پساندازش به مرز ۴۰ میلیون تومان رسیده و تصمیم گرفته زندگی را برای خودش آسان کند. هر روز باید از شهرک اقماری حاشیه پایتخت که خانهای در آن خریده، دستکم بیش از ۲۰ کیلومتر را تا تهران طی کند و به محل کار برسد و همین مسیر را با تحمل ترافیک درونشهری بپیماید و به خانه بازگردد.
فامیل و آشنا توصیه میکنند «ماشین صفر بخر!» اما از موجودی حسابش خبر ندارند. ارزانترین خودروی صفر در بازار بیش از ۱۳۰ میلیون تومان قیمت دارد. بنابراین خودروی او نه در کارخانه بلکه جایی در شهر و دست صاحب دیگری است و باید برای پیدا کردنش بازار خودروهای دستدوم را زیر و رو کند؛ اما چطور؟
پنج صبح هر روز از خانه بیرون میزند و غروب به خانه بازمیگردد. روی ساعتهای حضور در محل کارش حساب کرده است. شاید وقتی کارش کمتر شد بتواند با چرخی در سایتهای خریدوفروش اینترنتی از بازه قیمت باخبر شود و خودروی مورد نظر را پیدا کند اما خبری از قیمتها در سایتها نیست.
قیمت خودرو و مسکن با دستور قضایی از سایتهای خریدوفروش اینترنتی حذف شده است تا دست دلالها از بازار کوتاه شود. در این شرایط او مجبور است به صاحب هر آگهی زنگ بزند. با خودش فکر میکند حالا با حذف قیمت، دلال نمیتواند از پشت تلفن قیمتی فضایی بگوید و انتظار مردم از قیمتها و روند بازار را تغییر دهد! به چند آگهیدهنده سر میزند و بعد از شنیدن قیمتهای عجیبوغریب و دور از انتظار از خرید خودرو ناامید میشود.
گرفتاری حذف قیمت تنها دامن خریداران و متقاضیان خودرو را نگرفته است. حذف قیمت به چالشی جدی برای مردمی تبدیلشده که میخواهند خودروی خود را به هر دلیلی بفروشند یا به خودروی بهتری ارتقا دهند. مهدی یکی از آنهاست که مجبور شده به خاطر حذف قیمتها به نمایشگاه خودروی محل برود و خودروی خود را برای فروش به آنها بسپارد. مهدی میگوید: «یکی از نمایشگاهیها گفت باید ماشین را مدتی بدهی دست ما، اما برای من ممکن نیست چون این ماشین عصای دست من است هر روز بچهها و خانمم را به مدرسه و محل کارشان میرسانم». مهدی تصمیم داشته ماشینش را برای فروش در سایتهای خریدوفروش آگهی کند اما اعلام قیمت هم در این سایتها حذفشده است. میگوید: «وقتی رفتم نمایشگاه گفتند ماشین تو را بیش از این نمیخرند در حالیکه فکر میکنم قیمتش بیشتر است.
رفتم در سایتهای خریدوفروش اینترنتی آگهی بدهم اما دیدم اعلام قیمت حذفشده و باید قیمت را توافقی بزنم. اما نمیدانم چطور باید با خریدار توافق کنم در حالیکه هیچ جایی نیست که بازه قیمت را ببینم. کار من طوری نیست که هر ساعتی جواب تلفنم را بدهم. کاش میشد قیمت را مینوشتم که هر کس واقعا ماشین را میخواست تماس بگیرد».
مهدی قصد دارد خودروی خود را بفروشد و به ماشین بهتری تبدیل کند اما علاوه بر اینکه نمیتواند به ارزیابی درستی از قیمت آن برسد، امکان بررسی قیمت خودروهای دیگر را هم ندارد. حذف قیمتها به بلاتکلیفی او دامن زده است. میگوید: «من نه بچه مریض دارم و نه کارم گیر پول ماشین است وگرنه از حذف قیمت بیشتر صدمه میدیدم. بعضی نمایشگاهها خودشان میگویند میخرند و یک قیمتی هم میگویند اما وقتی نمیشود قیمت را از جای دیگری دید چطور درست تصمیم بگیریم. نگرانم که قیمتها ناگهان بالا برود و من ماشین را بفروشم و بیماشین بمانم. اگر از جایی میتوانستم قیمتها را رصد کنم، کار من اینقدر سخت نمیشد».
دیدگاه تان را بنویسید