روزنامه جام جم نوشت: «یک داستان کهنه باز هم دارد روایت میشود و مثل گرامافونی که سوزنش گیر کرده، دارد نوای یک تخلف نخنما را به گوش خلایق میرساند. این داستان یک خودسری آشکار است؛ داستانی که دربارهاش به تعداد موهای سرمان نوشته شده اما چه سود که افاقه نکرده است. ماجرا، ماجرای مدارس غیر دولتی خاص است که نام و آوازهای دارند و این روزها بازی بدی را با اعداد شروع کردهاند؛ بدتر از گرانشدن ناگهانی برنج، به سقف چسبیدن قیمت گوشت و بازار بلبشوی مسکن. خانوادههایی که مدتی است برای ثبت نام سال تحصیلی جدید فرزندانشان به این مدارس رفتهاند، رقمهای شهریه را به قدری درشت دیدهاند که چشمشان از تعجب گرد شده و میان ثبت نام کردن و منصرفشدن، مردد شدهاند. شهریه برخی از این مدارس که اسمشان همه چیزشان است، حتی تا دو برابر پارسال افزایش یافته؛ آن هم در شرایطی که هنوز سازمان مدارس غیر دولتی هیچ نرخی را برای سال تحصیلی پیش رو تعیین نکرده و حتی هنوز بسیاری از مؤسسان این مدارس به دلیل اختلالاتی که در سایت سازمان وجود دارد، موفق نشدهاند نرخهای پیشنهادی خود را بارگذاری کنند. اما داستان چون داستان خودمختاری است، مدارس غیر دولتی خاص که میدانند هر چه ناز کنند نازشان خریدار دارد، نه تنها برای خود شهریههای جدید مصوب کردهاند بلکه حتی تعداد دانشآموزان را در کلاسها افزایش داده و برخی خدمات را که تا سال قبل جزو برنامههای اصلی مدرسه بوده است در قالب فوق برنامهها، با قیمتهای گزاف به خانوادهها میفروشند. تا امروز اما خبری از نظارت نیست و متولی مستقیم مدارس غیر دولتی از پولهای کلانی که جابهجا میشود چه خبر دارد و چه ندارد، به هر حال در موضع سنتی خود فرورفته است؛ این که «هر مدرسهای این کارها را بکند تخلف است.»
مدارس غیر دولتی خاص تهران آن قدر شناخته شدهاند که با یک جستوجوی کوتاه، شماره تماسشان به دست میآید. شماره گرفته میشود و تلفن چند زنگ میخورد و آدمهایی خوش برخورد هلب میگویند.
ما نقاب اولیای یک دانشآموز دوره متوسطه اول را به چهره زدیم که قصد پیشثبتنام دارد. گفتیم شنیدهایم امسال شهریهها خیلی بالا رفته و نگرانیم نکند فرزندمان از برکت حضور در چنین مدرسه ممتازی محروم شود. سپس رقم شهریه را پرسیدیم ولی کسی که آن سوی خط بود، در حالی که تیزهوشیاش را نمایان کرد، ما را به تشریففرمایی حضوری دعوت کرد.
این تیر که به سنگ خورد ما این بار صورتک اولیای دانشآموزی دبیرستانی را به صورت زدیم که چون برای کلاس دوازدهم و کنکورش عجیب نگرانیم، حتما میخواهیم او در این مدرسه که آوازهاش آفاق را پر کرده، ثبت نام کنیم. صدای کسی که آن سوی خط بود با کلمات، احترام را به سمتمان روانه میکرد ولی حاضر نبود قیمت شهریه را بگوید چون میخواست روی ماه ما را از نزدیک ببیند. او اما راهنمایی کرد قبل از هر چیز در سایت مدرسه ثبت نام کنیم تا اگر هنوز جای خالی مانده باشد، در خدمتمان باشد. ثبت نام هم به ناچار انجام شد ولی از تماس خبری نشد که نشد.
با این ظن که نکند رسم همه غیر دولتیها این شده که به خانوادهها با تلفن جواب نمیدهند، با یکی از مدارس غیر دولتی که سنگینی نام و القاب را به دوش نمیکشد، تماس گرفتیم که در کمتر از ۳۰ ثانیه هم چاقسلامتی کردیم و هم به نرخ شهریه رسیدیم. خانمی که آن سوی خط بود البته گفت هنوز برای سال جدید شهریهای مصوب نشده، برای همین مبنای کار ما شهریه پارسال به مبلغ ۱۱ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان برای دوره ابتدایی است که اگر امروز پیشثبتنام کنیم، بعد از نهاییشدن قیمتها و ابلاغ آن به مدرسه، مابهالتفاوتها دریافت خواهد شد.
این چنین شد که ریگ در کفش مدارسی که فقط به شرط حضور در مدرسه و ملاقات رخبهرخ با خانواده درباره شهریهها حرف میزنند، نمایان شد؛ مدارسی که حتی اگر شهریه دریافتیشان علنی هم اعلام شود البته باکی ندارند و با قطار توجیهات و اقناعات، قیمتها را عادیسازی و خانوادهها را نرم میکنند.
والدین از قیمتها میگویند
در قبال سکوت و مخفیکاریهایی که غیر دولتیهای خاص به آن متوسل شدهاند اما والدینی که این روزها بعد از پیشثبتنام فرزندانشان حس نقره داغشدن به آنها دست داده، با طیب خاطر حاضر به گفتوگو هستند.
