ارسال به دیگران پرینت

معرفی کتاب | معرفی کتاب در ستایش زنان سرسخت

اگه میخوای یک زن قدرتمند باشی این کتاب رو بخون | معرفی کتاب در ستایش زنان سرسخت

مطالعه‌ی این اثر به تمامی زنان توصیه می‌شود؛ چرا که شیوه‌ی زندگی زنان مقتدر و قدرتمند را به عنوان الگو در اختیارتان قرار می‌دهد.

اگه میخوای یک زن قدرتمند باشی این کتاب رو بخون | معرفی کتاب در ستایش زنان سرسخت

معرفی کتاب در ستایش زنان سرسخت

مطالعه‌ی این اثر به تمامی زنان توصیه می‌شود؛ چرا که شیوه‌ی زندگی زنان مقتدر و قدرتمند را به عنوان الگو در اختیارتان قرار می‌دهد.

کرن کاربو در کتاب در ستایش زنان سرسخت زندگی‌نامه‌ی بیست و دو زن مبارز را در اختیارتان قرار می‌دهد تا شما بتوانید با الگو قرار دادن آن‌ها تبعیض‌ها و فشارهای جامعه را در جهت رسیدن به اهداف خود کنار بگذارید. این کتاب درباره‌ی زنان جسور و قهرمانی‌ست که هیچ چیز نتوانست مانع رسیدن آن‌ها به خواسته‌هایشان بشود.

درباره‌ی کتاب در ستایش زنان سرسخت:

کتاب حاضر دربارۀ زنان سرسختی‌ست که به تنهایی در برابر مشکلات ایستاده‌اند. کرن کاربو (Karen Karbo) چنین زنانی را انسان‌هایی می‌داند که نسبت به نیازها و علایق خود شناخت کامل دارند و برای رفع نیاز و خواسته‌های خودشان اهمیت بسیاری قائل هستند. بسیاری از زنانی که در کتاب در ستایش زنان سرسخت (In Praise of Difficult Women) معرفی می‌شوند، مادرانی مهربان و فداکار هستند، اما این موضوع مانع از این نمی‌شود که به خودشان نیز اهمیت ندهند. یک زن سرسخت تمامی معیارها و انتظاراتی را که از سوی فرهنگ جامعه به او تحمیل‌ می‌شود، می‌شناسد ولی حاضر است برای خودش بجنگد و هزینه‌ی آزادی و اختیار را بپردازد.

یک زن سرسخت و مبارز، سنگدل یا تندخو نیست هر چند ممکن است مانند بسیاری از انسان‌ها در موقعیت‌های مختلف عصبانی شود، کار اشتباهی انجام دهد و نتواند احساسات خود را کنترل کند، ولی تمایل دارد پیشرفت کند و برای زندگی خود تصمیم بگیرد.

شما نمی‌توانید از زنان سرسخت انتظار داشته باشید تا در انتظار بنشینند؛ چنین انسان‌هایی نه در انتظار عشق می‌مانند و نه در انتظار تأیید دیگران. توان و انگیزه‌ی این گروه پیشرو، آن‌ها را به جایی می‌رساند که دیگران را در انتظار خود می‌گذارند؛ چرا که نظر دیگران برایشان ارزش و اهمیتی ندارد و تحت هر شرایطی مسیر خود را پیش می‌گیرند.

کرن کاربو در کتاب در ستایش زنان، زنان نمادینی را به شما معرفی می‌کند که در طول زندگی از آن‌ها الهام گرفته است. او برای آشنایی بیشتر شما با چنین افرادی به زندگی آن‌ها می‌پردازد و اطلاعات جالبی را در اختیارتان قرار می‌دهد که حتما مسیر زندگی‌تان را دگرگون خواهد کرد.

نکوداشت‌های کتاب در ستایش زنان سرسخت:

- من فکر می‌کنم در ستایش زنان سرسخت را همه باید بخوانند و کتابی است که همه باید در کتاب‌خانه‌ی خود داشته باشند. (Ms. Nose in a Book)

- مجموعه‌ای جذاب و الهام‌بخش که در آن از یادگیری درباره زنان شگفت‌انگیز مدرن لذت بردم و مایل بودم بیشتر بدانم. 

