در چندسال اخیر، چه آن زمان که سکان هدایت تیم ملی در دستان کارلوس کیروش محبوب بود و چه کوتهزمانی که مارک ویلموتس، سناتور سابق بلژیکیها، روی نیمکت تیم ملی نشست، نقش اسحاق جهانگیری چیزی شبیه به عابربانک برای فوتبال ملی یا دستکم، رابطی برای فراهمکردن هزینههای تیم ملی بوده است؛ امری که قطعا وظیفه معاون اول رئیسجمهور نبوده و مدیران فدراسیون فوتبال که وظیفه تأمین هزینهها را داشتهاند، همواره دست نیاز بهسوی اسحاق جهانگیری دراز کردهاند. میگویند احتمالا دوستی مهدی تاج با جهانگیری باعث شده تا معاون اول به اردوی تیم ملی برود و حتی هزینهها را جور کند ولی اگر اینطور هم باشد، این دوستی چیزی جز دردسر برای اسحاق جهانگیری نداشته است.
البته جهانگیری در این مسیر هربار بهجای فرار و دادن وعده و وعید تلاش کرده حلال مشکلات فدراسیون فوتبال باشد؛ فدراسیونی که ضعف مدیرانش در امر جذب اسپانسر یا تأمین هزینهها آنقدر مشهود بود که جای شک و شبهه باقی نمیگذاشت. جهانگیری مدتها قبل از آنکه تیم ملی بتواند مسافر جام جهانی روسیه شود، با حضور در اردوی تیم ملی و شنیدن حرفهای بازیکنان و البته کارلوس کیروش تلاش کرد دغدغههای مالی آنها را برطرف کند. هزینههای لازم برای اردوی تیم ملی و البته تأمین هزینههای پرواز بخشی از کارهایی بود که جهانگیری برای تیم کیروش کرد. نه اینکه الزاما خودش دست به جیب شده باشد و هزینه کرده باشد ولی با پیگیریهایش بار زیادی از روی دوش مسئولان وقت تیم ملی برداشت. اگرچه مسعود شجاعی، کاپیتان تیم کیروش در مقطعی از انجامنشدن وعدههای جهانگیری خبر داد، ولی صحبتهای خود کیروش نشان میداد چقدر حضور جهانگیری در کنار تیم ملی فوتبال ایران مفید بوده است.
عصر هشتم شهریور 1395 بود که معاون اول رئیسجمهور با حضور در تمرین تیم ملی وعده داد که از هیچ کمکی برای آنها دریغ نخواهد کرد. جملاتی که آن روز کیروش در وصف این حضور به زبان آورد هنوز در خاطر عده زیادی مانده است.
«به جهانگیری و هیئت همراه و مسئولان وزارت ورزش و جوانان خیرمقدم میگویم و از آنها تشکر میکنم که در تمرین تیم ملی حاضر شدند. حضور شما در تمرین تیم ملی معنای بزرگی برای من و بازیکنان دارد و قدردان این اتفاق خواهیم بود و حضور شما وظیفه تیم را سنگینتر خواهد کرد. امروز را بههیچعنوان فراموش نخواهم کرد و از شما میخواهم سلام من و بازیکنان تیم ملی را به دکتر روحانی، رئیسجمهوری ایران برسانید». آن روز پیراهن شماره 12 تیم ملی هم به اسحاق جهانگیری اهدا شد تا بهنوعی از او بهعنوان یار دوازدهم تیم تشکر شود.
البته بعدها کارلوس کیروش در گفتوگویی خبر داد که مهدی تاج، رئیس وقت فدراسیون فوتبال، از او خواسته تا در گفتوگوهایی که انجام میدهد، از اسحاق جهانگیری بخواهد به لحاظ مالی و برای تأمین برنامهها، به تیم ملی کمک کند! نقش عابربانکبودن یا خود «بانک» بودن جهانگیری برای فوتبال، فقط معطوف به دوره کیروش نمیشود؛ زمانی که مارک ویلموتس هم هدایت تیم ملی را بر عهده گرفت و فدراسیون مطابق با انتظار(!) نتوانست دستمزدش را بدهد، مرد بلژیکی استعفایش را نوشت و گفت حاضر نیست برای بازی سرنوشتساز ایران مقابل عراق روی نیمکت تیم ملی بنشیند. بعد از آن بود که عنوان شد دوباره فدراسیون دستبهدامان اسحاق جهانگیری شده تا مانع از رخدادن یک فاجعه و آبروریزی شود. از قرار با پیگیریهای جهانگیری هزینه مدنظر برای مارک ویلموتس فراهم میشود تا او دوباره روی نیمکت بنشیند. اگرچه بعدها همان کمک هم برای معاون اول رئیسجمهوری دردسرهای ریزی به وجود آورد. میشود به موارد متعدد دیگری در این زمینه اشاره کرد که همواره به اسحاق جهانگیری در سطح ملی فوتبال به چشم یک نفر نگاه شده که وظیفهاش تأمین هزینه و حمایت همهجانبه است.
شاید جملهای که مهدی تاج دربارهاش میگوید، بهخوبی بیانگر همهچیز باشد. «فکر میکنم حضور ایشان برای فوتبال خیر و برکت به دنبال داشته و مطمئنا مشکلاتی که در تیم ملی هست، مرتفع خواهد شد».
ورود به بحران فوتبالی ایران و عربستان
برای اسحاق جهانگیری، مردی که میگوید فوتبالهای داخلی را هم میبیند و نتایج را پیگیری میکند، فوتبال فقط معطوف به سطح ملی نمیشود.