پدر یکی از دانشآموزانی که از مهر ماه وارد کلاس چهارم میشود و در یکی از همین مدارس پرآوازه ثبت نام کرده است، از پرداخت ۳۷میلیون تومان شهریه، احساس بازندهبودن دارد. او با آب و تاب شکل و شمایل مدرسه فرزندش را با حرکات دست روی هوا ترسیم میکند و میگوید امکانات مدرسه خوب است ولی ما که سال پیش ۲۵ میلیونتومان شهریه دادهایم، چرا امسال باید ۱۲ میلیون تومان بیشتر بدهیم ؛در حالی که خدمات مدرسه نسبت به پارسال تغییری نکرده است.
پدر دانشآموز دیگری که او نیز دبستانی است و در یکی از مدارس غیر دولتی اسم درکرده، پیشثبتنام شده است شهریه ۳۲میلیون تومانی را که پرداخته زیاد و گزاف میداند. او پارسال در همین مدرسه ۱۸میلیون تومان شهریه داده است و نمیداند امسال با این که هیچ خدمت تازهای قرار نیست ارائه شود، چرا باید ۱۱میلیون تومان اضافه بپردازد.
از این والدین میپرسیم آیا این مبالغ پایان پرداختیهایتان به مدرسه خواهد بود، هر دو پاسخ منفی میدهند و میگویند قطعا در طول سال به بهانه خدمات مختلف باز هم مجبور به پرداختهای جدید هستیم. یکی از این دو نیز اضافه میکند، کلاس رباتیک سال گذشته جزو برنامههای معمول مدرسه بود که امسال برایش هشت میلیون تومان جداگانه پرداختهایم و حتما هزینههای دیگری هم در راه است.
کاهش امکانات، گزینشهای سخت
با این که برخی مدارس غیر دولتی مدینه فاضله و اول و آخر مدارس تصور میشوند ولی کسانی که به عنوان خانواده در این مدارس رفتوآمد دارند و شرایط این روزهای این مدارس را برایمان روایت میکنند، تصور مدینه فاضلهبودن را کلا به هم میریزند.
یکی از این والدین به ما میگوید سال گذشته تعداد دانشآموز در هر کلاس ۱۵ نفر بود ولی برای سال تحصیلی جدید با ما شرط کردهاند که کلاسها ۲۰ نفره خواهد بود. پدر دیگری نیز با تایید این موضوع میگوید هم تراکم کلاسها قرار است بالا رود و هم ساعت حضور روزانه بچهها در مدرسه بناست یک ساعت کمتر شود، ضمن این که گفتهاند یک روز هم کلاس به صورت آنلاین برگزار خواهد شد. آنها هم نگران سلامت بچهها به سبب تراکم کلاسهای درس هستند و هم دلواپس افت یادگیری که در کلاسهای شلوغتر روی میدهد. یکی از والدین نیز به ما گزارش میدهد ثبت نام بیش از ظرفیت مدرسه فرزندش باعث شده مرکز یادگیری مدرسه به کلاس درس تبدیل شود. در این شرایط که از شهریهها گرفته تا تعداد دانشآموزان در هر کلاس و تغییر در چیدمان و امکانات مدرسه همه و همه تحمیلی است، برخی از همین مدارس در عین حال پافشاری سرسختانهای نیز بر گزینش دانشآموزان و خانوادههایشان دارند.
این همه قدرت اما از کجا آب میخورد و مؤسسان این مدارس غیر دولتی چه اهدافی را دنبال میکنند؟ آیا این گفته یک پدر دانشآموز درست است که مدارس با این روشها بچههای باهوشتر و خاصتر و البته خانوادههای ویژهتر را شناسایی میکنند و با ترتیبدادن برنامههایی که هدفش به ظاهر استعدادیابی است، پولهای کلانی از خانوادهها دریافت میکنند؟
یک حساب و کتاب کوتاه
پولهای بیمنطقی که این روزها در قالب پیشثبتنام در برخی مدارس غیر دولتی از خانوادهها گرفته میشود بیش از هر چیز قدرت بلامنازع این مدارس و گردانندگان آن را به نمایش میگذارد .حتی اگر خانوادهای در قبال پرداخت عددهای درشت شهریه اعتراض کند نیز دستش به جایی نمیرسد چون کسانی که این پولها را میگیرند راه قانعکردن خانوادهها را بلدند.
پدر یک دانشآموز به جام جم میگوید وقتی علت افزایش ۱۲ میلیونی شهریه را پرسیدیم، گفتند چون حقوقها ۵۷درصد افزایش یافته ما هم باید حقوق معلمان را به همین میزان افزایش دهیم؛ در حالی که این پدر به ما گفت تا جایی که مطلع است معلمان مدرسه، حقوقهای کمی میگیرند و همیشه نیز از این بابت مینالند.
ما که یک حساب سرانگشتی انجام دادیم در مورد یک مدرسه به طور خاص که ۴۰۰ دانشآموز دارد به نتایج جالبی رسیدیم که از یک گردش مالی کلان حکایت دارد.
با شهریه ۳۰ میلیون تومانی این مدرسه) البته اگر با شروع سال تحصیلی هزینههای دیگری دریافت نشود) و با ۴۰۰ دانشآموز، درآمد آن ۱۲میلیارد تومان است، اگر دریافت ۱۱ میلیون تومان شهریه اضافه برای این ۴۰۰ نفر را محاسبه کنیم به رقم چهار میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان میرسیم؛ در حالی که این مدرسه امکانات جدیدی اضافه نکرده و ساختمان مدرسه نیز ملکی است و هزینهای بابت اجاره ندارد. آیا باید پذیرفت که این مبالغ قرار است به معلمان برسد؟»
دیدگاه تان را بنویسید