حمیدرضا سروری
بریدشاهیان یکی از پنج پادشاهی دکن به شمار میروند که بین سالهای 1028-897 هجری/1619-1491م، فرمانروایی کردند. البته قلمرو بریدشاهیان در قیاس با دودمانهای عادلشاهی، نظامشاهی و قطبشاهی بسیارکوچکتر بود. بریدشاهیان پایتخت بهمنیان یعنی شهر بیدر را به ارث بردند. شهر بیدر در شمال شرقی ایالت کارناتاکا و در700کیلومتری بنگلور مرکز این ایالت در ناحیۀ دکن قرارگرفته است. بیدر دومین پایتخت بهمنیان بود و از نظر معماری دارای آثار بسیار ارزشمندی است. بریدشاهیان نیز چندین و چند بنا را به این شهر افزودند. به نظر میرسد ریشۀ بریدشاهیان از منطقۀ قفقاز باشد. قاسم برید پایهگذار دودمان بریدشاهی به هنگام جوانی در دربار محمد شاه سوم بهمنی1482-1463م، خدمت میکرد و طی چندین نبرد شایستگی خود را ثابت کرد(Eaton,1988). قاسم برید در سال1491م،کنترل بخشی از شهر بیدر را در دست گرفت. البته عنوان شاه را به نام خود نیفزود و به شکل رسمی هنوز زیر نظر بهمنیان بود. پس از مرگ قاسم در910ه/1504م پسرش امیربرید(Amir Barid) قدرت او را به ارث برد و همانند پدرش نپذیرفت که خود را شاه بنامد. امیربرید در روابط خارجی با زیرکی و هوشیاری به طرفداری از همسایگان قدرتمندترش پرداخت. هر چند که در برابر عادل شاهیان در بیجاپور به شکل تحقیرآمیزی شکست خورد. لحظۀ شکوهمند تاریخ بریدشاهیان سال972ه/1565م، و زمانی روی داد که نیروهای بریدشاهی با فرماندهی پسر و جانشین امیربرید یعنی علیبرید نقش اثرگذاری را در نبرد تالیکوتا (Talikota) بازی کردند. نبردی که بر اساس همپیمانی پادشاهیهای مسلمان دکن علیه دودمان هندو مذهب ویجایانگر شکل گرفت و باعث سرنگونی این سلسلۀ هندو شد. علیبرید خود را شاه نامید و طی38 سال پادشاهی987-949ه/1580-1542م، شاهد اوج قدرت بریدشاهیان هستیم. در پایان و به سال1028ه/1619م، سلطان ابراهیم دوم عادلشاه شهر بیدر را به قلمرو خود افزود و سرانجام سلسلۀ بریدشاهی را سرنگون کرد. دورۀ فرمانروایی علی بریدشاه دورۀ اوج هنر معماری بریدشاهیان است. مهمترین نمونههای معماری این دوره رنگین محل در دژ بیدر و آرامگاه علی برید است. هر دو بنا نفوذ قابل توجه ایران و هنر ایرانی را نمایش میدهند و از این رو که دورۀ میانی انتقال از سبک معماری بهمنیان به سبک معماری بیجاپور و گلکنده هستند بسیار اهمیت دارند.
شاهکار معماری بریدشاهیان آرامگاه علی بریدشاه است. آرامگاه از چهارسو باز است و درمرکز یک چهارباغ استاندارد ایرانی قرارگرفته است ((Michell&Zebrowski,2008:77.
دروازۀ اصلی ورودی آرامگاه از سمت جنوب است. از دروازۀ آرامگاه در سمت شمال اثری دیده نمیشود ولی آثاری از دروازههای شرقی و غربی هنوز برجای مانده است. به نظر میرسد دور آرامگاه حصار وجود داشته و آثاری از حصار هنوز دیده میشود. پس از گذر از دروازۀ جنوبی و باغ به سکویی میرسیم که روی آن آرامگاه علی برید قرارگرفته است. برای رفتن به روی سکو باید از 9 پله بالا برویم، نمای ورودی آرامگاه علی برید با نقشمایههای شبدری سهپر تزیین شده است و دو سوی آنها هم دو صفحۀ دایرهای شکل تزیینی دیده میشود. در مورد سبک بنای آرامگاه نظرهای متفاوتی وجود دارد، برخی آن را پیشرفت بزرگی میدانند و برخی هم آن را تقلید تاریکی از آرامگاههای شاهان بهمنی به شمار میآورند، برخی هم آن را به خاطر بلندی گنبدش و پایه های باریک آن مورد انتقاد قرار میدهند(Yazdani,1947:151-160). ویژگیهای معماری درون آرامگاه کمابیش شبیه آن چیزی است که در آرامگاههای بهمنیان میبینیم. برای نمونه درگوشهها سکنج وجود دارد، قرارگرفتن آرامگاه روی سکو وقار و شکوه ویژهای به آن داده، ضمن این که قرارگرفتن آرامگاه در باغی پر از میوه بر دلربایی آن افزوده است. درون بنا و زیرگنبد دایرهای شکل پنج باند تزیینی به چشم میخورد، زیر این باندهای تزیینی گچبری تزیینی دیده میشود؛ تزیینهایی با طرحهای گلدار و هندسی، زیر این تزیینات گچبری درون باندی که کاشیکاری شده آیههایی از قرآن مجید آمده است. روی دیوار آرامگاه قابهای تزیینی تاقی شکل وجود دارند که در هر سو جفت شدهاند و در چهارسوی تاقهای آرامگاه هستند. فضای بین این تاقها با مدالهایی تزیین شدهاند که مشتمل بر متنهای مذهبی هستند و با کاشیکاریهای درخشانی کار شدهاند، تزیینات کاشیکاری که دارای متنهای قرآنیست به خط ثلث و کار خوشنویسی به نام عبدالفاتح است(همان،ص156). شاهان بیدر هنرمندان ایرانی را استخدام کرده بودند تا کار تزیین ساختمانهای آنها را انجام دهند و دو خوشنویس به نامهای خواجگی شیروانی و عبدالفاتح کار طراحی و نوشتن کتیبههای این آرامگاه را برعهده داشتند، باتوجه به این موضوع که به نام دیگری درآرامگاه اشاره نشده است از این رو به نظر میرسد که این دو در ساخت کاشی هم ماهر بودهاند، پیش زمینۀ نوار آیههای قرآنی به رنگ سبز، آبی فام و فیروزهای است. کتیبهها نیز به رنگ سفید نگاشته شدهاند و همین سبب شده به خوبی نمایان و خوانا باشند. هشت قاب کاشیکاری شده توجه بازدیدکنندگان و به ویژه بازدیدکنندگان پارسی زبان را به خود جلب میکنند. شعرهای فارسی درون قابی مستطیل شکل با دو حاشیه از سنگ سیاه و حاشیه کاشیکاری شده به رنگ آبی روی زمینهای فیروزهای و البته به رنگ سپید نبشته شدهاند. قصیدههایی از عطار نیشابوری و غزلهایی از سعدی شیرازی درون قابهای کاشیکاری نگاشته شدهاند که البته به زودگذری عمر و ناپایداری شکوه و جلال گیتی اشاره دارند. مفاهیمی که برای هر انسانی و به ویژه یک پادشاه بسیار مناسبند. در سه قاب کاشیکاری شده غزلهایی از باب اول و نهم بوستان، باب اول در عدل و تدبیر و باب نهم در مورد توبه و راه صواب دیده میشود که بسیار چشمنوازند.
دریغا که بی ما بسی روزگار- برویدگل و بشکفد نوبهار
کسانی که از ما(که دیگر) بغیب اندراند- بیایند و برخاک ما بگذراند
تفرج کنان در هوا و هوس-گذشتیم بر خاک بسیارکس
کرا جاودان ماندن امید ماند- چوکس را نه بینی که جاوید ماند
دامن کشان که میرود امروز برزمین- فردا غبارکالبدش بر هوا رود
خاکت در استخوان رود ای نفس خیره چشم(شوخ چشم)- مانند سرمهدان که درو توتیا رود
براساس کتیبهای که کنار سنگ گور علیبرید وجود دارد ساخت آرامگاه در تاریخ 984ه، یعنی سه سال پیش از درگذشت علیبرید به پایان رسیده است. کتیبهای هم مبنی بر تاریخ درگذشت علیبرید یعنی سال 987ه، وجود دارد. درون آرامگاه سطح باریکی از سنگفرش سیاه صیقلی وجود دارد در این سنگفرش 4 گور وجود دارد. سنگ گور علیبرید سیاه رنگ، صیقل داده شده و از جنس بازالت است.گوری جعبهای شکل که به خوبی روی آن کار شده و دارای طرحهای هندسی وگیاهی ساده است و طرحهایی زنجیرهای شکل با آویزهایی پنج وجهی دارد.
منابع
Eaton,Richard.M.2005,A Social History of the Deccan,1300-1761,The New Cambridge History of India I:8,Cambridge University Press.p.59.
Michelle,George&Zebrowski,Mark.2008,Architecture and Art of the Deccan Sultanates,The New Cambridhe History of India I:7,Cammbridge University Press.pp.7-11,77.
Yazdani,Gholam.1947,Bidar its History and Monuments,London:Oxford University Press.
دیدگاه تان را بنویسید