روز گذشته سرهنگ جمشید محبت خانی فرمانده یگان حفاظت محیط زیست کشور به رسانه ها این خبر را اعلام کرد و گفت که با وجود تلاش های فراوان تیم درمان از زمان بستری شدن این محیط بان در بیمارستان، اما حالا ناگزیرند برای حفظ جانش، پای او را از زانو قطع کنند.
27 فروردین ماه بود که خبر مجروح شدن محیط بان 37 ساله خوزستانی در رسانه ها منتشر شد. او در محیط بانی گتوند مورد حمله چند مهاجم ناشناس قرار گرفت؛ آنها او را با اسلحه شکاری از ناحیه پا مصدوم کردند و فراری شدند. محیط بان برای مداوا ابتدا به بیمارستان خاتم الانبیا شوشتر منتقل و پس از اقدامات اولیه برای ادامه درمان به بیمارستان گلستان اهواز اعزام شد.
اگر چه فرمانده یگان حفاظت محیط زیست کشور گفته است که بهترین کادر پزشکی کشور در بیمارستان پارس، روی درمان پای این محیط بان کار کرده اند اما اکنون چاره ای جز قطع پای این محیط بان جوان ندارند. محبت خانی علت اجماع کادر پزشکی در رسیدن به این تصمیم را حفظ جان هادی پور اعلام کرد. شلیک از فاصله بسیار نزدیک با اسلحه شکاری، بخش عمده بافت اعصاب زانوی محیط بان را از بین برده و با وجودی که حداقل سه عمل سنگین روی پای او انجام شده؛ اما هیچکدام نتیجه بخش نبوده است.
حالا کنشگران محیط زیست و بخشی از شهروندان نگران محیط بان 37 ساله خوزستانی هستند و از محیط زیست و تصمیم گیران درخواست می کنند تا از دیگر پزشکان ماهر در این زمینه مشاوره و یاری بگیرند تا شاید منجر به تصمیمی جز قطع پای او شود.
به نظر می رسد "لایحه حمایت از محیط بانان وجنگل بانان" نیز باید هر چه زودتر تعیین تکلیف و اجرایی شود؛ لایحه ای که البته به گفته کارشناسان بیشتر از حمایت، دست حافظان طبیعت را بسته است.
"لایحه حمایت از محیط بانان وجنگل بانان" که قرار بود مانند سپری حفاظتی برای حافظان طبیعت عمل کند حالا پس از انجام اصلاحات، دست وپای آنها را بیش از گذشته در دفاع از خود می بندد.
این لایحه هفته گذشته در "کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی"، از سوی شورای نگهبان مورد بررسی و اصلاح قرار گرفت. در جریان اصلاح این مصوبه در ماده یک، اعضای کمیسیون مصوب کردند که « محیط بانان و جنگلبانان تنها در زمانی که امنیت جانی آنها به خطر بیفتد و در دفاع از خود مجاز به استفاده از اسلحه هستند.» این در حالی است که هجوم به محیط بان ها و شلیک مستقیم گلوله به آنها روز به روز در حال افزایش است و مسوولان نیز تمهیدات خاصی برابی حفاظت از جان آنها ندارند.
این یعنی محیط بان و جنگل بان برای دفاع از خود در دقایق بحرانی حمله شکارچیان نیز باید دلهره داشته باشد و در میانه مهلکه زد خورد و درگیری، به این فکر کند که آیا باید شلیک کند یا نه؟ و پاسخ قاضی پرونده را چگونه بدهد؟ در حالی که هیچیک از مهاجمان و شکارچیانی که به محیط بان ها شلیک می کنند چنین دغدغه و ترس ونگرانی ندارند.
قطعا چنین لایحه ای نه تنها نمی تواند حامی محیط بان ها باشد؛ بلکه دارای تناقض های حقوقی بسیاری نیز هست. نامیدن محیط بان و جنگل بان به عنوان "ضابط قضایی" که با یک برچسب به آستین لباس او دوخته شده نیز نمی تواند اصل ماجرا را تغییر بدهد. در سرزمینی که شکارچی دغدغه ای برای پاسخگویی به خون محیط بان ندارد اما محیط بان باید در سخت ترین لحظات و در مقابل گلوله، ترس از شلیک برای دفاع داشته باشد و ترجیح بدهد زخمی و معلول و یا حتی شهید شود؛ اما شلیک نکند، چه انتظاری می توان از کیفیت حفاظت داشت؟!
دیدگاه تان را بنویسید