سیدمحمد بهشتی
مدتی است توییتهای برخی مقامات بسیار برجسته آمریکایی، به زبان فارسی خبرساز شده است. هنوز بر ما روشن نیست که مقصودشان از فارسینویسی چیست. ولی یک احتمال خیلی قوی این است که چون هرچه میگویند ما عکسش عمل میکنیم، پیش خود گفتهاند «شاید این بندگان خدا اصلا نمیفهمند ما چه میگوییم؛ چندباری هم به زبان خودشان حرف بزنیم شاید دستبرقضا تیرمان به هدف بخورد». انصافا در توییتهای فارسی ترامپ خیلی هم خویشتنداری به چشم میخورد. هرقدر در توییتهای انگلیسی تهدید هدف قراردادن سایتهای فرهنگی و مهم است، در توییتهای فارسی جانبداری از ملت ایران و همدردی پیداست. فقط نمیدانیم این همدلی را چطور با بزرگترین تحریمهای سده بیستم و دو دهه نخست سده بیستویکم یا همان «فشار حداکثری» جمع کنیم.
البته آنها که در غربت در موقعیتهای خاص گرفتار شدهاند این حال مقامات آمریکا را خوب میفهمند؛ وقتی در اوج عصبانیت یا ابراز عشق، کلمات بیگانه کم میآورند، ناخودآگاه آدم شروع میکند به زبان مادری فحشدادن یا قربانصدقهرفتن. در این حالت توسل به زبان مادری همان نقش مشت و لگد یا بوس و کنار را ایفا میکند. اما بعد که آدمیزاد دوباره کنترل اعصاب و احساساتش را پیدا کرد، فکر میکند و تلاش میکند مناسبترین واژگان زبان طرفِ مقابل را کنار هم بگذارد تا به او بگوید «ببین من خیرت را میخواهم، دست از این کارهایت بردار» یا اینکه مثلا «من دوستت دارم و تا همیشه به این عشق وفادارم». ولی کافی است که طرف دعوا یا محبت تمکین نکند یا متوجه نشود و باز فقط و فقط زبان مادری به کار تمدد اعصاب میآید!
اما باید به این نوآموزان زبان فارسی هشدار دهیم که فارسی زبان خطرناکی است؛ زبانی است که در طول تاریخ به دست شاعران صیقل یافته، نه سیاستمداران و حقوقدانها و حتی فیلسوفان! پس از آنجا که شاعران متولی این زبان بودهاند، با زبانی پرایهام و کنایهآمیز مواجهیم که جز به اهل این زبان رکاب نمیدهد. بنابراین احتمال اینکه استفاده از زبان فارسی بر پیچیدگی روابط بیفزاید و به سوءتفاهم دامن بزند بیشتر است؛ مثلا در آمریکا نماد حزب دموکرات «الاغ» است و این هیچ بار معنایی بخصوصی ندارد. درحالیکه هرقدر تلاش کنیم همین واژه را در فارسی بهنحوی مسالمتآمیز بهکار ببریم، دستآخر حتما خون به پا خواهد شد. علتش این است که واژگان فارسی باری شاعرانه دارند و به هیچروی نمیتوانند این بار را، حتی در کلام روزمره، زمین بگذارند. درست از همینرو است که برخلاف بسیاری زبانهای دیگر که سخنورانش وقتی کاملا در زبان ورزیده شدند سراغ متون کلاسیک میروند، کودکان ایرانی آموختن فارسی را با فردوسی، نظامی و سعدی میآغازند. پس باید به مقامات آمریکایی بگوییم که اگر میخواهید منظورتان را خوب حالیمان کنید، ردیفکردن واژگان فارسی کنار هم کفایت نمیکند. باید در واژهگزینی دقت بسیاری کنید. برای این کار ناگزیرید که با ادبیات فارسی آشنا شوید؛ هرچند توصیه شما به مطالعه مثنوی مولوی، غزلیات حافظ، یا شاهنامه فردوسی اندکی زیادهروی است، اما بهقیاس نوآموزان دبستانی بد نیست شما را یا معلمان زبان فارسیتان را هم به مطالعه گلستان و بوستان دعوت کنیم. مزیت این کار آن است که با خواندن کلیات شیخ، فقط فارسی نمیآموزید، بلکه با مفاهیمی مانند عیش، نوعدوستی، مدارا، آدمیت و حتی حقوق مورچگان آشنا میشوید.
اخیرا نامزد انتخابات آمریکا، برنی سندرز نیز توییتی به فارسی زده است. چون مواضع ایشان مغایر جناب ترامپ است، پس شاید هدفش از این کار جلب آرای ایرانیان مقیم ایالات متحده برای ریاستجمهوری باشد. شاید هم میخواهد به عموم ایرانیان شیرفهم کند که آمریکاییها همه شبیه آقای ترامپ نیستند. اگرچه ذکر این موضوع ضرورت ندارد اما باز از نظر خیرخواهی به آقای سندرز هم پیشنهاد میکنیم که مجال همنشینی با گلستان و بوستان سعدی را از دست ندهد؛ چراکه به این ترتیب بهتر متوجه رفتارهای جامعه ایرانی مقیم آمریکا شده و باب مفاهمه با ایشان گشودهتر میشود. لازم به تذکر نیست که در این مقال قصد جسارت به دولتمردان آمریکایی را نداشتهایم. ضرورتی ندارد که ایشان بهدلیل رودربایستی زحمت خواندن آثار حضرت سعدی را به خود بدهند. اما اگر نمیتوانند این رنج را بر خود هموار کنند، توصیه میکنیم به همان زبان مادریشان توییت کنند؛ چون واژههای انگلیسی وضوح بیشتری دارند و جملات همان معنایی را میرساند که نشستن تعدادی کلمه کنار هم ایجاب میکند. اینگونه دستکم گرهی بر گرههای این رابطه افزوده نمیشود. خاطرتان جمع! ما ایرانیها با زبان انگلیسی آشناییم و رفتارمان به ناآشنایی به زبان انگلیسی ارتباطی ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید