این ادعاهای الهام علیاف که «ایران ظرف چند ماه دو رزمایش نظامی در مرز ما برگزار کرده است؛ بنابراین ما مجبور به برگزاری رزمایش نظامی شدیم تا نشان دهیم از کسی نمیترسیم... در ایران مدارسی وجود دارد که در آن زبان ارمنی تدریس میشود اما زبان آذربایجانی نه... دولت آذربایجان توجه ویژهای به حمایت از حقوق، آزادیها و امنیت آذربایجانیهای مقیم خارج از کشور دارد» نشان میدهد مقامهای باکو در تب آرزویی میسوزند که برداشتن تنها یکقدم عینی برای تحقق آن میتواند خود این رژیم را به سوختن دهد.
مقام معظم رهبری در بیانات مورخ 5/ 9/1401 خود فرمودند که «مسئولین کشور به همه اطراف کشور باید توجّه کنند. برای ما، هم منطقهی غرب آسیا مهم است، هم منطقه قفقاز مهم است، هم مناطق شرقی ما مهم است، همه اینها مهم است. حواس ما به همه اینها باید باشد که دشمن چهکار میخواهد بکند؛ همه در این زمینهها بایستی تلاش کنند».
نکته قابلتامل این است که آیا مقامهای آذربایجان تعمداً بر روند مسالمتآمیزی که ایران در قبال همسایههای خود در پیشگرفته خطی از فراموشی نقش کردهاند یا ناآگاهانه در بازی بازیگرانی قرارگرفتهاند که هدف نخستشان به خطر انداختن امنیت و منافع ملی دو همسایه است.
1) دالان زنگزور
منطقه قفقاز و بخصوص قرهباغ که در زبان ترکی «باغ سیاه» معنی میدهد، سالهاست که با درگیریهای مرزی و بحرانهای امنیتی دستبهگریبان است. اوج گرفتن این بحران بعد از نبرد 44 روزه «نارگونو - قرهباغ» در سال 2020 چشماندازهای جدیدی را در این منطقه مهم و حیاتی ایجاد و بازیگران مطرح منطقهای و جهانی را وادار به تغییر رویکردها و نقشآفرینی گستردهتر در این نقطه راهبردی کرده است. طبیعی است که فهم حرکت این بازیگران و چینش این صفحه شطرنج نیاز به درک عواملی دارد که باعث این تغییرات گسترده در توازن قوا بین طرفهای درگیر شده است و سرنوشت این منطقه و تغییرات در چینش قدرت میتواند تاثیری جدی بر منافع ملی کشورمان داشته باشد.
شکلگیری ترکیب کنونی جمعیتی در منطقه قفقاز بخصوص منطقه قرهباغ ریشه در تغییرات کلان حاکمیتی بعد از جنگهای ایران و روسیه در این منطقه دارد. بعد از الحاق مناطق وسیعی از قفقاز به امپراتوری تزاری روسیه در ابتدای قرن نوزدهم بر اساس دو معاهده گلستان و ترکمانچای، دولت تزاری بر اساس توصیه راهبردی ژنرال «سیسیانف»؛ فرمانده نیروهای فاتح روسی، در این منطقه شروع به اسکان جمعیت مسیحی کرد.
بسیاری از ارمنیهای مهاجر از امپراتوری عثمانی و ایران در این منطقه ساکن شدند. بعد از سرنگونی حکومت تزارها در روسیه و استقرار اتحاد جماهیر شوروی، منطقه قرهباغ بهعنوان یک منطقه خودمختار به رسمیت شناخته شد. در تمام دوران استقرار حاکمیت شوروی اختلافهای دو جمهوری سوسیالیستی آذربایجان و شوروی امکان بروز و ظهور را پیدا نکرد؛ اما با پایان جنگ سرد و آغاز زوال شوروی، درگیری آغاز شد.
نقطه شروع جنگ قرهباغ بعد از فروپاشی شوروی را میتوان سال 1988 در نظر گرفت؛ روندی که بعد از استقلال رسمی آذربایجان و ارمنستان در سال 1991 به جنگی خانمانسوز منتهی شد که بیش از 50 هزار قربانی گرفت. تشدید بحران در این منطقه حیاتی و در کنار آن ضرورت امن کردن کریدورهای ارتباطی برای انتقال نفت میادین باکو به بازارهای بینالمللی سبب شد تا تلاشهای گستردهای برای پایان دادن به این درگیریها از سال 1994 آغاز شود. بعد از چندین دور مذاکره و اختلافنظرهای فراوان، بالاخره پس از گفتوگوهای بین حیدر علیاف و یلتسین، روسای جمهوری وقت آذربایجان و روسیه، سرانجام در هجدهم اردیبهشت 1373 (هشتم ماه میسال 1994) موافقتنامه آتشبس تحت عنوان «پروتکل بیشکک» بین طرفین درگیری به امضا رسید و در 22 اردیبهشت همان سال رسمیت یافت و عملیات نظامی از این روز در خطوط جبههها متوقف شد.
از آن زمان تاکنون نوعی توازن قوا مبنی بر حمایت ترکیه از آذربایجان و در مقابل حمایت روسیه از ارمنستان در منطقه شکلگرفته بود که از وقوع مجدد درگیری در منطقه جلوگیری میکرد. بااینحال به نظر میرسد که این توازن قوا بهقدری تضعیفشده که دیگر توان جلوگیری از درگیریهای منطقهای ندارد. عواملی که ریشه در تغییرات کلیدیتر در ساختار منطقهای و جهانی دارد. کریدوری که به دنبال حذف ایران از مسیر آسیا به اروپا است
شاید مهمترین عامل در برهم خوردن توازن دوطرفه در منطقه قرهباغ و آغاز دوباره درگیریها در این منطقه ایجاد کریدورهای جدید منطقهای و بینالمللی بین آسیا و اروپا است؛ روندی که از سال 2012 و با تصمیم چین برای طرح بزرگ و راهبردی «یک کمربند-یک راه» آغاز شد. این طرح بخشی از راهبرد گستردهتر چین برای ایجاد یک کریدور زمینی بین اروپا و چین و شکستن محاصره دریایی آمریکا و همپیمانان آن در منطقه «اقیانوس آرام-هند» است. بر اساس این طرح سرمایهگذاریهای کلانی در بسیاری از کشورها برای توسعه زیرساختهای ارتباطی آغازشده و چین را امروز به بزرگترین وامدهنده بینالمللی تبدیل کرده است.
در این میان برخی از کشورها به دنبال نقشآفرینی هر چه بیشتر در این طرح بزرگ و کلان هستند. «طرح کریدور لاجورد» یکی از ابتکارهای منطقهای برای حضور در این بزرگراه مهم تجاری و صنعتی است. این کریدور بر اساس طرح اولیه خود از افغانستان آغازشده و بعد از گذر از ترکمنستان و آذربایجان به ترکیه وصل میشود. موتور محرک اولیه این کریدور بر اساس توان صنعتی ترکیه و ایجاد زنجیره ارزش در میانه کمربند «یک کمربند-یک راه» بناشده است. طبیعی است که این کریدور همانند «کریدور عرب-مد» حضور ایران را در میانه راه تجاری چین به اروپا نادیده میگیرد. علاوه بر این حضور ارمنستان در منطقه قرهباغ و ایجاد مانع بر سر اتصال زمینی آذربایجان به منطقه نخجوان و ازآنجا به ترکیه نوعی مانع راهبردی بر سر تکمیل این کریدور محسوب میشود. از همینرو میتوان تمام تحرکات اخیر در منطقه قرهباغ را بر اساس این تحول اساسی و جدی تشریح کرد. در حقیقت جمهوری آذربایجان و ترکیه با عقب راندن ارمنستان از قرهباغ و ایجاد کریدوری با منطقه نخجوان به دنبال تکمیل کریدور لاجورد با محوریت کشورهای ترکزبان هستند. طبیعی است که این کریدور که به نام «کریدور تورانی» معروف است باید درست از روی دسترسی ایران به گرجستان و قفقاز رد شود و در این صورت مسیر زمینی اتصال ایران به روسیه تنها به کشورهای آسیای میانه محدود باقی خواهد ماند. همین نکته بهخوبی نشاندهنده حساسیت ایران روی منطقه «زنگزور» بهعنوان نکته کلیدی این دعوای راهبردی است.
علاوه بر ترکیه و آذربایجان تمام رقبای کلیدی ایران در منطقه نیز از شکلگیری این کریدور مهم و حذف ایران از مسیر زمینی چین به اروپا حمایت خواهند کرد. حمایت گسترده رژیم صهیونیستی از رژیم علیاف دقیقاً در همین راستا قابلتعریف است. در طول سالهای گذشته رژیم صهیونیستی به همراه ترکیه از مهمترین تامینکنندگان تسلیحات تهاجمی برای جمهوری آذربایجان است. در جریان نبردهای سال 2020 پهپادهای تهاجمی ترکیه که در خدمت ارتش آذربایجان قرار داشتند نقش مهمی در انهدام نیروهای ارمنی ایفا کردند. علاوه بر این موشکهای بالستیک کوتاه برد رژیم صهیونیستی نیز چندین بار مواضع ارمنیها را مورد هدف قرار داد. این رقابت گسترده منطقهای دقیقاً در نقطهای به نام منطقه «زنگزور» متمرکزشده است. ازآنجاکه ایران هرگونه تغییر راهبردی در این منطقه را به ضرر خود میداند و حاضر به قطع شدن مسیر ارتباطی خود با قفقاز و ازآنجا با روسیه نیست، سیگنالهای جدی از سوی تهران به مقامات آذری و ترکیه فرستادهشده است.
در این میان آمریکاییها هم به دنبال برداشتن سهم خود از این بحران بزرگ هستند. دولت آمریکا در چارچوب همکاری با سازمان امنیت و همکاری اروپا تلاش میکند از بحرانهای موجود در قفقاز جنوبی مانند قرهباغ، اوستیای جنوبی و آبخازیا در گرجستان استفاده کند و بهانهای برای حضور در منطقه داشته باشد. البته اجرای این سیاست با مخالفت شدید روسیه روبهرو بوده است. آمریکا از سال 2003 توانست از طریق به قدرت رساندن ساکاشویلی در گرجستان نفوذ خود را در منطقه قفقاز جنوبی گسترش دهد. همچنین با مشارکت در پروژههای نفت و گاز آذربایجان حضور اقتصادی خود را از همان سالهای ابتدایی فروپاشی شوروی در منطقه گسترش داد. حضور آمریکا در جمهوری آذربایجان بهصورت تدریجی پیشرفت کرده. آمریکا با طرف آذربایجانی بهویژه از طریق مناسباتی که اسرائیل با آذربایجان برقرار کرده رابطه خود را گسترش داد. از سال 2018 هم با به قدرت رسیدن آقای پاشینیان در ارمنستان این حضور به ارمنستان نیز گسترشیافته است. آمریکا در 30 سال گذشته، از زمان برقراری آتشبس، تمایل چندانی به حل قضیه قرهباغ نداشت؛ زیرا ادامه همین حالت نه جنگ و نه صلح زمینه مساعدی برای حضور آمریکا فراهم میساخت. در این سالها آمریکا سعی کرده با نفوذ در حیاطخلوت روسیه و نیز در همسایگی شمال ایران، در منطقه حضور و بروز بیشتری داشته باشد. سفر نانسی پلوسی به ارمنستان را میتوان در همین چارچوب تحلیل کرد و اینکه آمریکاییها به دنبال این هستند تا بهنوعی باج خود را از کریدور لاجورد بگیرند.
2) آذربایجان: هراس مشترک
اقدامات اخیر باکو از همسویی با تلآویو گرفته تا تبدیلشدن به کانون استقرار تروریستهای تکفیری، این گزاره را تقویت میکند که مقامهای آذربایجان تعمداً بر روند مسالمتآمیزی که ایران در قبال همسایههای خود در پیشگرفته خطی از فراموشی نقش کردهاند. رزمایشهای نظامی ایران در مرزهای شمالی کشورمان در حالی به بهانه حملات لفظی رئیسجمهور آذربایجان علیه ایران تبدیلشده که او در هفتههای اخیر در حال نوشتن دیکتهای است که شماری از همپیمانان منطقهایاش ازجمله رژیم صهیونیستی آن را قرائت میکنند. اقدامات سرزمینی ناقض تعهدات مرزی و طرح سخنان غیرسازنده و خطرناک همچون این حرف الهام علیاف که مدعی شده «هموطنان ما با سرنوشت تلخ از کشور آذربایجان جداشدهاند»، میتواند در کمترین زمان ممکن با رویارویی قدرتمند نیروهای نظامی ایران روبهرو شود.
جمهوری آذربایجان همچنین سعی کرده طی ماههای اخیر که ایران درگیر اعتراضات و ناآرامیهای داخلی بود، مواضع تحریکآمیزی علیه ایران اتخاذ کند. یک ماه پیش، الهام علیاف از رفتار ایران با جامعه آذریاش انتقاد و مدعی شد که «امنیت، حقوق و رفاه آنها برای ما بسیار مهم است و ما به انجام هر کاری برای کمک به آذربایجانیهایی از خاک ما دور هستند، ادامه خواهیم داد». روسیف حسینوف؛ یکی از اعضای هیئت علمی آکادمی دیپلماتیک آذربایجان و مدیر اندیشکده مرکز توپچوباشوف مستقر در باکو، به فارِنپالیسی گفته است: «سخنان اخیری که از علیاف شنیدهایم، تحول جدیدی است. در گذشته، رهبران جمهوری آذربایجان در لفاظیهای خود بسیار سنجیده عمل میکردند و مراقب بودند که ایران را عصبانی نکنند».
تحرکاتی در مرزهای شمال غربی ایران از سوی جمهوری آذربایجان آغازشده که به نظر میرسد هدف تغییر عمده در مرز میان ایران و ارمنستان را دنبال میکند؛ چنانکه نوار مرزی شامل راه ارتباطی میان کشورمان و ارمنستان قطع شود و با ضمیمه شدن خاک این قسمت از نوار مرزی به جمهوری باکو، این جمهوری با ترکیه هممرز شود. این اقدام باکو خلاف آتشبس 9 نوامبر 2020 با ارمنستان است که با اقدامات اخیر خود عملاً آن را زیر پا گذاشته است. به اجرا درآمدن این سناریو با هشدار مقامهای عالیرتبه کشورمان روبهرو شد که بر لزوم حفظ راه ارتباطی ایران و ارمنستان تاکید میکردند. در پی این هشدارها نیز دو رزمایش نظامی از سوی کشورمان در مرزهای شمال غربی برگزار شد که عملاً نشان داد مقامهای کشور در واکنش به این اقدامات مشکوک تنها به موضعگیری دیپلماتیک اکتفا نکرده و نخواهند کرد.
الهام علیاف باید رزمایشهای اخیر ایران در مرزهای خود را با عینک دیگری نگاه کند. مخالفت با عدمتغییر موقعیت کنونی مرزها که در هفتهها و ماههای اخیر از سوی عالیرتبهترین مقام جمهوری اسلامی ایران مطرحشده است به معنای آن نبود که دولتمردان ایرانی در رویارویی با اقدامات مشکوکی که خدشه منافع ملی و سرزمینی کشورمان را هدف قرار داده، تنها به موضعگیری از پشت تریبون اکتفا میکنند. اگرچه آنها درروند حلوفصل اختلافات جاری از رویکرد دیپلماتیک غافل نیستند؛ اما با برگزاری دو رزمایش مقتدرانه نشان دادهاند که نیروهای نظامی کشور شامل ارتش و سپاه، بیش از هر وقت دیگری کارآزموده و مجهز به تسلیحات پیشرفته هستند چنانکه بهعنوان قدرت اول نظامی منطقه آماده پاسخ سریع به کمترین اقدامی علیه امنیت ملی خود هستند. قدرتی که علاوه بر توان بازدارندگی، امکان برخورد قاطعانه با تهدیدات را هم دارد. این همان واقعیتی است که مقامهای آذربایجانی نباید در بحبوحه تنش دیپلماتیکی که با موضعگیریهای خود علیه ایران رقمزدهاند، فراموش کنند.
در واکنش به شایعات مطرحشده مربوط بهقصد ایران برای حمله به خاک جمهوری آذربایجان یا کنترل این کشور و همچنین تنشهای اخیر شکلگرفته در سطح رسانه و سیاسی بین جمهوری آذربایجان و ایران، علیاکبر ولایتی؛ مشاور عالی مقام معظم رهبری در امور خارجی، در یادداشتی برای خبرگزاری تسنیم بر این موضوع تاکید کرده که «امروز باید با صدای بلند اعلام کرد که هر آذری، ایرانی است و هر ایرانی، آذری است؛ ولو اینکه آن آذری و ایرانی در خارج از ایران باشد و گذرنامه دیگری داشته باشد. بااطلاع باید بگویم، با اینکه به هر علتی بین ما و آذریهای شمال ارس جدایی افتاده، ما درصدد این نیستیم که مرزها را برداریم و جایی را تصرف کنیم. مردم آذربایجان کشورشان را اداره میکنند و این نوع سخنان و اتهامات نامربوط جایگاهی ندارد و آنها (دشمنان ایران و آذربایجان) بدانند که سعی بیهوده میکنند. تجربه جهان نشان میدهد که یکی از مهمترین عوامل ایجاد تشنج و مشکلات در نقاط مختلف جهان، اختلافات مرزی است و لذا برای حکومت ما با تجربه فراوان و ارزشمند مسلم است که اگر کوچکترین تغییری در مرزها ایجاد شود تا همیشه بهصورت زخمی کهنه بر پیکره کشورهای مجاور باقی میماند و لذا خواهان خوشبختی برای ملت خود و ملتهای منطقه و همسایه هستیم و نمیخواهیم این آرامش موجود در آنجا برهم بخورد؛ ولی اگر قرار باشد کسی از 6 کشور منطقه بخواهد با بَرهَم زدن مرزها، امنیت را در شمال غرب ایران بر هم بزند، قطعاً با آن مخالفت میکنیم و جلوی او خواهیم ایستاد. سخن ایران در یککلام یعنی مخالفت با هر تغییر غیرقانونی که برخلاف منشور ملل متحد است خلاصه میشود و مرزهای کشورها محترم است و فرقی ندارد ما باشیم یا کشور دیگری و هر کشوری بخواهد برخلاف این هنجار و قاعده عمل کند، ما با آن مخالفت میکنیم ولو اینکه یک یا چند همسایه ما باشد؛ زیرا میدانیم که منافع همه در این است که اینجا (قفقاز جنوبی) مرکز و محل اختلافات و مشکلات نباشد و نباید اقدامی منجر به اختلافات بین کشورهای همسایه است شکل بگیرد، زیرا امنیت از همگی سلب میشود. تاکید میکنیم امنیت اینجا ربطی به کشورهای خارج از منطقه ندارد و بیجهت اتحادیه اروپا و ناتو احساس تکلیف نکنند، زیرا ملتهای این منطقه از رشد کافی برخوردار هستند».
محمدرضا دماوندی؛ رئیس انجمن دوستی ایران و ارمنستان، دل پُری دارد: «حدود 10سال پیش طرح خط لوله 80 کیلومتری گاز نخجوان به ایغدیر در منتهیالیه شرق ترکیه
با ظرفیت 2 میلیارد مترمکعب گازآنجام شد. این هم از مواردی بود که در آن زمان کسی توجه نکرد. نخجوان گاز ندارد، ترکیه هم گاز ندارد. چه ضرورتی برای احداث خط لوله 80 کیلومتری با ظرفیت دو میلیارد مترمکعب وجود دارد؟ چند سال بعد که جنگ 2020 اتفاق افتاد، آن خط لوله 80 کیلومتری معنادار شد. وقتی خط لوله گاز از باکو و از جنوب ارمنستان وارد نخجوان شود، درعینحالی که گاز نخجوان را تامین میکند، به آن خط لوله 80 کیلومتری نیز متصل میشود. اگر این خط لوله گاز از آذربایجان وارد شود و جنوب ارمنستان را طی کند و وارد خاک نخجوان شود، طبیعتاً ارمنستان از حق ترانزیت این لوله و انتقال گاز بهرهمند میشود و با همین استدلال هم ارمنستان را مجاب میکنند که این توافقنامه را قبول کند. بهجای اینکه گازش را از ایران یا روسیه خریداری کند، از این حق ترانزیت انتقال گاز بهرهمند میشود و گاز مجانی به دست میآورد؛ بنابراین یک موضوع خیلی جذاب برای ارمنستان خواهد بود که موافقت کند. از طرف دیگر اگر این خط لوله گاز ایجاد شود، بخشی از انرژی اروپا از این طریق تامین میشود. کشور تولیدکننده و صادرکننده و آذربایجان و ارمنستان بهعنوان ترانزیتکننده همه موافقاند و از آنطرف هم وارد ترکیه میشود. ایران این وسط چه تصمیمی میتواند بگیرد؟ چون ایجاد این خط لوله به این معناست که دیگر فروش گاز ایران به ترکیه کاملاً از بین خواهد رفت و فروش گاز ایران به ارمنستان هم متوقف خواهد شد؛ یعنی ما دیگر گازی به هیچ نقطه دنیا نمیتوانیم ارسال کنیم. چون این خط لوله گاز صلحی هم که قرار است به سمت پاکستان و هند برود، عملاً وجود ندارد؛ بنابراین صادرات گاز ایران متوقف خواهد شد. وضع چگونه خواهد بود؟ آیا جمهوری اسلامی ایران میتواند در ایجاد یک کریدور که در کنارش خط لوله انرژی هم وجود دارد با تمام جهان بجنگد؟ در این موضوع، دیگر فقط آذربایجان و ترکیه دخیل نیستند؛ بلکه منافع تمام اروپا را هم در برمیگیرد. در سالهای گذشته ما کوتاهیهایی را داشتهایم که امروز در موقعیتی قرار بگیریم که واکنش ما یک واکنش دفعی باشد؛ یعنی صرفاً میتوانیم بهگونهای رفتار کنیم که طرفهای مقابلمان احساس خطر از جانب ما کنند و فعلاً تصمیم نگیرند. آیا این ظرفیت امروز در ما وجود دارد؟ اگر ارمنستان موافقت کند و خط لوله انتقال گاز رد شود، ما با خود ارمنستان چگونه میتوانیم برخورد کنیم؟ ارمنستانی که حالا گاز رایگان به دست میآورد. من اگر طراح موضوع باشم، در مورد کریدور، دیگر با ارمنستان صحبت نمیکنم. با ارمنستان فقط در ارتباط با انتقال خط لوله گاز صحبت میکنم. چون این خط لوله گاز اگر ایجاد شود، در مرحله بعدش منافعی که ارمنستان از این خط لوله گاز به دست خواهد آورد، متقاعد خواهد شد که در مورد مسئله ایجاد کریدور هم همکاری کند. از طرف طراحان، این کریدور حتمی، قطعی و یقینی است. آنها آمدهاند که این کریدور و حاشیه این کریدور یعنی بحث خطوط انتقال انرژی اتفاق بیفتد و روی این مصر هستند و از این برنامهشان هم عدول نمیکنند. ممکن است کمی کُند عمل کنند، ولی این برنامه متوقف نمیشود. الآن به تعبیری توپ در زمین ما افتاده، ما چگونه و چه باید بکنیم؟ جمهوری اسلامی ایران باید بپذیرد در گذشته خطاهای متعددی در منطقه انجام داده و تمام کسانی که در 30 سال گذشته در حوزه قفقاز جنوبی تصمیمگیر بودهاند، بر اساس تصمیمشان به این حالوروز و وضعیت افتادهایم. امروز دیگر نباید آنها تصمیمگیر باشند. چون آنها اگر میتوانستند تصمیم درست بگیرند در طول 30 سال گذشته گرفته بودند. اجازه بدهند فکر، ایده و تصمیم جدید وارد این داستان شود. اگر فکر، ایده و تصمیم جدید وارد نشود وضعیت ما بهمراتب هرروز بدتر از دیروز میشود. در شرایط کنونی نیز این رفتارهای اشتباه هنوز اصلاحنشده است. چند مصداق عرض کنم؛ آقای امیر عبداللهیان به ارمنستان سفر کردند و کنسولگری ایران در قاپان را افتتاح کردند. بعد از برگشت ایشان تماس تلفنی با آقای جیحون بایراموف، وزیر خارجه آذربایجان برقرار شد که توضیح میدهد من رفتم آنجا کنسولگری افتتاح کنم. این تماس هیچ توجیهی ندارد و به آذربایجان هیچ ارتباطی ندارد. آیا وزیر خارجه آذربایجان به هر کشوری سفر میکند، بعد به ایران زنگ میزند و توضیح میدهد؟ به چه دلیل وزیر امور خارجه ایران شان و منزلت ما را در این سطح پایین میآورد که تماس بگیرد با وزیر خارجه آذربایجان و در مورد سفرش به ارمنستان توضیح دهد؟ نکته دوم؛ در کنفرانس سخنگوی وزارت خارجه آقای کنعانی، خبرنگار شبکه برونمرزی سحر صداوسیما از ایشان در مورد رفتارهای وقیحانه رسانههای آذربایجان در توهین به جمهوری اسلامی ایران سوال میکند. پاسخ سخنگوی ما چه است؟ میگوید این سوال بیجا چیست که شما میپرسید؟! شما با این وضعیت و شرایط انتظار دارید که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه قفقاز موفق عمل کند؛ وقتی نگاه و ذهنیتها به مسئله اینگونه است؟ ما تا زمانی که جایگاه جمهوری اسلامی ایران را درک نکنیم، جایگاه تاریخی ایران را درک نکنیم، متوجه نمیشویم که آن منطقه چقدر منطقه حیاتیای است. در تمام این سالهای اخیر تحریم را ما از کجا دور زدیم؟ این محرمانه نیست. ما از ارمنستان دور زدیم. خلیجفارس را داشتیم که همیشه برای ما مهم بوده و هست و خواهد بود ولی نتوانستیم از خلیجفارس که ما را به راههای آزاد جهانی وصل میکند، تحریمها را دور بزنیم اما تحریم را از ارمنستان دور زدیم. این اهمیت قفقاز جنوبی است که متوجه نمیشویم. حتی امروز هم متوجه نشدند. کتاب ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی، تز دکترای سرلشکر باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح است. ایشان سال 1380 دکترای جغرافیایی سیاسیاش را در دانشگاه تربیت مدرس، دفاع میکند. استاد راهنمایش هم خانم کولایی هستند. کتاب ایشان 21 سال پیش چاپ میشود. ایشان الآن یک مقام رسمی است. بالاترین مقام نظامی ایران چقدر در مورد قفقاز جنوبی، چقدر در مورد اهمیت ارمنستان، چه مقدار در مورد کارهایی که باید بکنیم در این کتاب توضیح میدهند؟ چرا بیتوجهی در این سالها شده است. اتوبان تبریز، ورزقان، نوردوز با 200 کیلومتر تبریز را به مرز وصل میکند. فاصله تبریز تا مرز را به یک ساعت و ربع میرساند. در سال 1389 این پروژه کلنگ خورده، قرار بوده سال 1392 افتتاح شود. 9سال است که این پروژه خوابیده و در بودجه هرساله، اعتباری برایش نمیگنجانند. چرا؟ اتوبان تبریز نوردوز تکمیلکننده کریدور جنوب به شمال و کریدور خلیجفارس به دریای سیاه است. چه دستهایی در کار است که این اتفاق نیفتد. چه کسانی نفع میبرند از اینکه ارتباط ما با قفقاز جنوبی قطع شود؟ اینها تمامش باید شناسایی شود. این افراد وجود دارند. این افراد در جریان تصمیمساز و تصمیمگیر ما لانه کردهاند. اگر ما با اینها برخورد نکنیم وضعیت ما هرروز بدتر از دیروز میشود. تمام اینهایی که گفتم هیچچیز محرمانهای نیست و تمامش هم عیان است. چرا نباید محقق شود و چه کسانی از عدم تحقق آن نفع میبرند؟ حالا بروید پیدا کنید آقایانی که در آذربایجان شرکت دارند. از مقامات گذشته و حال ما چه کسانی شرکت دارند و چگونه نفع میبرند؟»
3) ایران و ارمنستان: قدرت مشترک
شهر کاپان که روزگاری یک شهر پر جنبوجوش معدنکاری بود و اکنون شهری ساکت و خاموش در کوههای جنوب شرقی ارمنستان است، یک مرکز غیرمحتمل یا باورنکردنی برای دیپلماسی بینالمللی شده است؛ اما در ماه اکتبر، مقامات ارمنستان در میدان مرکزی آن گرد آمدند تا نوار تازه کنسولگری جدید را ببرند و از هیئتی که از جمهوری اسلامی ایران واردشده بود، استقبال کنند. گابریل گاوین؛ روزنامهنگار بریتانیایی، در گزارش اول دسامبر 2022 برای فارِنپالیسی نوشت که تنها 3 کیلومتر آنسوتر از محل جدید ماموریت بینالمللی تهران، مرز با جمهوری آذربایجان قرار دارد. منطقه ارمنینشین سیونیک؛ که کاپان پایتخت آن است، در مرکز اختلافات فزاینده بین ایروان و باکو قرار دارد؛ دو کشوری که در سال 2020 جنگی کوتاه؛ اما خونین، بر سر منطقه مورد مناقشه
ناگورنو- قرهباغ داشتند.
چند روز قبل از افتتاح کنسولگری، سرلشکر محمد پاکپور، هدف سپاه پاسداران از رزمایش در مرز ایران با آذربایجان را ارسال پیام «صلح و دوستی» به کشورهای منطقه و درعینحال نشان دادن توانایی آنها در «پاسخ قاطعانه به هر تهدیدی» عنوان کرد. در واکنش به تشدید تنشها در قفقاز جنوبی، ند پرایس؛ سخنگوی وزارت امور خارجه ایالاتمتحده، در اوایل نوامبر ایران را تهدیدی برای منطقه اعلام و ادعا کرد: «در برابر نفوذ بیثباتکننده ایران در منطقه و فراتر از آن» خواهد ایستاد.
ارمنستان بهعنوان یک دموکراسی نسبتاً لیبرال به اینکه اولین کشور مسیحی جهان است افتخار میکند. بااینحال، پسازاینکه شهرها و روستاهای ارمنستان در امتداد مرز برای مدت کوتاهی در ماه سپتامبر مورد بمباران شدید آذربایجان قرار گرفتند - درحالیکه مقامات غربی ابتدا باکو را به گشودن آتش متهم کردند - ایروان از هرجا که بتواند به دنبال پشتیبان برای خود میگردد. باوجود عضویت ایروان در بلوک نظامی «سازمان پیمان امنیت جمعی» (CSTO) به رهبری مسکو، روسیه تاکنون درخواست ارمنستان برای مداخله را رد کرده است. در این میان، ایران بیشازحد مشتاقِ پر کردن خلا قدرت و گشودن جبهه دیگری در برابر آذربایجان و حامی آن یعنی ترکیه است که ایران مدتها به این کشور بیاعتماد بوده و آن را رقیب بالقوهای در منطقه میداند.
در نوامبر 2020، ایروان و باکو پس از بیش از یک ماه درگیری شدید بر سر ناگورنو- قرهباغ که در داخل مرزهای بینالمللی به رسمیت شناختهشده آذربایجان قرار دارد اما از دهه 1990 در اختیار نیروهای ارمنستان بوده است، یک توافق آتشبس با حمایت مسکو امضا کردند. پس از یکرشته شکست در میدان نبرد، ارمنستان با واگذاری کنترل بخشهایی از این سرزمین موافقت کرد و متعهد شد که «ایمنی ارتباطات حملونقلی» را بین سرزمین اصلی آذربایجان و قلمرو آن کشور در نخجوان از طریق منطقه سیونیک؛ که این دو را از هم جدا میکند، «تضمین کند، البته با نگاهی به سازماندهی تردد بدون مانع شهروندان، وسایل نقلیه و بار در هر دو جهت».
از آن زمان، مقامات آذربایجان بهصراحت اعلام کردهاند که این پیمان را به این معنا تفسیر میکنند که باید یک شاهراه مستقل به آنها اعطا شود که بهعنوان «کریدور زنگزور» نامیده میشود که از جنوبیترین بخش سیونیک میگذرد و احتمالاً ارمنستان و ایران را جدا میکند. بااینحال، ایروان اصرار دارد که این درخواست هیچ مبنایی در قرارداد 2020 ندارد. تحلیلگران بهسرعت خصومتهای سپتامبر را به ناامیدی فزاینده باکو نسبت به عدم دستیابی به آنچه از طریق کانالهای دیپلماتیک میخواهد نسبت دادند. کرملین که از جنگ در اوکراین حواسش پرت شده است، به نظر میرسد نمیخواهد یا نمیتواند بهعنوان یک ضامن امنیتی برای ایروان عمل کند؛ هرچند این کشور یکی از اعضای سازمان پیمان امنیت جمعی است و در صورت حمله به شریک خود مجبور است وارد عمل شود.
تصمیم روسیه برای عدم اعزام نیرو به این کشور پس از درگیریهای سپتامبر منجر به تظاهرات گسترده در ایروان شد و معترضان ارمنی خواستار خروج از سازمان پیمان امنیت جمعی شدند. در ماه نوامبر، الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان اعلام کرد که مذاکرات درباره کریدور زنگزور با مسکو در حال انجام است، نه با ایروان و اگر کرملین در آن حضورداشته باشد، ارمنستان قادر نخواهد بود در مقابل این طرح مقاومت کند.
ایران مدتهاست که با هرگونه تغییر در وضعیت موجود در امتداد مرز شمالی خود مخالف است تا حدی به این دلیل که نمیخواهد ترکیه، متحد دیرینه آذربایجان، نفوذ خود را در نزدیکی مرزهای این کشور [ایران] گسترش دهد. مقامات ایران در تابستان هشدار دادهاند اگر تلاشی برای مسدود کردن مرز ایران و ارمنستان صورت گیرد، جمهوری اسلامی با آن مخالفت میکند؛ زیرا این مرز هزاران سال است که راه ارتباطی بوده است.
حسین بنایی؛ استاد دانشگاه بلومینگتون در ایندیانا که متخصص مسائل ایران و منطقه است، میگوید: «تهران نمیخواهد ترکیه آن کریدور را نظامی یا امنیتی کند و نمیخواهد برای آذربایجان هم این موضوع غیرقابلمذاکره شود. من فکر میکنم این همان چیزی است که با افتتاح کنسولگری در تلاش است به آن دست یابد. ایران اکنون در حال ورود است؛ زیرا مقامات ایران احساس میکنند روسیه بهاندازه کافی برای کنترل همهچیز تلاش نمیکند.» ایران همچنین نگران روابط نزدیک آذربایجان با اسرائیل است؛ زیرا دو طرف تبادلات فناوری نظامی را آغاز کردهاند و باکو هماکنون 40 درصد انرژی موردنیاز اسرائیل را تامین میکند. یکی از نمایندگان مجلس ایران به نام محمد صفایی در ماه اکتبر گفت که «صهیونیستها به دنبال تضعیف نفوذ جمهوری اسلامی در آسیای مرکزی هستند؛ اما آنها هرگز موفق نخواهند شد». در واکنشی آشکار به افتتاح کنسولگری ایران در کاپان، پارلمان آذربایجان در ماه نوامبر به گشایش سفارت در اسرائیل رای داد که این کشور را به یکی از کشورهای مسلمان تبدیل میکند که این کار را انجام میدهد.
به گفته بنایی، «سیاست خارجی ایران امتداد بیمها و تردیدهای این کشور است.» به گفته وی، اقدامات تهران در خارج از کشور به دنبال ایجاد «مناطق حائل مقاومت در برابر آن چیزی است که بهعنوان طرحهای امپریالیستی صهیونیستی و غربی در نزدیکی خاک خود میبیند.» در ماه نوامبر، علیاف با ادبیاتی مداخلهجویانه و بیسابقه از ایران انتقاد کرد. روسیف حسینوف؛ یکی از اعضای هیئت علمی آکادمی دیپلماتیک آذربایجان و مدیر اندیشکده مرکز توپچوباشوف مستقر در باکو، گفت: «صحبتهای اخیری که از علیاف شنیدهایم، تحول جدیدی است. در گذشته، رهبران آذربایجان در لفاظیهای خود بسیار سنجیده بودند و مراقب بودند که ایران را عصبانی نکنند؛ اما این رویکرد فعلی بیسابقه است». حسینوف افزود که منافع ایران در حفظ وضع موجود است.
بااینحال، دلایل دیگری نیز وجود دارد که ایران برای برقراری روابط نزدیکتر با ارمنستان (یکی از کشورهای دوست در مجاورت این کشور)؛ یعنی مزیتهایی که از روابط بیطرف ایروان با غرب حاصل میشود، تلاش کرده است. «دیوید هوانیسیان» دیپلمات سابق ارمنی که اکنون مدیر بخش عربیشناسی دانشگاه دولتی ایروان است، گفت: «دولت ایران از ارمنستان بهعنوان نقطه ارتباط با جهان خارج استفاده میکند.» واشنگتن تحریمهایی را علیه دو شرکت ارمنی اعمال کرده؛ زیرا مدعی است از طریق تجارت در آنسوی مرز با ایران علیه منافع ایالاتمتحده عمل کردهاند و این گمانهزنی را به وجود آورد که تجارت این کشور به تهران کمک میکند تا محدودیتهای واردات تجهیزات حساس و سایر کالاها را دور بزند. درعینحال، موسسات مالی ارمنستان مدتهاست که یکراه نجات بالقوه برای بانکها و سرمایهگذاران ایرانی که سعی در انتقال پول به داخل یا خارج از کشور دارند، ارائه کردهاند. یک هیئت تجاری بلندپایه از تهران نیز در ماه مارس بهعنوان بخشی از تلاشها برای تقویت روابط اقتصادی و بازگرداندن درآمدهای موردنیاز از ارمنستان بازدید کرد. درنهایت، اما به نظر میرسد که این پیوندها بیشتر به خاطر راحتی [ارمنیها] است تا همسویی ایدئولوژیک. زُهراب مناتساکانیان؛ بهعنوان وزیر امور خارجه ارمنستان که از سال 2018 تا 2020 بر سیاست روابط نزدیکتر با ایران نظارت داشته؛ به فارنپالیسی گفته که این مشارکت با توجه به ملاحظات بین [ارمنستان و ایران] با همسایگانشان و تجدید خصومتهای منطقهای، یک مشارکت عملگرایانه است. وی گفته: «ازآنجاکه تنشها در منطقه حلنشده باقیمانده است، همگرایی منافع ارمنستان و ایران در این شرایط بهظاهر به امنیت مرز مشترک آنها مربوط میشود.» بنایی، حداقل، هشدار میدهد که جامعه بینالمللی باید نگران آسیبپذیری ایروان باشد. غرب باید نگران چشمانداز افزایش نفوذ ایران در ارمنستان یا هر جای دیگری باشد. منطقه بهراحتی میتواند به یک کانون داغ تبدیل شود.»
با توجه به تنگناهای ایران، این کشور میتواند - با توجه به شکنندگی صلح در قفقاز جنوبی - رویکرد قویتری اتخاذ کند. بنایی افزود: «مسئله این است که درحالیکه ما این رقابت بزرگ قدرت را داریم، ارمنستان واقعاً چارهای ندارد جز اینکه آنچه را که میتواند از اتحاد [با ایران] بهدست آورد؛ زیرا در غیر این صورت به کنج رینگ پرتاب میشود». آنچه ارمنستان اما ممکن است بهعنوان یک «ضرورت» ببیند؛ به نظر میرسد ایران قصد دارد بهعنوان یک «فرصت بزرگ» به آن نگاه کند.
ناییری هوخیکیان؛ کارشناس مسائل ژئوپلیتیک ارمنستان میگوید که «ارمنستان هرگز اجازه ایجاد کریدور زنگزور (به معنای زنگ بیهوده) را نخواهد داد. ترکیه میخواهد ارمنستان را نابود کند. اگر دالان زنگزور ایجاد شود، نخستین اثرش نابودی حکومت ارمنستان است و دومین اثرش محاصره کامل شمال غرب ایران. هدف اصلی امریکا، بریتانیا و ترکیه این است که چنانچه یک روز کریدور زنگزور تاسیس شود، نیروهای ناتو بر آن مسلط باشند، نه نیروهای ارمنستان. حاکمان کنونی ارمنستان بسیار سادهلوح هستند که تصور میکنند با اجابت خواستههای امریکا و بریتانیا، میتوانند برای ارمنستان صلح، رفاه و زندگی بهتری به ارمغان بیاورند. غالب احزاب اپوزیسیون ارمنستان مخالف رویکرد غربگرای حزب حاکم هستند و همپیمان و برادر خودشان را روسیه، ایران و چین میدانند. سازمان پیمان امنیت جمعی کمکی به ارمنستان نمیکند. سازمان پیمان امنیت جمعی بهعنوان یک سازمان موجودیت عملی ندارد؛ چراکه در این سازمان کشورهایی حضور دارند که همپیمانان ترکیه و جمهوری آذربایجان هستند؛ مثلاً قزاقستان و بلاروس که نهتنها به جمهوری آذربایجان سلاح میدهند، بلکه پیوندهای بسیار نزدیک اقتصادی با جمهوری آذربایجان دارند. به همین دلیل است که این سازمان هیچگاه نمیتواند به اجماع برسد که در کنار ارمنستان باشد. قزاقستان و بلاروس تمایل به تشنج در منطقه دارند و از اهداف پانتورانیستی حمایت میکنند. به همین خاطر است که معتقدم حساب سازمان پیمان امنیت جمعی از روسیه جداست. روسیه ازلحاظ سیاسی و نظامی دوست و همپیمان ارمنستان است، اما به خاطر جنگ جاری در اوکراین، مشکلات بسیاری دارد و به همین خاطر نمیتواند فکر و تمرکز و نیروی خود را در قفقاز جنوبی بگذارد. بعد از جنگ 2020 در مناطقی که در تصرف آذربایجان است؛ مثل زنگیلان و جبرئیل و مخصوصاً منطقه ارمنینشین آدرود، تروریستهایی که از سوریه به منطقه منتقلشدهاند در منطقه مستقرشدهاند و نظامیان اسراییلی هم در این مناطق حضور پیداکردهاند. همچنین ایران سالهاست با تحریم روبهرو است، فکر میکنم که سرمایهگذاری در ارمنستان و قرهباغ میتواند یک دریچه جدید به روی اقتصاد ایران باشد. باور غلطی وجود دارد که استان سیونیک و قرهباغ ناامن است؛ اما اکنون نیروهای روس و ارمنی بر منطقه قرهباغ نظارت دارند و هرگونه سرمایهگذاری تحت نظارت آنها انجام میشود. ازآنجاکه ایران سالهاست با تحریم روبهرو است، فکر میکنم که سرمایهگذاری در ارمنستان و قرهباغ میتواند یک دریچه جدید به روی اقتصاد ایران باشد. اینیک منفعت دوطرفه است که ایران میتواند تحریمها را دور بزند و ارمنستان و قرهباغ هم سود اقتصادی ببرند. هیچ نگرانی هم نباید از سرمایهگذاری در قرهباغ و استان سیونیک داشت. در همین رابطه ارمنستان بهسرعت در حال کار روی بزرگراه جنوب-شمال است که اهمیت استراتژیک امنیتی و اقتصادی دارد. از همه مهمتر ارمنستان نیاز به تجهیزات نظامی ایران دارد. اثباتشده است که عملکرد پهپادهای ایرانی بسیار بهتر از پهپادهای بیرقدار ترکیه است. ارمنستان هم ازلحاظ تولید سلاح توانمندیهایی دارد و حتی میتوان تولیدات مشترک تجهیزات نظامی در خاک ارمنستان انجام داد که میتواند عامل بازدارندهای در مقابل دشمنان مشترک ایران و ارمنستان باشد».
ارمنستان یک مسیر ترانزیت جایگزین برای ایران محسوب میشود تا جمهوری اسلامی برای تبادل و انتقال کالا به اروپا صرفاً به ترکیه وابسته نباشد. ترکیه با اجرای نقشههای پانتورانمحور خود و از بین بردن دسترسی به ارمنستان، میتواند علائق خود را به ایران تحمیل کند. اسرائیل با حضور دائمی در مرزهای شمال غرب ایران میتواند بازوی مکمل ناتو و آمریکا در جنوب قفقاز باشد و سیاست همیشگی تفرقه بینداز و حکومت کن را برای واگرایی میان کشورهای منطقه پیگیری کند. مداخله در امور داخلی ایران، تلاش برای مهار جمهوری اسلامی و ایجاد تحریکات قومی در داخل ایران هدف دیگر رژیم صهیونیستی از حمایت از جمهوری آذربایجان بوده است. از سوی دیگر صهیونیستها با حضور در جمهوری آذربایجان میتوانند در سیاستگذاریهای نفتی و گازی منطقه نیز تاثیرگذار بوده و جریان انرژی به سمت خود را نیز تضمین کنند. تردیدی وجود ندارد که صهیونیستها به دنبال ایجاد پایگاه نظامی در سواحل دریای کاسپین نیز هستند.
ختم کلام: الهام علیاف در مسیر زلنسکیشدن
به دلایل اقتصادی، فرهنگی، تجاری، تاریخی و ترانزیتی، آذربایجان؛ درحالیکه یک کشور آسیای میانه نیست، دروازه ورود به این منطقه برای جامعه ترنس ـ آتلانتیک است. این امر بهویژه با توجه به اهمیت باریکه گنجه صادق است. باکو همچنین روابط نزدیکی با بسیاری از جمهوریهای آسیای مرکزی بهویژه قزاقستان و ترکمنستان دارد؛ دو کشوری که میتوانند برای نیازهای انرژی اروپا بسیار مهم باشند. لوک کوفی، مدیر مرکز سیاست خارجی آلیسون در بنیاد هریتیج، مینویسد که پس از جنگ دوم قرهباغ بین آذربایجان و ارمنستان، اکنون آشکار است که پیروزی آذربایجان، واقعیت ژئوپلیتیک جدیدی را در قفقاز جنوبی و منطقه خزر ایجاد کرده است که سیاستگذاران ایالاتمتحده باید از آن آگاه باشند. آذربایجان در منطقهای استراتژیک واقعشده که بسیاری از منافع ژئوپلیتیک ایالاتمتحده را پوشش میدهد. اگر ایالاتمتحده در مورد رقابت قدرتهای بزرگ جدی است، باید روابط خود با باکو را با اقدامات مختلف بهبود بخشد؛ ازجمله با افزایش تعداد سفر مقامات ارشد به آذربایجان، گسترش حضور دیپلماتیک آمریکا در این کشور، همکاری با آذربایجان برای بهبود امنیت انرژی جامعه بینآتلانتیک و حمایت از پروژههای تجاری، اقتصادی و انرژیمحور منطقهای. امروزه آذربایجان سعی میکند بین روابط خود با غرب و روسیه تعادل برقرار کند. ا سیگنالهایی که از منطقه قفقاز جنوبی میآید واضح است که تا روابط بین باکو و مسکو همچنان منجمد است، ایالاتمتحده باید اقدام کند و روابط عملی با آذربایجان را بر اساس منافع متقابل استراتژیک و منطقهای دنبال کند. آذربایجان ثابت کرده که یک شریک قابلاعتماد ایالاتمتحده در مورد یک موضوع ژئوپلیتیک حساس دیگر است: اسرائیل. اگرچه آذربایجان یک کشور با اکثریت مسلمان است؛ اما یک کشور سکولار است و رابطه بسیار نزدیکی با اسرائیل دارد. تصور میشود که شهر قیرمیزی قصبه در آذربایجان تنها شهر تماماً یهودی جهان در خارج از اسرائیل است. آذربایجان همچنین چهل درصد نفت خود را در اختیار اسرائیل قرار میدهد.
تنها راه در حال حاضر برای ارمنستان این است که حکومت ارمنستان تصمیم بگیرد غربی است یا شرقی. آنچه پاشینیان اکنون با ارمنستان انجام میدهد مثل این است که یک آهو با دو پلنگ درآنواحد به تفاهم برسد، درحالیکه آن دو پلنگ در حال نبرد باهم هستند، آهو تصور میکند که میتواند از این گفتوگو منفعت ببرد، غافل از اینکه عاقبت در جنگ این دو پلنگ، شکار آن دو خواهد شد.
رئیسجمهور آذربایجان نیز واقعیتی که نباید ازنظر دور بدارد، بحرانی است که ماهها پیش تحت سیاست تحریککننده جبهه غرب سبب آغاز بحران میان روسیه و اوکراین شده است. در این بحران، کشورهای غربی به روال همیشه میکوشند تا گام آغازین برای جنگ را طرف مقابل بردارد چنانکه ولودیمیر زلنسکی؛ رئیسجمهور جوان و بیتجربه اوکراین را به درگیری بیشتر با روسیه ترغیب کردند. نگاهی به صحنه تحولات قفقاز نشان میدهد که احتمال پیگیری سناریوی مشابهی برای الهام علیاف از سوی بازیگران غربی و صهیونیستی وجود دارد؛ -سناریویی که بر مبنای آن از طریق باکو و تحریک آن، ایران را درگیر یک مناقشه مرزی با جمهوری آذربایجان کند و بهاینترتیب آغازگر یک بحران در قفقاز شود که تنها منافع غرب را تامین کند؛ بنابراین الهام علیاف باید هوشیار باشد و بر اساس نسخههای خانمانسوز غربی در قبال همسایگان خود رفتار نکند؛ آنچه به صلاح همگان است، تقویت مناسبات و ارتقای همکاریهای همسایگی است.
در سمت ایرانی این نکته باید لحاظ گردد که باوجوداینکه زیرساختهای تنش در این منطقه ماهیتی اقتصادی دارند اما مدتهاست که این روند حالتی امنیتی به خود گرفته است. طرف مقابل به دنبال ایجاد نوعی کریدور راهبردی برای حذف ایران از مسیر اصلی اتصال اروپا به ایران است. طبیعی است که در این شرایط هوشیاری و استفاده از تمام ارتباطات اقتصادی و سیاسی برای حضور در این بازی بزرگ ضروری است. گسترش ارتباطات ایران با ارمنستان و درعینحال حفظ فشار هوشمندانه بر آذربایجان میتواند بخشی از این مسیر باشد. در شرایطی که ایران با اتخاذ مواضع سازنده از آزادی سرزمینهای متعلق به جمهوری آذربایجان در قفقاز دفاع کرد و بر حفظ امنیت و حقوق جمهوری ارمنستان نیز تاکید کرد، آنچه در عمل رخداده نشاندهنده عدم تامین منافع ایران و همدستی ترکیه، جمهوری آذربایجان، رژیم صهیونیستی و تروریستهای تکفیری برای تهدید امنیت و منافع اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران است. درعینحال روسیه نیز با بازی پیچیده و باحوصله خود به ماهگیری اقتصادی و سیاسی از این درگیری پرداخته است. علیاکبر ولایتی؛ مشاور عالی مقام معظم رهبری در امور خارجی، در همان یادداشت خود برای خبرگزاری تسنیم بر این موضوع تاکید کرده که «جمهوری اسلامی ایران با گذشت و اغماض بسیار، معتقد است که تنها راه حفظ امنیت این منطقه حساس باید توسط کشورهای خود منطقه باشد که بهصورت یک فرمول شناختهشده، سه بهعلاوه سه، یعنی روسیه، ایران و ترکیه از یکسو و آذربایجان، ارمنستان و گرجستان از سوی دیگر باشد».
مقام معظم رهبری در همان بیانات مورخ 5/ 9/ 1401 خود فرمودند که «دشمنتان را بشناسید و اول هم بدانید دشمن کیست؛ دشمن را اشتباه نکنید. ثانیاً وقتی دشمن را شناختید که کیست، نقطهضعفهای دشمن را بشناسید، ناتوانیهای دشمن را بشناسید. دشمن همیشه سعی میکند خودش را در نظر شما بزرگ و قوی جلوه بدهد. سعی کنید بشناسید دشمن در چه وضعیتی است، چه ضعفهایی، چه نقطهضعفهایی، چه ناتوانیهایی دارد. دشمن را بشناسید، نقشههای دشمن را بشناسید. خیلیها در مقابل نقشه دشمن غافلگیر میشوند؛ [مراقب باشید] غافلگیر نشوید».
فرشید فرحناکیان
دکترای حقوق نفت و گاز
زنده باد ایران و ایرانی
شتر در خواب بیند پنبه دانه همه مثل شما فکر نمیکنن دکی
زنده بادزبان ترکی زنده بادآذربایجان
اهمال دراستفاده از موقعیتهای استراتژیک وگذر گاهها وگلو گاههای مرزی وتصمیم گیری های غیر کلان در ارتباط با همسایگان باعث از دست رفتن فرصتهای اقتصادی وسیاسی است
همین که این کارا رو کردین یعنی ترسیدید !؟
کسی که نمی ترسه کاری نمی کنه و بی اعتناست ! ؟
و سر به زنگاه اقدام شو با درایت میکنه
پس ..............