او زمانی که تیمهای عربستانی عنوان کردند ایران، امنیت لازم را ندارد و حاضر نیستند برای بازی با نمایندگان این کشور به ایران سفر کنند، سعی کرد بهعنوان یکی از مسئولان ردهبالا این مشکل را حلوفصل کند. اگرچه AFC رأی نهاییاش را صادر کرده بود و به نظر میرسید تلاشهای جهانگیری بیفایده باشد، باز او از مذاکره و دیدار با مسئولان کنفدراسیون فوتبال آسیا ناامید نشد. جهانگیری دیداری با شیخ سلمان بن ابراهیم آلخلیفه، رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا داشت و به بهانه برگزاری بازی فینال لیگ قهرمانان آسیا میان تیم پرسپولیس و کاشیمای ژاپن، به موضوع اختلاف سیاسی ایران و عربستان پرداخت که دودش به چشم فوتبال رفته بود. او در آن دیدار گفت: «اختلافات سیاسی میان کشورها امری طبیعی است که گاه شدت میگیرد و گاه به صلح و دوستی تبدیل میشود و انتظار ما از کنفدراسیون فوتبال آسیا این است که اجازه ندهد مسائل سیاسی بر فوتبال اثر بگذارد و برای انسجام میان کشورهای آسیایی تلاش هرچه بیشتری را انجام دهد».
اگرچه تلاشهای معاوناول رئیسجمهور در این زمینه تا الان نتیجهای ملموس نداشته ولی همین که او با علم به این موضوع که سخت است نظر AFC را که تحت نفوذ عربستانیهاست، برگرداند، حاضر به گفتوگو شد، امری پسندیده است؛ موضوعی که البته شاید در ادامه مسیر کمکی به حلوفصل این معضل فوتبالی برای باشگاههای ایرانی کند.
داستان ورود زنان به ورزشگاهها
اسحاق جهانگیری، همان شخصی که آجرلو میگوید بخش زیادی از مصیبتهای مدیریت فدراسیون فوتبال به دلیل حمایتهایش از مهدی تاج بوده، در زمینه ورود زنان ایرانی به ورزشگاه آزادی هم نقش مهمی داشت. او یک سال قبل از اینکه زنان ایرانی بتوانند بازی تیم ملی را در ورزشگاه آزادی مقابل کامبوج ببینند، وعده داد که این مشکل را حل میکند.
«دولت دغدغه متدینان و علما را در نظر میگیرد و از وزارت کشور و وزارت ورزش و همچنین از نیروی انتظامی خواستهایم محلهای مناسبی را به بانوان اختصاص دهند تا نگرانی متدینان در این زمینه برطرف شود و بانوان هم بتوانند در ورزشگاهها حضور داشته باشند». هجدهم مهرماه 1398 اما به بالاخره درهای ورزشگاه آزادی برای ورود زنان باز شد تا آنها بتوانند دیدار تیم ملی با کامبوج در مرحله انتخابی جام جهانی را از نزدیک ببینند؛ اتفاقی تاریخی که واکنش معاون اول رئیسجمهور را درپی داشت. «امروز یکی از خواستههای بخش مهمی از زنان، جوانان و فعالان مدنی بهخوبی تحقق یافت و زنان برای تماشای مسابقات فوتبال به ورزشگاه آزادی رفتند. آگاهی و رشد مدنی زنان و مردان در ورزشگاه نشانهای بود از احترام به حساسیتهای بخشهای دیگری از جامعه و رفع نگرانی برای تداوم اقداماتی از این دست».
فقط فوتبال؟
اگرچه محور این مطلب بیشتر حول اتفاقات فوتبالی، آنهم به اختصار، چرخید ولی تلاشهای اسحاق جهانگیری معطوف به دیگر رشتههای ورزشی هم شده است. برای شرح این بخش هم فقط کافی است به دیدار سه روز پیش او با وزیر ورزش و عدهای دیگر از مسئولان ردهبالای ورزشی پرداخت؛ جایی که مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش در چند جمله کوتاه، اسحاق جهانگیری را توصیف کرد. «در بسیاری از مواردی که در عرصه ورزش و جوانان به مشکل برخورد میکنیم، جهانگیری با روی باز و با استفاده از همه امکان و اقتداری که دارد، مشکلات را حل، گرهها را باز و مسیر را هموار میکند. لازم است شهادت دهم که در همه شرایط سخت و تنگناها که وجود داشته، معاون اول رئیسجمهور با تمام توان به ما کمک کردند تا در حرکت رو به توسعه، وظایفی که برعهده داریم و اهدافی که در دولت بوده، موفق باشیم».
بار یا یار؟
حالا میشود یک بار دیگر اتفاقات رخداده را کنار هم چید؛ مصطفی آجرلو، اسحاق جهانگیری را مسبب ورود مهدی تاج به فوتبال میداند و تاج، متهم به نداشتن توانایی کافی برای اداره فوتبال است. با فرض بر صحیحبودن این ادعا، اسحاق جهانگیری حتی اگر نقشی هم در این زمینه داشته، احتمالا تاوانش را چندبرابر داده است! تاوانی که احتمالا برای خودش شیرین است چون با نگاهی که به ورزش و این مقوله دارد، احتمالا از سختیهایی که در این مسیر متحمل شده، دلسرد نشده است. او همین چند روز پیش در حاشیه همان نشستش در وزارت ورزش بود که دوباره تعریف عمیقتری از ورزش ارائه کرد؛ «ورزش عامل مهمی برای افزایش امید و همبستگی ملی است و جوانان و ظرفیت جوانی میتواند افقهای جدید در حوزه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و سیاسی ایجاد کند».
دیدگاه تان را بنویسید