تخم مرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید! جمله فوق ضرب المثلی است که در زندگی روزمره ما کاربرد فراوانی دارد. از روابط اجتماعی گرفته تا همکاری با طرفهای تجاری در کسب و کارها یا انتخاب ساهم شرکتها در سبدهای سرمایه گذاری. به عنوان مثال، ریسک تمرکز مشتری و ریسک تمرکز تامینکننده از ریسک های مهم یک کسب و کار قلمداد میشوند. اولی قوتی اتفاق میافتد که خریدار بخش قابل توجهی از محصولات یک کسب و کار، یک مشتری به خصوص باشد و دومی نیز زمانی وجود دارد که بخش عمدهای از نیازمندیهای یک مجموعه از طریق یک شرکت مشخص تأمین شود. به همین دلیل اغلب کسب و کارها تلاش میکنند تا به مجموعه های طرف همکاری خود تنوع دهند تا از ریسک های تجاری خود تا حد ممکن بکاهند. مقول تنوع بخشی در مفاهیم مالی نیز فراوان مورد استفاده قرار میگیرد و مدیران سبدهای سرمایهگذاری سعی میکنند با سرمایه گذاری در بازارها، صنایع و شرکتهای مختلف، ریسک پورتفوی خود را کاهش دهند. استراتژی سیاست خارجی اغلب کشورها نیز از چنین قاعدهای مستثنی نیست و منطق سیاسی و اقتصادی حکم میکند ارتباطات سیاسی سایر کشورها و مخصوصاً قدرتهای بزرگ اقتصادی، متناسب و متعادل تنظیم شود تا بستر کاهش ریسکهای سیاسی، همزمان با امکان حداکثرسازی منافع ملی به نحو مناسبتری فراهم شود. در واقع، تنوعسازی در سیاست خارجی نیز مشابه آنچه در خصوص تنوعسازی مشتریان و تأمینکنندگان یک کسب و کار گفته شد، میتواند به تعادل روابط دوجانبه و چندجانبه با ک شورهای مختلف کمک کند و متعاقباً ریسک پورتفوی کشورهای طرف همکاری سیاسی، تجاری و اقتصادی را به شدت کم کند. شاید انتظار اولیه بسیاری از ناظران داخلی و بین المللی از امضای توافق برجام در سال 1394 نیز معطوف به تغییر استراتژی ایران در سیاست خارجی خود در جهت تنوع سازی بیشتر در روابط سیاسی و اقتصادی با قدرتهای بزرگ دنیا بود.
با وجود این، واقعیت این است که ظرف 40 سال گذشته، جمهوری اسلامی ایران همواره با ایالات متحده به عنوان یکی از مهمترین بازیگردانان توافق برجام، در خصوص بسیاری از مسائل عمده، اختلافات بینادی جدی داشته به طوری که صرفاً با توافقی مثل برجام حل و فصل شود. شاید یکی از دلایل ناپایداری برجام نیز همین مسأله بود. چرا که از منظر ایالات متحده، قرار بود برجام نقطه شروعی برای حل کردن سایر مسائل فیمابین باشد اما چنین طرز تفکری در نگاه جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه وجود نداشت و این از این رو توافقنامه برجام دیری نپایید که با خروج ترامپ از آن، از حیز انتفاع ساقط شد و از این رو ایران نتوانست از منافع اقتصادی آن بهره مند شود.
شرایط امروز هم تغییر چندانی نکرده است. آمریکا به وضوع اعلام کرده که هدفش احیای مجدد برجام، پرداختن به سایر مسائل مرتبط با ایران از جمله برنامه موشکی یا حضور او در منطقه است. در حالی که ایران هرگونه مذاکره فراتر از برجام را قویاً رد کرده است. بنابراین به نظر میرسد حتی اگر توافق برجام مجدداً احیا شود، در صورتی که نوع نگاه ایران و آمریکا از لحاظ بنیادی به یکدیگر تغییر نکند، چنین توافقی همچون گذشته ناپایداری بالایی خواهد داشت. از این رو تا زمانی که چنین اختلافات بینادینی بین دو کشور ایران و آمریکا وجود دارد، استراتژی تنوع بخشی در سیاست خارجی ایران قابل پیادهسازی نیست و مهم تر از آن، توافقی مثل برجام از پایداری بالای نیز برخوردار نخواهد بود. مضافاً اینکه حجم وسیعی از فشار مخالفان خارجی و داخلی چنین توافقی، میتواند سرعت از بین رفتن آن را دوچندان کند. در واقع برجام دست مثل دوکی است که در معرض تندبادهای شدیدی از سمت کوچکتر خود روی زمین قرار گرفته باشد.
در طرف مقابل، شرایطی مثل وضعیت ناشی از سیاست فشار حداکثری ترامپ هم از تعادل بالایی برخوردار نیست چرا که همانطور که تجربه شد، احتمال درگیری نظامی میان ایران و آمریکا را به شدت بالا میبرد و از این ادامه آن بدون وجود چشماندازی برای توافق، مطلوب هیچ یک از دو کشور نیست.
