این روزها دو فیلم از آثار اکرانِ نوروزی، تاکنون فروش نسبتا خوبی را تجربه کردهاند؛ فیلم «مرد بازنده» به کارگردانی محمدحسین مهدویان که در مدت پنج روز، ۶۴۰ میلیون تومان فروش داشته و فیلم «موقعیت مهدی» ساخته هادی حجازیفر که در مدت ۱۱ روز، یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان فروخته است. این دو اثر سینمایی، برای اولینبار در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمدند که ابراهیم امینی، در نویسندگی هر دو فیلم، نقش دارد.
به بهانه اکران این دو فیلم در اکران نوروزی به گفتوگو با ابراهیم امینی، پرداختیم که در ادامه میخوانید.
«مرد بازنده»، فیلمی قهرمانپرور است؟
قهرمانپرور، اصطلاح دقیقی برای «مرد بازنده» نیست، اگر از این زاویه نگاه کنیم که این فیلم متعلق به جنس سینمای قهرمانی، با همان شناختی است که ما از سینمای آمریکا داریم، بله اینگونه است. اما اگر منظور از قهرمانپروری معرفی الگو از نظر محتوایی باشد، خیر اینگونه نیست. چون در فیلمنامه، ما نگاه محتوایی نداریم و تلاش داریم یک قصه را تعریف کنیم.
اینکه جنس فیلمنامههایی که من نوشتم از جنس سینمای قهرمان محور است، به دلیل علاقه من به فیلمهایی است که با آنها عاشق سینما شدم.
بیشتر کدام فیلمها برای شما جذاب بود؟
من در نوجوانی با فیلمهای وسترن آمریکایی، پلیسی فرانسوی، فیلمهایی که آلن دلون در آن بازی میکرد و آثاری که هیچکاک میساخت، عاشق سینما شدم. حتی این علاقه سرمنشا داخلی هم دارد، در ایران با فیلمهای آقای کیمیایی به سینمای گنگستری و پلیسی جنایی علاقهمند شدم و چون این فیلمها از واقعگرایایی روزمره که آدمها را نمایش میدهند، دور هستند، جنبه قهرمانی را نشان میدهند.
«مرد بازنده»، فیلمی متعلق به جنس سینمای قهرمانی با همان شناختی است که ما از سینمای آمریکا داریم؛ یک ادای دین به آثار هیچکاک است
زمانی که خودم شروع به نوشتن کردم، آن فیلمها به صورت ناخودآگاه تاثیر خود را گذاشتند و ما را به سمت ژانرهایی بردند که خودمان با آنها به سینما علاقهمند شدیم و تجربه دلچسبی است که متوجه شویم ما نیز یک نسل دیگر را به قصهگویی در سینما علاقهمند کردیم.
یعنی شما فکر میکنید تاثیر فیلمی مانند «موقعیت مهدی» و «مرد بازنده» روی نسل جوان، هماندازه فیلمهای وسترن آمریکایی و آثار هیچکاک است؟
نه، من نمیتوانم چنین قضاوتی داشته باشم اما برای من، این مسئله ایدهآلی است. ضمن اینکه فکر میکنم «مرد بازنده» یک ادای دین به سینمای هیچکاک است. خیلی برایم هیجانانگیز است که ده سال دیگر یک جوانی که به سینما علاقهمند است بگوید «مرد بازنده» در شکلگیری علاقهاش به سینما موثر بوده است.
اگر فیلم «مرد بازنده» جواد عزتی را نداشت، بازهم ممکن بود قصه همینگونه روایت شود؟
زمانی که یک مسئلهای شکل میگیرد، تصور کردن آن پدیده بدون اجزای قصه غیر ممکن است، به همین دلیل هم نمیتوان گفت اگر جواد عزتی نبود، چه اتفاقی رخ میداد.
در نظر من، شخصیت جواد عزتی در فیلم، برنده است نه بازنده و من خصوصیات اخلاقی و رفتاری او را بسیار میپسندم
اسم فیلم «مرد بازنده» است اما در نهایت، احمد خسروی (با بازی جواد عزتی)، هم در زندگی کاری و هم در زندگی شخصیاش، قهرمان داستان است. شما اینجا با اسم فیلم و شخصیتی که نوشته شده، عادت شکنی کردهاید؟
ما که بیرون فیلم هستیم، لقب بازنده را به شخصیت سرهنگ احمد خسروی (جواد عزتی) اطلاق نمیکنیم، آدمهای فیلم او را بازنده میدانند. اما در نظر من، او برنده است نه بازنده. من خصوصیات اخلاقی و رفتاری او را بسیار میپسندم و او را برنده میدانم.
فضای «مرد بازنده» بیشباهت با «زخمکاری» نیست، چه قدر از این سریال تاثیر گرفتید؟
«مرد بازنده» فیلمنامهای است که از ۲ سال قبل با مهدویان روی آن کار کرده بودیم و شکلگیری آن پیش از نگارش سریال «زخم کاری» بود اما ساخت آن به بعد از فیلم «زخم کاری» واگذار شد.
در همه کارهایی که شما نوشتید، شخصیتهای اصلی مردانی هستند که در حال تلاش برای حفظ زندگیشان هستند، چرا تمرکزتان بیشتر روی مردان است؟
اینکه چرا مرد هستند و زن نیستند، فکر میکنم دو علت داشته باشد. یکی اینکه خودم مرد هستم و نوشتن یک شخصیت مرد برای من قابل درکتر است. بخش دومش هم به همان ریشهای باز میگردد که ما را به سینما علاقهمند کرد.
در چهلمین جشنواره فجر، دو فیلم دفاع مقدسی به نمایش درآمد که شما نویسندگی آن را بر عهده داشتید، هرقدر که «موقعیت مهدی» توانست مخاطب را جذب کند و بازیهای خوبی را به نمایش بگذارد، «دسته دختران» نتوانست این کار را انجام دهد، در صورتی که نویسندگی هر دو کار را شما برعهده داشتید، چرا این اتفاق افتاد؟
موقعیت این دو فیلم بسیار باهم تفاوت دارد. درباره «موقعیت مهدی» از همان ابتدا میدانستیم که یک نسخه سریالی از این اثر داریم که به طور مفصل به عملیاتها و روایات جنگ میپردازد، به همین دلیل به روابط خانوادگی، مخصوصا رابطه برادران باکری باهم پرداختیم، در نتیجه «موقعیت مهدی» فیلم جنگی با آن نگاه که تمام موقعیتهای آن در جنگ باشد، به حساب نمیآید. اما «دسته دختران» روایت شهری است که به آن حمله شده است و مردم عادی آن با چنگ و دندان به مقاومت برای آن شهر ایستادهاند.
ما معضل فیلمنامهنویس نداریم بلکه در سینمای ایران، معضل فیلمنامه داریم، چرا که تهیهکننده و کارگردان نیز در سرنوشت فیلمنامه موثر هستند
«دسته دختران» منیر قیدی به قدری داستانی ملتهب داشت که نمیتوانستیم آن را در فضای «موقعیت مهدی» بازگو کنیم. به هرحال من داخل قضاوت نیستم، چون هر سه کار را خودم نوشتم و حسم نسبت به همه آنها به یک اندازه است. اما باید دید برآیند نظرات چیست.
آیا میتوان فیلم «موقعیت مهدی» را یک فیلم پرتره از شهید مهدی باکری دانست؟
نه، نمیتوان اینگونه گفت که این فیلم یک روایت زندگینامهای از زندگی مهدی باکری است. این فیلم بیشتر روایتی از رابطه دو برادر باکری است و این رابطه در داستان محوریت دارد.
شما با فیلمنامههای «دسته دختران»، «موقعیت مهدی» و «مرد بازنده»، یکی از نویسندگان پرکار جشنواره چهلم بودید، نوشتن هر کدام از این فیلمنامهها چهقدر از شما، زمان گرفت؟
من سال گذشته، هیچ فیلمی در جشنواره نداشتم و این سه فیلم، محصول دوسال کار من است. چیزی که باعث شده من پر کار به نظر برسم، اکران همزمان سه فیلم در جشنواره است.
آیا با این موضوع موافق هستید که در حال حاضر سینمای ایران با کمبود فیلمنامه خوب و ارزشمند مواجه شده است؟
به نظرم ما معضل فیلمنامهنویس نداریم بلکه در سینمای ایران معضل فیلمنامه داریم. در خلق فیلمنامه لزوما تنها فیلمنامهنویس تاثیرگذار نیست و تهیهکننده و کارگردان نیز در سرنوشت فیلمنامه موثر هستند. ساختار تولید باید کمی به نفع فیلمنامه نویسان تغییر کند.
دیدگاه تان را بنویسید