حاشیه های انتقال "دلبر" ، "کوشکی" و "ایران" ۳ یوزپلنگ ساکن در "پارک طبیعت پردیسان تهران" به "پارک ملی توران" سمنان همچنان ادامه دارد؛ اگرچه سازمان حفاظت محیط زیست و دفتر حیات وحش این سازمان، در برابر این نقدها ترجیح داده اند خود را به نشنیدن بزنند و با بی تدبیری تمام با حذف نظریات دانشگاهیانی که سال ها با کار تحقیقی و میدانی و علمی در این حوزه تجربه اندوخته اند و مورد مشورت سازمان های جهانی نیز هستند، این طرح را پنهانی و چراغ خاموش، کلید زده اند.
حالا جمعی از کارشناسان، محققان و دانشگاهیان حوزه محیط زیست و حیات وحش با امضای یک بیانیه خواستار شفاف سازی درباره "طرح احیای یوزپلنگ آسیایی" شده اند.
امضاکنندگان این بیانیه تاکید کرده اند که سازمان حفاظت محیط زیست به ویژه در مورد آخرین بازمانده های یوزپلنگ آسیایی، گونه در خطر انقراض، باید یک برنامه عمل بلندمدت داشته باشد که مشخص کند هدف نهایی آن چیست؟ اگر تکثیر در اسارت هم جزئی از این برنامه است، چقدر طول خواهد کشید و پس از آن، اگر موفقیت احتمالی حاصل شد و یوزی در اسارت بدنیا آمد، چگونه پرورش خواهد یافت و چگونه به طبیعت باز خواهد گشت؟
در بخش دیگری از این بیانیه با تاکید بر اینکه در شرایط کنونی، افزایش جمعیت وحشی باید در اولویت باشد؛ نه اینکه جمعیت وحشی را با هدف تکثیر در اسارت کاهش دهیم آمده است:《نباید فراموش کرد که تاکنون هیچ پایش سیستماتیک مبتنی بر شیوههای جدید علمی انجام نشده است و فقدان اطلاعات قابل اتکا از جمعیت یوز، گزینههای برنامههای حفاظت را محدود میکند.》
متن کامل این بیانیه به همراه نام امضاکنندگان آن در ادامه می آید:
《متاسفانه علیرغم همه تلاشها برای حفظ آخرین بازماندههای یوزپلنگ آسیایی، وضعیت این زیرگونه در ایران همچنان بسیار نگرانکننده است و نیاز به اقدام فوری برای از سرگیری اقدامات حفاظتی با محورهای اصلی و مشخص احساس میشود؛ این در حالی است که تمامی برآوردهای انجام شده برای شروع طرح تکثیر در اسارت، با تولد یوزهای جدید در طبیعت برهم خورده و نشان داد که برای هر برنامهای، پایش محیط و حفاظت آن مقدم بر سایر موارد است.》
《مشاهده یوزهای جدید در شرایطی اتفاق افتاد که سازمان حفاظت محیط زیست تقریباً به این باور رسیده بود که هیچ ماده یوزی در طبیعت وجود ندارد و اکنون بر پایه گزارشهای مستند از پرسنل سازمان مشخص شده که برخلاف تصور موجود، اطلاعات ما درباره این گونه هنوز بسیار کم است.》
《امضاکنندگان این بیانیه مشورتی بر این باور هستند که سازمان حفاظت محیط زیست به ویژه در مورد این گونهی در خطر انقراض باید یک برنامه عمل بلندمدت داشته باشد که مشخص کند هدف نهایی چیست، اگر تکثیر در اسارت هم جزئی از این برنامه است، چقدر طول خواهد کشید و پس از آن اگر موفقیت احتمالی حاصل شد و یوزی در اسارت بدنیا آمد، چگونه پرورش خواهد یافت و چگونه به طبیعت باز خواهد گشت؟》
《بر این اساس سازمان حفاظت محیط زیست باید در وهله نخست یک برنامه حداقل ۲۵ ساله برای مدیریت یوز داشته باشد و بخش کوچکی از آن در آینده تکثیر در اسارت باشد. در شرایط کنونی، افزایش جمعیت وحشی باید در اولویت باشد؛ نه اینکه جمعیت وحشی را با هدف تکثیر در اسارت کاهش دهیم.》
《نباید فراموش کرد که تاکنون هیچ پایش سیستماتیک مبتنی بر شیوههای جدید علمی انجام نشده است و فقدان اطلاعات قابل اتکاء از جمعیت یوز، گزینههای برنامههای حفاظت را محدود میکند. اصولاً در برنامههای حفاظت از گونههای در خطر انقراض، اتخاذ شیوه مدیریت سازگار (Adaptive Management) توام با ریسک و همراه با عدم قطعیت خواهد بود. بنابراین داشتن اطلاعات قابل اتکاء از تعداد و ساختار جمعیت یوز مبتنی بر شیوهها و شواهد علمی برای هر تصمیمگیری بلندمدت ضروری است که تاکنون در طی دو دهه حفاظت از یوز میسر نشده است.
از سوی دیگر، اولویت حفاظت گونهها مخصوصاً گوشتخواران در خطر انقراض، حفاظت از زیستگاه و گونه توام است و در مقابل، تکثیر در اسارت آخرین راهحل است در حالی که بر اساس شواهد اخیر از تولیدمثل طبیعی گونه، ما تا آخرین قدم هنوز فاصله داریم و در چند سال اخیر نیز به جز به صورت پراکنده، هیچ پایش استاندارد و منسجمی انجام نشده است لذا ارزیابی نقاط قوت و ضعف برنامه قبلی ضرورت دارد و برنامه جدید پروژه یوز میبایست بر اساس دادههای درست تدوین شود.》
《تکثیر یوز در اسارت با دو فرد بنیانگذار ریسکهای ژنتیکی بالایی دارد، اثر بنیانگذار تنوع ژنتیکی را به
شدت کاهش داده و در نسلهای بعدی تنش درون آمیزی، بیماریهای وراثتی و متعاقب آن زوال ژنتیکی جمعیت را تهدید خواهد کرد. از طرفی نسبت متوسطی از افرادی که زندهگیری میشوند، موفق به تولیدمثل در اسارت میشوند و در نهایت درصد اندکی در خزانه ژنی نسلهای بعد مشارکت خواهند داشت.》
《هدف نهایی زیستشناسی حفاظت، حفاظت از جمعیتهای پویای یوز در زیستگاههای بالفعل و بالقوه و برای نسلهای متمادی است و این فاصله زیادی با یک جمعیت محدود در اسارت و نیمه اسارت دارد. داشتن یک جمعیت کوچک و ایزوله در اسارت موفقیتی نه چندان بزرگتر از داشتن اسپرم و تخمک فریز شده و نمونههای بافت فیکس شده در آزمایشگاه است.》
《نباید فراموش کرد که هنوز آمار قابل اعتمادی از یوزها و پراکنش آنها در کشور نداریم. در حال حاضر، افراد یوز در اسارت هیچکدام از ویژگیهای وحشی همنوعان خود را ندارند که دستکم بتوانند در طبیعت دوام بیاورند لذا برنامه تکثیر در اسارت نباید تنها شانس موجود برای تکثیر طبیعی را متوقف کند.
در شرایط کنونی کمبود نیروی محیطبان، کمبود طعمه و وجود سگهای گله و مرگ و میر جادهای همچنان به عنوان مهمترین مشکلات یوز پابرجا هستند. امضاکنندگان این بیانیه بر این باور هستند که میباید از تصمیمات هیجانی تا حدامکان پرهیز شود و در مقابل بیشتر تحقیق، پژوهش و ارزیابی انجام گیرد. به عنوان مثال تاثیرات ناشی از کاهش سگهای ولگرد، بهبود زیستگاه از نظر امنیت و طعمه و تکثیر در اسارت باید به دقت بررسی و بر اساس آنها نتیجهگیری شود.
بر اساس فعالیت هایی که در این ۲۰ سال برای حفاظت از یوز صورت گرفته، نیاز به بازنگری در طرح بلندمدت به شدت احساس میشود و لذا همه گزینهها باید لحاظ شده و به صورت علمی بررسی شود چرا که در شرایط کنونی، اختصاص هر گونه بودجه بدون پشتوانه علمی و منطقی محکم میتواند یک تصمیم هیجانی را در پی داشته باشد و اگر بودجه حفاظت از زیستگاه کاسته شود، میتواند غیرقابل جبران باشد.
بهبود امنیت زیستگاه (افزایش تعداد محیطبانان در عرصه زیستگاههای یوز که توام با افزایش میزان تلاش در گشتزنی باشد)، خروج دام و سگ گله از زیستگاه، شناسایی و بهبود وضعیت کریدورهای بین زیستگاهی و همینطور بهبود وضعیت در زیستگاههای دیگر از جمله زیستگاههای جنوبی و نایبندان میباید در اولویت باشد. ضمن اینکه در خصوص محیطبانان باید اشاره شود که متوسط مساحت مورد حفاظت در زیستگاه یوز، حداقل به اندازه متوسط کشور افزایش یابد و مشخص شود به ازای چه مساحتی یک محیطبان در زیستگاه یوز وجود دارد و متوسط آن در کشور چقدر است؟
برای افزایش مطلوبیت و کیفیت زیستگاه بهتر این بود که برنامه افزایش طعمه همراه با ارتقای شاخص امنیت و حتی برنامه تکثیر در اسارت برای خرگوش وحشی منطقه و رهاسازی به¬عنوان طعمه مورد توجه قرار میگرفت. همین طور انتقال آهوهای شیراحمد که همه ساله از ظرفیت زیستگاه فراتر میرود نیز میتواند به عنوان راهکاری دیگر برای تامین طعمه مطرح باشد. قطعاً این کار با بهسازی زیستگاه، احیای آبشخورها، ارتقای امنیت و حتی به صورت کاشت موقت و محدود علوفه در گوشههایی از زیستگاه همراه خواهد بود.
امضاءکنندگان این بیانیه از سازمان حفاظت محیطزیست درخواست دارند تا قبل از هر اقدامی در زندهگیری یوز از طبیعت، جزئیات برنامه در دست اقدام جهت تکثیر در اسارت و سایر برنامههای کلی برای حفاظت از یوزپلنگ را اعلام نمایند. همچنین سوالات ذیل از جمله دغدغههای موجود است:
- اقدامات حفاظتی ۵ سال گذشته در خصوص یوز چه بوده؟ موفقیت آنها چقدر بوده؟
- چه تعداد دوربین ثابت در مناطق وجود دارد؟
- در معرفی زیستگاه جدید برای تکثیر، اتحادیه جهانی حفاظت تعاملات متعددی دارد. آیا این آیتمها رعایت شده؟
- چه برنامهای برای یوزهای در اسارت منتقل شده به توران (ایران، کوشکی و دلبر) مدنظر است؟
- آیا قرار است یوز دیگری از طبیعت گرفته شود؟ از چه منطقهای؟ با چه روشی؟
- مشاورین علمی و عملی هر کدام از این طرحها چه کسانی هستند؟
- طرح توجیهی تهیه شده برای هر کدام از این طرحها توسط چه کارگروهی و متشکل از کدام اعضاء نوشته شده و جزئیات آن چیست؟
- هزینه تاسیس مرکز و هزینه نگهداری در اسارت از کجا تامین شده و یا قرار است از کجا تامین شود؟
- برنامههای سازمان برای حفاظت از یوز در زیستگاهها کدام است؟ چه زمانی قرار است اجرایی شوند؟ و بودجه این طرحها از چه منبعی تامین شده یا میشود؟
بار دیگر تاکید میکنیم و باور داریم که عدم توجه به اصول مهم و اصرار بر ادامه برنامهها آنهم در شرایط غیرشفاف و در حالی که طرحهای حفاظتی در زیستگاهها با کمبود شدید بودجه مواجه هستند، نتیجهای جز انقراض یوزپلنگ آسیایی نخواهد داشت. هشدار میدهیم و دردمندانه تقاضا داریم که سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان متولی حفاظت از حیات وحش، قدمی اساسی و خیرخواهانه برای حفاظت از یوز بردارد،
دیدگاه تان را بنویسید