بنابراین در شرایط موجود با در نظر گرفتن سیاستهای راهبردی نظام جمهوری اسلامی، تعادل سیاسی در روابط خارجی کشور را باید در شرایطی فیمابین دو حال توافق کامل و فشار حداکثری جستوجو کرد. شرایطی که در آن توافقی مشابه توافق برجام شکل نگرفته اما همواره احتمال دستیابی به آن وجود دارد. در چنین شرایطی، منافع بسیاری از ذینفعان مستقیم و غیرمستقیم مخالف توافق نیز قابل تأمین بوده و از این رو پایداری و ماندگاری آن وضعیت تقویت میشود.
با توجه به توضیحات فوق، اگر فرض بگیریم که حالت تعادلی سیاست خارجی ایران، وضعیتی مابین «فشار حداکثری» و «توافق کامل» است، ایران نیاز دارد که تمهیداتی بیندیشد تا بتواند در چنین شرایطی در عین کاهش ریسکهای اقتصادی، منافع اقتصادی خود را نیز حداکثر کند. از نگاه نگارنده، ایده توافق 25 ساله ایران با چین بر اساس همین واقعیتها شکل گرفته است. در واقع ایران تلاش میکند با فرض قرار گرفتن در فضای سیاسی مفروض، اقتصاد خود را بهبود ببخشد تا به تدریج توان مذاکراتی خود را افزایش داده و با کسب امتیازات بیشتر در مذاکرات آتی، امکان دستیابی به توافق با تعادل بیشتر را افزایش دهد. به عبارت دیگر، ایران با پذیرش ریسک احتمال انحصار در روابط خارجی، به دنبال افزایش توان سیاسی و اقتصادی خود جهت ورود به مناسبها و چالشهای آتی است. درست مثل شرکتی که طی قراردادی طولانی مدت، بخش عمدهای از محصولات خود را با تخفیف قابل ملاحظهای به یک فروشگاه زنجیرهای بزرگ واگذار میکند تا بتواند با اطمینان از بازار افزایش دهد. اما مسأله مهم این است که این شرکت، ریسک بزرگی را متقبل شده است به طوری که با کوچکترین اشتباه ممکن است سودآوری خود را از دست داده و به راحتی از سوی همان خریدار عمده به تملک درآید. اتفاقی که در آمریکا به دفعات رخ داده و مشاهده میشود که فروشگاههای زنجیرهای بزرگ، هر سال بر تعداد محصولاتی که با برنده خود عرضه میکنند میافزایند و این محصولات عمدتاً توسط کارخانههای تولید میشود که روزی تأمینکننده آن فروشگاه زنجیرهای بوده اما امروز تحت تملک او درآمدهاند. البته این ابداً بدان معنا نیست که توافق 25 ساله با چین مشابه چنین قراردادهایی باشد مخصوصاً که هنوز محتواری دقیق آن اعلام نشده است.
از نگاه نگارنده، به طور خلاصه تا زمانی که اختلافات ریشهای فیمابین نوع نگاه دو کشور جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده در خصوص بسیاری از مسائل عمده حل نشود، هرگونه توافقی که دو کشور فوق آن را امضا کرده باشند، از پایداری بالایی برخوردار نخواهد بود. از طرف دیگر شرایطی مثل فشار حداکثری ترامپ که در آن تقابل دو کشور به افزایش احتمال درگیری نظامی منجر شود نیز ناپایدار است. بنابراین ایران به این تشخیص رسیده است که با امضای توافقی همچون توافق 25 ساله با چین میتواند ورقبازی را در فضای فیمابینی دو حال حدی فوق به نفع خود تغییر دهد. چنین نگرشی با توجه به زوایای پنهان این توافق قابل بررسی دقیقتر نیست. اما این موضوع آشکار است که چه در شرایط تحریم و چه غیر تحریم، چه با توافق برجام و چه با وجود توافق با چین، بیتردید مهمترین مسأله حاضر برای ایران به خصوص دولت بعدی، اصلاح اساسی ساختارهای معیوب اقتصاد داخلی است.
نبایدتخم مرغهایمان رادریک سبدقراردهیم مراقب باشیدآداب وفرهنگ چینی هافاجعه است اگرارتباط باچینی هادرسطح گسترده بوجودبیایدانتقال فاجعه به کشوررارقم زده ایدوجامعه ایرانی رابه فسادو تباهی کشیده خواهدشدݓکنولوژی آمریکاییهامنحصر بفردبوده وباکشورهای مترقی مثل اروپاوآمریکاه قطعانمی توانیدارتباط بازرگانی واقتصادی نداشته باشید رهاکردن دنیاو چسبیدن به دوکشورکمونیست خیانتی است آشکارونابخشودنی آینده مردم کشوررابه تباهی نکشانیدمامردم ایران هیچ سخیتی باچینی هانداریم....