- کتاب کارن کربو در ستایش زنان دشوار همه ما را نسبت به مسیر زنان مبارز آگاه می‌کند. کتاب در ستایش زنان سرسخت یک مانیفست کامل در مورد این‌که چرا اکنون زمان آن رسیده است که دقیقاً همان‌طور که هستیم، با صدای بلند، بی وقفه و گستاخانه عمل کنیم. (Lidia Yuknavitch, author of The Misfit’s Manifesto)

کتاب در ستایش زنان سرسخت مناسب چه کسانی‌ست؟

مطالعه‌ی این اثر به تمامی زنان توصیه می‌شود؛ چرا که شیوه‌ی زندگی زنان مقتدر و قدرتمند را به عنوان الگو در اختیارتان قرار می‌دهد.

با کرن کاربو بیشتر آشنا شویم:

او که در سال 1956 به دنیا آمده است، به عنوان رمان نویس، روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی غیرداستانی شناخته می‌شود. نوشته‌های کرن کاربو به دلیل هوشمندی، توجه به جزئیات و ارائه‌ی کاستی‌های انسانی و همچنین توانایی عبور از ژانرها از جمله داستان، بیوگرافی، خودیاری، مقاله، روزنامه نگاری شهرت بسیاری دارد.

این نویسنده‌ی آمریکایی تاکنون سه رمان را به نام‌های مسیر الماس، متجاوزین به اینجا خوش آمدید و مادر بودن از من یک مرد ساخت نوشته است که هر کدامشان در گروه آثار منتخب نیویورک تایمز قرار دارد. از میان سایر آثار وی می‌توان به مواردی مانند امور زندگی، قوانین جولیا چایلد، چگونه جُرجیا به اوکیف تبدیل شد، انجیل به روایت کوکو شنل، چگونه هپبورن باشیم و... اشاره کرد.

در بخشی از کتاب در ستایش زنان سرسخت می‌خوانیم:

نویسندگان زندگی‌نامۀ ژوزفین گفته‌اند: «ژوزفین از اینکه ازدواج کرده بود خوشحال بود و مشتاق بود تا فرزندی به دنیا آورد ولی ژان مایل به بدون زیر یک سقف در کنار ژوزفین نبود و این موضوع ژوزفین را به زنی دردسر آفرین تبدیل کرد.» وقتی زنی مقاومت نشان دهد و موضع خود را حفظ نماید دیگران او را زنی دردسرآفرین می‌دانند. بعد از 14 ماه، صبر ژوزفین تمام شد او از آن دسته زنانی نبود که آن‌قدر منتظر مردی بماند تا علف زیر پایش سبز شود. پس تقاضای طلاق کرد و به همراه دستاوردش از این ازدواج (ملیت فرانسوی) خانه را ترک کرد.

دو سال بعد در سال 1940 ژوزفین در حال اجرا در سالنی مملو از تماشاچی بود (و هنوز منتطر بود تا طلاقش از ژان نهایی شود) که فراخوان شارل دوگل برای پیوستن به ارتش برای مقاومت در برابر ارتش اشغالگر آلمان را شنید و بدون معطلی و به صورت داوطلبانه راهی انجام وظیفه شد.

با اینکه بعد از جنگ همه ادعا کردند که برای مقاومت کشورشان در برابر آلمان کاری کرده بودند ولی در واقع فقط دو درصد مردم فرانسه برای دفاع کشورشان جان‌فشانی کردند. ژوزفین نسبت به موضوع جنگ بسیار جدی بود. او علاقه‌ای به پیچیدگی‌های سیاست نداشت اما به محض دیدن یک نژادپرست متوجه افکار نژادپرستانۀ او می‌شد بنابراین به دشمن قسم‌خوردۀ نازی‌ها تبدیل شد. نفرت او به نژادپرستان با احساس تعلق‌خاطرش به فرانسه در هم آمیخته بود.

(همان میزان عشقی که به طرفدارانش داشت را به فرانسه نیز داشت) او از اینکه می‌توانست از شهرت و نفوذش استفاده کند خوشحال بود حتی اگر به قیمت خراب شدن زندگی‌اش تمام می‌شد.

وقتی صحبت از زن سرسخت می‌شود، یک زن با فن بیان خوب، صریح و رک و رییس‌مآب به ذهنمان می‌آید اما ژوزفین چنین زنی نبود. او ظاهراً شیرین و مهربان بود اما زمانی که با قلبش تصمیم می‌گرفت رفتارش بی‌اندازه آزار‌دهنده (مانند جریان اجرا در آمریکا و رفتارش با پپیتو) و به طرز خارق‌العاده‌ای جسورانه می‌شد. ندای قلبش هیچ‌گاه او را به تسلیم شدن وادار نمی‌کرد. او مصمم و قاطع به پیش می‌رفت و حتی اگر خطری متوجه زندگی‌اش می‌شد، از رفتن باز نمی‌ماند.

منبع : کتابراه
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۱ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه