در روزهای اخیر نشستی مشترک بین نمایندگان تهیه کنندگان سینما و نمایندگان ساترا (سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی) برگزار شد؛ نشستی که محصول آن به باور طرف اول، محول شدن مسوولیت صدور پروانه ساخت آثار غیرسینمایی به سازمان سینمایی وزارت ارشاد بود و حضور نماینده ای از ساترا در جلسههای صدور پروانه نمایش آثار غیرسینمایی وزارت ارشاد. این در حالی است که ساترایی ها پس از این جلسه با رد این برداشت ها، تاکید کردند که حضور نماینده ای از آنها در این جلسات شدنی نیست و از طرفی برای خود صرفا مسوولیت «انتشار و پخش در رسانهها» را قائلند. هرچند این مساله حق اعطای مجوز ساخت برنامه ها در فضای مجازی را از صداوسیما سلب نمی کند بلکه یکی از الزامات سریالها برای پخش و توزیع در سرویسهای صوت و تصویر، داشتن مجوز تولید از ارشاد یا صداوسیماست.
اما ساترا در حالی حق صدور مجوز ساخت یک برنامه را برای معاونت سینمایی وزارت ارشاد قائل می شود که در همین مدت اخیر در مواردی با پاره ای سنگ اندازی ها، مانع تولید و پخش برخی برنامه ها بر بستر پلتفرم های اینترنتی شده است؛ نمونه ای بر این ادعا، برنامه ۹۹ عادل فردوسی پور است که در نهایت به همین دلیل و توجیه های که از سوی سعید رجبی فروتن، معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی «انداختن توپ در زمین مراجع قضایی و امنیتی» عنوان شد، ساخته نشد.
ساترا یا همان «سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی» همان طور که در سایتش اعلام کرده است، با استناد به ابلاغیه ای که شهریور ماه ۹۴ ـ یعنی پنج سال قبل ـ به رییس جمهور (به عنوان رییس شورای عالی فضای مجازی) تحویل داده شد، مدتی است که تشکیل شده است.
«ساماندهی محتواهای منتشرشده در فضای مجازی در کشور و توسعه محتواهای غنی اسلامی به زبان فارسی»، ماموریتی است که از همان ابتدا برای ساترا برشمرده شد؛ اما در تمام این سال ها و در مقاطعی که پروژه های شبکه نمایش خانگی از رونق کافی در مقایسه با سریال های تلویزیون برخوردار نبودند و عایدی مالی چندانی هم برای سازندگانش نداشتند، سازندگان برنامه ها در شبکه نمایش خانگی، نه تنها با این ماموریت که اصلا با چیزی به نام «ساترا» آشنا نبودند.
حتی از حدود یک سال قبل که سر و کله نمایندگان این سازمان برای رسانه ای کردن فعالیت هایشان پیدا شد، برای جا انداختن نام خود و ماموریت هایشان در بین اهالی رسانه، مجبور به تکرار چندباره کلمات می شدند.
حالا حدود یک سال از آن روزها گذشته است و ساترا روز به روز ادعاهای بیشتری را برای نفوذ در شبکه نمایش خانگی مطرح می کند. دعوای ارشاد و نماینده صداوسیما برای به چنگ درآوردن حوزه شبکه نمایش خانگی، در این مدت بسیاری از پروژه ها را در دوران سخت کرونا و کم کاری اهالی نمایش متوقف کرده و جز جنگ قدرت آن هم نه در فضایی خصوصی که در عرصه بیرونی و عملکردها، عایدی دیگری نداشته است. این در حالی است که «افزایش کسب و کار و زمینهسازی تسهیلگری برای فعالان حوزه صوت و تصویر فراگیر» از وظایف اصلی این سازمان نظارتی برشمرده می شود و در بخشی دیگر «حمایت و تحرکبخشی به حوزه تولید محتوا و خدمات و ایجاد نشاط اجتماعی» به عنوان وظیفه اصلی ساترا دانسته شده است.
ساترا همچنین بر «استفاده هرچه بیشتر کاربران ایرانی از برترین محتواهای جهان» موظف شده است؛ اما نگاهی به کارنامه نماینده صداوسیما در این مدت، جز دیدار با سفیر چین در ایران و اعلام خبر پخش رایگان سریال های چینی، عملکرد دندان گیری را نصیبمان نمی کند.
ضمن اینکه در ماه های اخیر پخش محتوای سریال های ترکی از برخی وی او دی ها هم بسیار انتقادبرنگیز بوده است که در این موارد به صرف وعده رده بندی سنی بسنده شده است.
از دیگر سو ساترا در روزهای اخیر خبری را مبنی بر حذف یکی از قسمت های برنامه شبکه نمایش خانگی رسانه ای کرد که آن را مصداق توهین به قومیت ها دانسته بود؛ برنامه ای که موجب آزردگی و واکنش جمعی از هموطنان لُر شد و دردسرهای بسیاری را برای بازیگری ایجاد کرد که ناآگاهانه جمله ای را بیان کرده بود؛ این در حالی که است با متصور شدن وظیفه نظارت بر پخش برای این نهاد، شاید بیش از همه باید انگشت اتهام را به سمت خود ساترا نشانه رفت. هرچند متولیان فعال در این سازمان هرگاه پرسش هایی از این دست مطرح می شود، نقش خود را «نظارت بر پساپخش» عنوان می کنند و به این بهانه به نوعی از مسوولیت ها شانه خالی می کنند.
پاییز امسال بود که از تلاش برخی از نمایندگان مجلس یازدهم برای محول شدن ارائهی مجوز شبکهی نمایش خانگی به صداوسیما خبر داده شد و در این راستا تکلیف ساختارهایی چون مستند، انیمیشن و سریال از سینما جدا شده بود و در ادامه نامه ای از سوی معاونت حقوقی وزارت ارشاد رسانه ای شد که دلایل مخالفت با طرح نظارت سازمان صداوسیما بر شبکهی نمایش خانگی را توضیح می داد و آن را غیرقانونی عنوان کرده بود.
در این نامه هشدار داده شده بود که «فربه کردن صداوسیما هزینهای سنگین برای حاکمیت خواهد داشت» و «اگر به هر دلیلی نظارت بر محتوای غیر فراگیر صوت و تصویر از دولت گرفته شود این معنا را لزوماً در پی ندارد که تولیدکنندگان و سرمایه گذاران به تلویزیون گرایش پیدا خواهند کرد؛ زیرا سرمایه ماهیتاً از ریسک و خطر پذیری خود را دور می کند و به سمتی نخواهد رفت که با ضوابط و ملاحظات آن همخوانی و همراهی ندارد.»
اما هشدارها و مقاومت هایی از این دست، در نهایت به نتیجه ای نرسید و تهیه کنندگان سینما و مسوولان وی او دی ها که پروژها را تعلیق شده می دیدند، در نهایت به ناچار حضور ساترا را پذیرفتند و به فکر نشستن پای میز مذاکره افتادند. مذاکراتی که هیچگاه حداقل از طرف ساترا رسما اطلاع رسانی نشد و فقط هر کدام از دو طرف بعد از جلسه از منظر خود اتفاقات را روایت می کردند. نمونه ای از این جلسات در روزهای گذشته اتفاق افتاد. سه نفر از اعضای اتحادیه تهیهکنندههای سینما (غلامرضا موسوی، سید جمال ساداتیان و مجتبی فراورده) در جلسهای با نمایندگانی از سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر (ساترا) حاضر شدند تا شاید به راه حل های بهتری برای مجوزهای تولید برنامه در شبکه نمایش خانگی برسند.
اما در نهایت آنچه به عنوان محصول نشست از سوی طرفین روایت شد، بیش از آنکه نوید برطرف شدن مناقشات را بدهد، حاکی از کلاف سردرگمی بود که روز به روز بهم پیچیده تر می شود.
دیدگاه تان را بنویسید