسؤول کل فرآیند توسعه در کشور نیستم تا جایی که از کوره درمیرود و میگوید " کار بزرگ را نباید زیر سؤال ببرید."
[واقعاً مجری انتظار دارد ما باور کنیم صدا وسیما نگران فرآیند توسعه است و لابد به خاطر همین با کلمۀ «توسعه» هم در تحلیل و تفسیرهای خود مشکل دارند و کارشناسانشان آن را مفهومی غربی میدانند؟! و به خاطر باور به فرآیند توسعه این رسانه را انحصاری میدانند و میخواهند و هر فعالیت مستقل دیداری و شنیداری را متوقف میکنند؟!]
در ادامه وقتی مجری اصرار دارد خود را نمایندۀ مردم معرفی کند فتاح به او میگوید: "کی گفته شما نمایندۀ مردم هستید؟ صدا و سیما شما را گذاشته از من سؤال بپرسید... افتخاری دارد رقم میخورد ولی شما دارید زحمات هزاران نفر را زیر سؤال میبرید."
نه که ندانم آقای فتاح شاید یکی از گزینههای احتمالی بخشی از اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 باشد. (به این معنی که به او پیشنهاد دهند نه که خود نیز در پی آن باشد)، یا ندانم بخشی از جامعه دربارۀ فعالیتهای بنیاد خاصه این که بر مصادرهها متکی بوده مشکل دارند و نه که ندانیم شماری از فعالان محیط زیست با احداث آزادراه موافق نبودهاند اما این را هم میدانیم که آزادراه به هر حال، شروع شد و خارجیها و مشخصا چینیها کار را در میانه رها کردند و رفتند و مهندسان و کارگران ایرانی ادامه و تکمیل را تقبل کردند، این را هم میدانیم که کار اجرایی مشکلات و الزامات و مصایبی دارد که با فعالیتهای دیگر قابل قیاس نیست و مهمتر از همه فتاح، آدم سالمی است و عیبپوش است و عیب پاش نیست.
اصلا بگذارید بپرسم آیا صدا و سیما در این همه سال به منتقدان زیست محیطی تریبون داده بود که حالا ناگهان آنان را به رخ میکشد؟ از کی تا حالا دوستدار فعالان محیط زیست شده اند؟!
البته که طرح سؤالات صریح برای کشف حقیقت، وظیفۀ یک خبرنگار و مجری رسانه است اما از صدا و سیمایی ها باورپذیر نیست و به نظر میرسد در این فقره آقای مجری دچار سوءتفاهم شده و خیال کرده بود همانگونه که می توانند یعنی اجازه دارند سر به سر محسن هاشمی رییس شورای شهر بگذارند و فعالیت های شورا و شهرداری تهران را زیر سؤال ببرند در مقابل رییس بنیاد هم این اجازه را دارند.
مجری می توانست بپرسد داستان اختلاف بنیاد با محیط زیست چه بود و حل کردید یا نه و از چینی ها غرامت گرفتید یا نه یا چقدر بودجه صرف شده و با عوارض جبران می شود یا نه اما صاف رفت سراغ عوارض. خوانندۀ این سطور احتمالا می پرسد خوب برای ما همین مهم است اما همین را می توانست بپرسد که این عدد با چه مکانیسمی تعیین شده است.
مجریان صدا و سیما عادات کرده اند به جای مصاحبه، محاکمه کنند و همین باعث شده آن که پاسخ مثبت می دهد و در مصاحبه شرکت می کند پشیمان شود. همچنین عادت کرده اند هر فعالیت اجرایی را زیر سؤال ببرند و آقای فتاح می توانست بپرسد چرا از رییسان سابق نپرسیدید مشکل کجاست که کار جلو نمی رود و حالا که قرار است افتتاح شود یاد مسؤولیت تان افتاده اید؟
تنها دو بار - یکی در دوران وزارت نیرو و یک بار هم در آغاز ریاست کمیته امداد امام خمینی - رییس کنونی بنیاد را دیده ام. از مقامات اعم از دولتی یا غیر دولتی فاصله میگیرم. پس این نوشته برای خوشایند او یا دیگری نیست. اگر قرار بود چنین باشد برای قبلیها می نوشتیم اما رفتار صدا وسیما و لحن تمسخرآمیز در قبال هر پروژه بزرگ و امیدآفرین در این دوران که از زمین و آسمان نومیدی می بارد قابل نقد است.
جان کلام این که این گونه مجریان عادت کردهاند مقامات اجرایی را زیر بارانی از سؤالات انتقادی قرار دهند منتها سراغ دستگاههایی می روند که مدیران آنها با نگاه سیاسی حاکم بر صدا و سیما هم سو نیستند.
مصاحبه، یکی از مهمترین و جذاب ترین ژانرهای روزنامهنگاری است و هر چند هدف غایی، لذتبردن مخاطب است اما مصاحبهشونده هم باید لذت ببرد و به خاطر همین مجریان و مصاحبهکنندگان مشهور تلویزیونی دوست دارند در پایان، مصاحبه شونده دست بدهد و با رضایت ترک کند تا جایی که گابریل گارسیا مارکز نویسنده و روزنامه نگار نامدار مصاحبه را نوعی معاشقه میداند.
هنر مصاحبه کننده این است که نکات مورد نظر را با زیرکی از زیر زبان مصاحبه شونده بیرون بکشد نه این که احساس بازجویی به مصاحبه شونده دست دهد. آن هم وقتی نگاه غالب به جهتگیری های صدا وسیما مثبت نیست.
در این فقره البته تصور میکردند چون پروژه را رییس جمهوری افتتاح میکند با مقام دولتی یا عضو شورای شهر طرفاند و احتمالا پرویز فتاح را با محسن هاشمی اشتباه گرفته بودند!
برای این که سوء تفاهم نشود صریح وروشن توضیح می دهم منظور این است که صدا وسیما چرا فقط گاهی بلبل زبان می شود آن هم وقتی خیال می کند موضوع اجرایی اصطکاک با سیاست ندارد؟ نمی شود که جایی ادای یک رسانه را درآورند و بخواهند مو را از ماست بیرون بکشند و جاهای دیگر بوق تبلیغاتی باشند. حداقل مجریان خود را توجیه کنند!
دیدگاه تان را بنویسید